بالاخره رپ مجاز است يا نيست؟
پيمان طالبي
از بين شما كه داريد اين يادداشت را ميخوانيد، كسي خبر دارد كه آخرش ماجراي موسيقي رپ در كشور ما به كجا رسيد؟ بعد از شلكن سفتكنهاي بسيار، در اسفند 1398 خبر آمد كه يكي از خوانندگان موسيقي رپ مجوز گرفته و ناگهان از 2 afm به «زارعي» تبديل شده است. خبر اين اتفاق موجي از اميدواري را در ميان خوانندگان اينگونه موسيقايي برانگيخت و احتمالا عدهاي پيش خودشان گفتند: «خب ديگر، پس ما هم ميتوانيم مجوز بگيريم و برويم روي استيج.» اما واقعيت اين است كه بعد از گذشت بيش از 6 سال از آن روز، براي موسيقي رپ در كشور ما اتفاق خاصي نيفتاده است.
گاهگاهي در سريالها و فيلمهاي تلويزيوني ديده ميشود به اندازه دو، سه دقيقه و در حد يك قطعه، موسيقي رپ مجاز ميشود و بعد دوباره به فضاي زيرزمين برميگردد. اين استاندارد چندگانه و مندرآوردي كه اصلا معلوم نيست در كجا و چه شرايطي و براي چه كساني مجاز و غيرمجاز است، سبب شده كه دنبالكنندگان اين سبك موسيقي در يك بلاتكليفي دنبالهدار روزگار بگذرانند. بماند كه در روزگار كنوني و با گسترش شبكههاي اجتماعي اساسا معنا و مفهوم موسيقي مجاز و غيرمجاز رنگ باخته و علاقهمندان هر نوع موسيقي، به سادگي ميتوانند هرچه دلشان ميخواهد را در اينترنت بشنوند. اما كماكان بايد گفت اين استاندارد عجيب و غريب و بيحاصل چگونه و تا كجا ميتواند ادعاي مديريت فضاي موسيقي در كشور را داشته باشد.
تجربه امير تتلو كه به واقع براي بررسي آن به يك پژوهش جامعهشناختي جامعالابعاد نياز است، نشان داد كه ناديده انگاشتن بخش عظيم و مهمي از جامعه به نام «تينايجرها» در درازمدت سبب ميشود كه شكاف بزرگي بين مديران و بدنه جامعه شكل بگيرد. مضاف بر اينكه در روزگار دسترسي آزاد اطلاعات، ممنوع كردن يك نوع داده، مصداق بارز خود را فريب دادن است. از طرفي خواننده يا موزيسيني كه با مهر محروميت از فعاليت رسمي مواجه شود، در فضاي غيررسمي هر كاري ازش برميآيد و اين است درسي كه ساختارهاي فرهنگي و نظارتي بايد از ماجراي تتلو بگيرند. موسيقي رپ را آزاد كنيد. اصلا هر نوع موسيقياي را آزاد كنيد. دوران اين ممنوعيتها گذشته است.