آدمهاي نقدپذير نيستيم
محمدهاشم كبرياني
يكي از آشنايان كه دبير آموزش و پرورش است، مطلبي تاريخي از يكي از دوستان خود در فيسبوك ديد كه به نظرش درست نميآمد. بسيار محترمانه، پيامي گذاشت كه «اين مطلب به نظر درست نميآيد و اگر منبع آن را اعلام كنيد ممنون خواهم شد. » نويسنده مطلب در يك جمله پاسخ داد كه «از اينترنت بوده. » كسي كه مطلب را نادرست ميدانست جواب داد اينترنت را جستوجو كرده اما به چنين موضوعي برنخورده و منبع دقيق آن را لازم دارد. اين رفت و آمد نظرها به جايي رسيد كه نويسنده مطلب عصباني شد و در نهايت منتقد را از فهرست دوستان خود حذف كرد. البته اين اتفاق، شكل بسيار ملايمي از برخوردها در فيسبوك است. بسيار ديدهايم كه حرفها و نظرات و نگاههاي تند و عصبي و توهينآميز سخن اول را در پيامها ميزند. گاه كار تا آنجا بالا ميگيرد كه ديگران واسطه ميشوند تا تنشها فروكش كند و دعواها ختم به خير شود. وايبر و ديگر شبكههاي اجتماعي هم از چنين فضايي عاري نيستند و عينا شاهد اين نوع گفتارهاي تند و خارج از چارچوبهاي معمول و مرسوم اخلاق جمعي در آنها نيز هستيم. اين واقعيتها از پديدهيي خبر ميدهند كه همگي كم و بيش با آن آشنا هستيم يعني «عدم پذيرش نقد و انتقاد ديگران». دنياي فيسبوك و وايبر و لاين و واتسآپ و اينستاگرام و... در جامعه ما شاهدي است بر اين مدعا كه هنوز راه براي رسيدن به «جامعه باز» طولاني است. اما اين خصلت نقدناپذيري، صرفا محدود به رابطه فرد با فرد نميشود. نگاهي اجمالي به پيشينه تاريخي جامعهمان و وضعيت نظامهايي كه آمدند و رفتند واقعيتي را پيش رو ميگذارد كه بر اساس آن نه تنها رابطه فرد با فرد، كه فرد با نظامهاي حكومتي و نظامهاي حكومتي با فرد نيز بر همين اساس چيده شدهاند. متاسفانه در نگاه ما، يك اصل غلط هميشه رواج داشته است كه گمان كردهايم فقط حكومتها بودهاند كه به دليل روح استبدادي خود حاضر به پذيرش نقدها و سخنان ديگران نبودهاند در حالي كه مردم و گروههاي اجتماعي نيز در موارد فراواني گوشي براي شنيدن سخن و نقد حكومتهايي كه نگاه اصلاحطلبانه داشتهاند نداشتهاند. وقتي فرد در برابر فرد حاضر به تعامل نيست هيچگاه با حكومتها كه معمولا از آنها روي خوش نديده است نميتواند تعامل برقرار كند؛ هر چند كه حكومت، انگيزهيي جز تعامل نداشته باشد. اما درباره شبكههاي اجتماعي، موضوع مهمتري هم وجود دارد. اگرچه برخوردها و گفتارهاي اعضاي اين شبكهها حكايت از رفتاري غيردموكراتيك دارد اما آنچه نبايد فراموش كرد تاثير درازمدت اين شبكهها بر روند دموكراتيزه كردن جامعه است. فضاي گفتوگويي كه اين شبكهها، و ابزارهاي ديگري چون رسانههاي تصويري و شنيداري، كه مرزها را پشت سر گذاشتهاند، به وجود آورده گرچه در ابتداي كار است و طبيعتا خوي و خصلت تاريخي ما را نمايان ميسازد اما همين درگيريها و تنشهاي كلامي در آينده باعث تغيير رويه و پذيريش نقد و نگاه ديگران خواهد شد. به هر حال هر كه ساكن كوي اين شبكهها شود نميتواند بر طبل تكگويي بكوبد و تنها سخن خود را ببيند و بشنود و به نظر ديگران بيتوجه باشد. فضاي گفتوگو در اين وادي ماهيتي دارد كه امكان ندارد بشود در آن قرار گرفت و تن به رفتار دموكراتيك نداد. چنين امكاني در بيست، سي سال گذشته اصلا وجود نداشت. آنچه در گذشته به چشم ميخورد وجود عرصههايي بود كه فرد يكطرفه سخن ميگفت و امكاني هم براي مخالفان و موافقان نبود كه حرفي بزنند و نظري بدهند. تاثيرات وايبر و فيسبوك و... همچنان ادامه خواهد يافت و در اين نقطه كه صرفا مردم با مردم وارد تعامل شوند پايان نخواهد گرفت. وقتي مردم با يكديگر وارد گفتوگو شوند و خوي جمعيشان سمت و سوي تعامل و پذيرش نقد و انتقاد بگيرد خواهناخواه تقاضايشان از مراكز و نهادها و نظامهاي گوناگون براي پذيرش نقد و انتقاد افزايش خواهد يافت و تبديل به فشار اجتماعي خواهد شد. بايد گفت امكان ندارد فضاي نقد ميان مردم و اقشار مختلف نهادينه شود و گروه يا جرياني بتواند از پذيرش آن سر باز بزند و تن به آن ندهد.