انحلال سازمان برنامه، انحلال چه بود؟ احياي آن، احياي چيست؟
سازمان برنامه و بودجه براي جوامعي كه فاقد نظام كارآمد بازار هستند يا دولتهاي آنها داراي منابع وسيع مالي مستقل از مردم هستند، نهادي ضروري است. وجود اين سازمان مترادف با اهميت دادن به مفهوم عقلانيت و برنامهريزي در چنين جوامعي است. تجربه اين سازمان در ايران نشان داد كه با وجود برخي انتقادهايي كه از سوي دستگاههاي اجرايي به آن ميشد، عملكرد آن در مجموع مورد تاييد قاطبه صاحبنظران كشور بود. حتي كساني كه در مقاطعي به اين سازمان انتقاد داشتند، در غياب آن و پس از انحلال فرمايشي آن متوجه شدند كه اين سازمان چه نقش مهمي در جلوگيري از اتلاف منابع كشور داشت. فقط در غياب سازمان برنامه است كه ميتوان بهطور متوسط سالانه بيش از 100 ميليارد دلار درآمد نفتي داشت ولي در نهايت فاقد رشد اقتصادي چشمگير بود و حتي رشد منفي
را هم شاهد باشيم.
در هر حال پس از حدود 16 ماه دولت تدبير و اميد به يكي ديگر از شعارهاي انتخاباتي خود كه احياي اين سازمان بود عمل كرد ولي فراموش نشود كه احياي اين سازمان بيش از آنكه محدود به احياي ادارهيي تحت اين عنوان باشد بايد احياي نظام برنامهريزي و عقلانيت اقتصادي و اجتماعي باشد. در گذشته نيز وقتي كه اين سازمان منحل شد، در واقع آن را به عنوان نماد عقلانيت اجتماعي و برنامهريزي مورد تهاجم قرار دادند، والا دهها سازمان و اداره ديگر بود كه بدون منحل كردن، آنها را از مدار كارآمدي خارج كردند ولي كينه و نفرتي كه نسبت به سازمان برنامه و در واقع عقلانيت مدرن داشتند، موجب شد كه نخستين هجوم به آنجا و به صورت انحلال باشد. در هر حال اميدواريم كه با احياي اين سازمان نيز شاهد زنده شدن نظام و انديشه و فرهنگ برنامهريزي مبتني بر عقلانيت در اداره امور كشور باشيم. جاري شدن عقلانيت و برنامهريزي در نظام مديريتي كشور را ميتوان مثل جاري شدن آب در زايندهرود و تاثيري كه اين آب بر حيات اصفهان و منطقه و مردم آن ميگذارد، دانست. اميدواريم كه هم زايندهرود خشك نشود و هم نظام مديريتي كشور از برنامهريزي و عقلانيت. در اين ميان يك نكته وجود دارد وآن اينكه اگر زايندهرود خشك شود، با عقلانيت ميتوان خسارات آن را تا حدي جبران كرد ولي اگر عقلانيت در نظام اداري كشور كمسو شود، پرآبترين رودخانههاي كشور
را نيز خشك خواهد كرد.