• 1404 سه‌شنبه 25 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6215 -
  • 1404 دوشنبه 24 آذر

بمباران نون‌ها روي سر نسل زد

محمدسجاد كاشاني

قدم ‌زدن به عنوان نسلي كه برايش آخرين حرف الفباي انگليسي [زي، زِد، يا همان Z] را انتخاب كرده‌اند، خيلي تفاوتي با ساير نسل‌ها يا بهتر بگويم حرف‌هاي ديگر الفبا ندارد؛ تنها آنكه مخاطب بيلبوردها، يك موسيقي‌ و چند عابري هستيم كه بحث‌شان با اين نسل و اين جوان‌ها شروع مي‌شود، اما بيلبوردها بي‌سليقه‌اند، بحث عابران مثل سناريوي فيلمي كه پايان‌بندي ندارد ناكافي و موسيقي نيز كوتاه است. انگار اين روزها همه مي‌خواهند تعريف‌مان كنند و در دسته‌بندي‌هاي مختلفي بگنجانندمان تا ريل جامعه بگذرد و برود به مسيري كه مي‌خواهد برسد. اين كلمات را در كافه‌اي مي‌نويسم كه با يك نگاه كوتاه مي‌توانم بفهمم ميانگين سني‌ آدم‌هايش همان بازه‌اي است كه براي نسل زدي بودن بايد به دنيا آمد. يعني 1375 تا 1391، عددها تنها تعريف كاملي هستند كه تاكنون درمورد نسل زد ارايه كرده‌اند. طراحي و چيدمان كافه چيزي شبيه حال و هواي خودمان است. آن طرفي كه ميز و صندلي چوبي گذاشته‌اند را كاشي‌هاي نسبتا سنتي آبي پوشانده و ميز بغلش، در مدرن و سورئال‌ترين حالت ممكن طراحي شده. روي طاقچه كبوتري را با سفال ساخته‌اند كه سرش شبيه مردي با ريش‌هاي بلند است و آويز لامپ‌هاي بالاي سرمان -لااقل آنهايي كه آويز دارند-نعل اسب و قاشق و ستاره‌هايي فلزي است. موسيقي را هم سه تا درميان تغيير مي‌دهند، يكي فارسي مي‌خواند و ديگري غيرفارسي، يكي موزون و پرهياهو و ديگري عميقا بي‌كلام. اين توصيف‌ها را مي‌نويسم تا بگويم، تركيب همه اينها با هم هارموني دارد كه آدم‌هاي كنارشان، احساس سرگشتگي نمي‌كنند. درواقع «پذيرفتن» و «پذيرفته شدن» سليقه‌هاي مختلف، چيزي است كه آدم‌هاي اين كافه را با انعطافي خاص كنار هم نگه داشته است. حق با شماست، ما نسلي هستيم كه در معرض بمباران خيلي چيزها قرار گرفته‌ايم اما بيشتر از هر چيز، پذيرفته نشدن ما را بمباران كرد. مثل غوغاي عجيبي كه شهرداري تهران با ژست ملي‌گرايي شروع كرده. حالا كه نسل ما سليقه‌هايي متنوع‌تر از چيدمان اين كافه دارد اما، اين روزها بيش از هر چيز، هر كس يك تريبون بر مي‌دارد و جمله‌اش را اين‌گونه آغاز مي‌كند: نسل زدي كسي است كه... بياييد روراست باشيم، معرفين ما، بيشتر از آنكه بخواهند ما را بشناسند، قصد دارند تا ما را در مفاهيم پيش‌ساخته شده خشكي بگنجانند كه شايد منافع كوتاه‌مدتي را هم برآورده كند.  درواقع اينكه نسل زد كيست؟ و نسل زد چگونه رفتار مي‌كند؟ پرسش اساسي است و بايد براي رسيدن به پاسخش دغدغه‌مند بود. مگر ما نسل‌هاي پيش از خودمان را در جامعه شناخته‌ايم؟ اگر زد را ديگري بدانيم، مگر قدمي براي پذيرفتن سليقه «ديگران» برداشته‌ايم كه حالا بخواهيم براي نسل زد هم قدمي ‌برداريم؟ دهه هفتادي‌ و شصتي‌ها كجاي تصميمات روزمره بودند كه هشتاد و نودي‌ها باشند؟ انگار عددها مي‌گذرند و ما براي شمردن‌شان هيچ عجله‌اي نداريم و ايران امروز، نيازمند تصميم‌گيري است. حالا كه گويا تصميم بستن يك قرارداد مشترك اجتماعي براي آباد كردن ايران است، آيا ما مقدمات يك قرارداد اجتماعي را فراهم كرده‌ايم؟ درواقع، حسن‌نيت، زبان و منافع مشترك، برابري حقوقي و احترام به طرفين همان مقدماتي است كه با «پذيرفتن» آغاز مي‌شود و براي پذيرفتن، سياست‌گذاران اين مرز، نيازمند انعطاف در برابر مترجماني از همين نسل هستند كه زبان «زد» را فارغ از كليشه برايشان ترجمه‌ كنند. اين مسووليتي است كه نسل ما امروز برعهده دارد. لااقل آن بخش از نسل ما كه مبتلا به سياست‌ورزي است. شبيه همان مسووليتي كه ويل دورانت براي نسل خودش در قبال ترجمه معني زندگي درنظر گرفت. درباره معني زندگي، اثري است از ويل دورانت كه بهانه نوشتنش از زبان نويسنده، نامه فردي است كه مي‌خواهد داوطلبانه به زندگي‌اش پايان بدهد. دورانت كه با مفاخر بسياري هم‌زمانه است، مسووليت نسل خودش را شناختن مفهوم و علت زندگي براي پذيرفتن آن مي‌داند. پس به تمام مفاخر زمانه‌ خودش نامه مي‌نويسد كه بياييد پاسخ بدهيد به‌راستي معناي زندگي چيست؟ ماهاتما گاندي، جواهر لعل نهرو، برنارد شاو، برتراند راسل و چند تن ديگر پاسخ‌هاي روشني به اين سوال مي‌دهند و نويسنده جمع‌بندي مفصلي مي‌كند.  درنهايت، مساله اصلي نه تعريف نسل زد كه چگونگي رابطه جامعه با اوست. ما نسلي هستيم كه در ميان انبوه روايت‌ها، تفسيرها و پيش‌فرض‌ها ايستاده‌ايم، اما هنوز كسي واقعا ما را نشنيده است. درحالي كه از ما انتظار دارند در تصميمات بزرگ آينده مشاركت كنيم، مقدمات گفت‌وگو و همزباني با ما فراهم نشده است. اگر بنا بر ساختن است، بايد ابتدا درك متقابل و احترام متقارن و «پذيرفتن تفاوت» ساخته شود. ما گذري از جهان پيشين خود نيستيم، بلكه پلي ميان گذشته و آينده‌ پيش روييم.


كارشناس ارشد مطالعات منطقه‌اي عضو شوراي مشاوران نسل زد

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون