30 شماره آخر
شير را باز كردم و گل شد
توي ليوانم آب و گل ول شد
آب، اين مايه حيات و اميد
توي جام دلم هلاهل شد
سالها طي شد از خرابي جنگ
باز هر روز خون به اين دل شد
سهم ما از كرانه كارون
تشنگي در كنار ساحل شد