بيانيه‌هاي قوه دار
سيدعلي ميرفتاح /
- داري چه كار مي‌كني؟
- دارم بيانيه مي‌نويسم كه توش علي مطهري رو محكوم كنم.
- محكوم كردن علي مطهري به تنهايي قوه نداره. يه چيز قوه‌دار بنويس كه ما هم بتونيم اسممون رو پاش بنويسيم.
- اينجوري خوبه «ضمن محكوم كردن علي مطهري و همراهي رسانه‌هاي استكبار و صهيونيسم بين‌الملل»... ؟
- بد نيست، اما ضربش كمه. بايد بزني برجك و مرجكش رو با هم بياري پايين.
- «آغاز شوم جريان انحرافي نوين» چطوره؟
- يه پرده نمي‌توني بالاتر از جريان انحرافي بگيري؟ مثلا جريان تكفيري ؟
- «حرف‌هاي بوكوحرام از زبان فريب‌خوردگان».
- آفرين. خيلي خوبه اما كاش بشه با جلد مجله كذا هم مربوطش كرد.
- جلد كدوم مجله كذا؟
- هموني كه به نفع جريان صهيونيستي يارو لباسش رو درآورد و آبروي همه ماها رو برد...
- آو... اصلا ياد اون نبودم. آفرين. زدي به خال. چون هر جفتشون دارن جلب‌توجه مي‌كنن و هر جفتشون دارن از آب گل‌آلود ماهي مي‌گيرن.
- ماهي؟
- حالا يه چيزي تو مايه‌هاي ماهي. اينش مهم نيست. مهم اينه كه لحن بيانيه خيلي حماسي و تاثيرگذار مي‌شه. مثلا بديش به گوينده خوش صدا بخونه «بار ديگر زبان ياوه گويان شرق و غرب از آستين تكفيري‌ها و هنرپيشگان به اصطلاح برهنه...»
- نشد، نشد. اولا زبان از آستين بيرون نمي‌آد، ثانيا اگه يارو برهنه باشه كه آستين نداره.
- خوشم اومد ازت كه نكته سنجي.اي والله.
- بعد هم چرا حياتي بخونه؟ بر و بچه‌هاي بيست و سي به مراتب حماسي‌تر مي‌خونن.
- كاش بديم يه سرود و كليپ هم بسازن راه به راه نشون بدن تا حق مطلب ادا بشه.
- تو مي‌توني شعرش رو بگي؟
- كاري نداره. اتفاقا سرود از بيانيه خيلي راحت تره. چون تو اينجا دستت براي ايماژ و ايهام و ابهام باز تره.
- خيلي هم نبايد مبهم باشه كه ازش سوءاستفاده بشه.
- مي‌شه بر وزن «من شارلي ابده هستم» روي سمفوني 9 بتهوون يه سرود ساخت.
-يك خواننده وطني رو مي‌شه راضي كرد بخونه؟
- مي‌ديم سامي يوسف.
- من سمفوني 9 يادم نيست چطوريه. يه خرده بخون...
- من شارلي ابده هستم / دشمن تكفير استم/ فريب و انحرافي/ تا زنده‌ام مي‌جنگم/ هنرپيشه بداند/ در اين آب گل آلود/ ماهي نمي‌تواند...
- خودت هم يه ته صدايي داري‌ها. بدم نمي‌خوني.
- مسخره‌ام مي‌كني؟
- دمت گرم ديگه. تعريف ازت مي‌كنم مي‌گي «مسخره‌ام مي‌كني؟ »
- قربونت بشم. نوكرتم. ولي مهم‌تر از سرود، كليپيه كه بايد بسازيم.
- اونش با من. يه فيلم از پليس امريكا تو وال استريت كه مي‌زنه ملت رو شل و پل مي‌كنه. اين تصوير محو مي‌شه رو مجسمه آزادي...
- محو چيه؟ ديزالو.
- خودم بلدم، برا اينكه متوجه منظورم بشي گفتم محو.
- شما كه بلدي بعدش به چي محو مي‌كني؟
- به اون يارو كه تو ويتنام تفنگ مي‌زنه تو سر اون ويتناميه، خون مي‌پاشه. كات به علي مطهري، ديزالو به خنده جان كري با سلطان قابوس. ديزالو به ابوبكر بغدادي با يه تصوير شطرنجي از رو جلد مجله كذا...
- مشكل پخش داره.
- خوب شطرنجي‌اش مي‌كنيم ديگه.
- اگه مشكلي نداره كه من كلي ايده‌هاي جذاب دارم.
- شما فعلا از پس همين بيانيه بر بيا، ايده كليپ طلبت.
- اگه من نبودم، عمرا به فكرت مي‌رسيد بيانيه بدي
- همين منم منم گفتناست كه سر از بوكوحرام درمي‌آره اخوي. يه كم مراقب زبونت باش.
- شمام مراقب گلدون اطلسي‌ات باش برادر...