در پوشش فراموشي
محمدعلي بهمني
ترانه «گنجشكك اشي مشي» روح فلكلور دارد؛ اثري كه حسن حاتمي معرفياش كرد و بعدها تبديل به يكي از ترانههاي ماندني در ذهن جامعه ايراني شد. مردم تنها اين ترانه را ميشناسند، گاهي با خودشان زمزمه ميكنند و ميدانند كه خوانندهاش چه كسي بوده و با چه لحن و صدايي آن را خوانده. از سرنوشت اين ترانه، كمتر كسي خبر دارد؛ همانطور كه ترانههاي ديگر معمولا ناشناس ميمانند و ترانهسراي آنها نيز. مردم با صداي خواننده، ترانهها و اشعار را به ياد ميآورند و در محيطهاي عمومي، اگر ردپايي از يك ترانه را پررنگ كنيد، نام خواننده را به زبان ميآورند و نه ترانهسرا را. در سرزميني كه شعر و شاعرهايش مهم هستند، در سرزميني كه مردمش به شنيدن شعر و زمزمه كردن ترانهها عادت دارند، اين ناآشنايي طبيعي نيست و خبر از اتفاقهاي ناديده ميدهد. مشكلات ترانهسرايي و نامحسوس بودن ترانهسراها به عنوان خالق آثاري كه گاهي نسل پشت نسل محبوب است و شنيده ميشود، دلايل مختلفي دارد. مهمترين دليل هم اين است كه در جايي زندگي ميكنيم كه خواننده از اثر مهمتر است. مردم با صدا و چهره خواننده آشنا ميشوند و از آن مهمتر، خواننده هم اثر خود را درست معرفي نميكند و معمولا در كنسرتها و حتي روي كاور آلبومها، نام ترانهسرا و آهنگساز گم ميشود. خوانندهها صاحب كل اثر هستند و حتي در قراردادها، حق پخشهاي متوالي در كنسرتها براي ترانهسرا لحاظ نميشود. ترانهسرا دقيقا شبيه يكي از اعضاي گروه است كه يكبار براي تولد اثر به ميدان آمده و بعد هم خارج شده. روح ترانه در آهنگ جاري است، اما كسي به آن توجه نميكند و ترانهسرا در پوشش فراموشي فرو ميرود. از طرف ديگر در روزگاري زندگي ميكنيم كه پر است از خوانندههاي بد صدا با ملوديهاي ضعيف. ترانهسرايي هم ديگر يك فن و يك هنر به حساب نميآيد. ترانهسراهايي به ميدان آمدهاند كه فقط دوست دارند ترانهشان با صداي يك خواننده خوانده شود و مورد توجه قرار بگيرند. وقتي چنين روالي جاافتاده، ديگر چه انتظاري ميتوانيم از مردمي داشته باشيم كه تنها به صدا و ملودي توجه ميكنند و ترانهها را به ذهن نميسپارند و نام ترانهسرا و اينكه اين ترانه كه البته ممكن است به واقع ترانه هم نباشد، از كجا آمده؟ رسانهها و مطبوعات هم در اين مسير بيتوجه شدهاند؛ اخبار و گزارش فعاليت خوانندهها، مهمتر از ترانهها و ملوديها است. حق هم دارند، وقتي ترانهها ترانه نيستند چرا نبايد چشمبپوشند و توجه نكنند؟ چنين است كه نه آن ترانههاي قديمي مانده در حافظه جمعي و نه اين اشعار تازه از راه رسيده با شاعرانشان در پوشش فراموشي ميرود و تنها صداي خواننده است كه ميماند و مردم سرزمين شعر و واژه حساسيتي به جان ترانه ندارند.