• 1404 دوشنبه 7 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6149 -
  • 1404 يکشنبه 6 مهر

اتمسفر پرونده ايران در فضاي پساماشه

علي ودايع

امروز رسما وارد فضاي پساماشه شده‌ايم. ضربه‌اي ديگر بر پيكر نيمه جان ديپلماسي وارد شده است. تروييكاي اروپايي براي جنگ‌طلبان فرش قرمز پهن كرد تا فضايي غبارآلود پيرامون پرونده اتمي ايران شكل بگيرد. اروپا آنچنان مجذوب «ديپلماسي چدني» شده است كه گمان مي‌كند با همين رويكرد مي‌تواند فرآيند تغيير نظم غرب آسيا را بدون خونريزي عملياتي كند اما آنها همان محاسبه غلط  انقلاب  آبي  اوكراين  را  تكرار مي‌كنند. 

وضعيت فوري اجراي  مكانيسم  ماشه 
واقعيت اين است كه سياست بين‌الملل صحنه رقابت و كشمكش قدرت‌ها در يك نظام آنارشيك است. در اين فضا، بازيگران (دولت‌ها)  در  پي  بيشينه‌سازي امنيت و  قدرت  نسبي خود  هستند.    اجراي مكانيسم  ماشه (Snapback) را   بايد  به  عنوان تغيير بنيادين  در  موازنه  قدرت و بازدارندگي  به  شكل تحليل كرد: 
1- مقابل واقعيت‌هاي جديد: بازگشت خودكار قطعنامه‌هاي تحريمي سازمان ملل (قبل از برجام) عملا وضعيت حقوقي- سياسي ايران را به دوران پيشابرجام (Pre-JCPOA) برمي‌گرداند. اين اقدام، فضاي مانور ديپلماتيك را محدود مي‌سازد. غرب با ابزار تحريم، به ‌دنبال تثبيت يك «وضعيت جديد» و فشار حداكثري است تا  ايران را براي مذاكرات مجدد  (احتمالا در زمينه‌هاي موشكي و منطقه‌اي) با شرايط كاملا  متفاوت و سخت‌تر به  ميز  بازگرداند.
2- اولويت امنيت: در فضاي پساماشه، امنيت ملي ايران با افزايش فشار تحت فصل هفتم تهديد مي‌شود. در مقابل، اسراييل در شرايطي كه تحت فشار افكار عمومي به دليل ارتكاب جنايت جنگي است؛ به سمت درگيري ديپلماتيك و برخورد با ايران حركت مي‌كند. ريسك تقابل مستقيم نيز بالاتر مي‌رود. قابل پيش‌بيني است كه رژيم صهيونيستي به سمت گسترش تنش در منطقه خاكستري يا تكرار حملات حركت كند. 
3- قدرت نسبي: هدف غايي تحريم‌ها، تضعيف قدرت ملي ايران است. ايران براي مقابله با اين فشار و ايجاد بازدارندگي در برابر «ديپلماسي چدني» غرب، از «ابهام هسته‌اي» و افزايش توان دفاعي خود به عنوان اهرم اصلي استفاده كند تا موازنه قدرت را به نفع تهران حفظ كند. ايران براي مقابله با بازگشت تحريم‌ها و حفظ قدرت بازدارندگي، ناچار به تصاعد در برنامه هسته‌اي خود خواهد بود (افزايش غني‌سازي، محدوديت بيشتر بازرسي‌ها). نكته اينجاست كه كشورها با ناديده گرفتن بخش‌هايي از تحريم‌هاي بازگشته (براساس منافع ملي خود)، به‌ طور رسمي يا غيررسمي با مكانيسم ماشه مخالفت كرده و بر عدم مشروعيت آن تاكيد مي‌كنند.

4- قدرت شرقي: رويكرد چين و روسيه به عنوان شركاي شرقي ايران را نبايد ناديده گرفت. پكن و مسكو شايد در ظاهر تمايلي به تلطيف روابط تهران و واشنگتن نداشته باشند اما تشديد تنش براي آنها فرصت و تهديدهاي سختي در پي خواهد داشت. چين و روسيه به عنوان قدرت‌هاي بزرگ مخالف هژموني امريكا و شركاي استراتژيك ايران، رويكرد «ضد اجبار» (Anti-Coercion) را دنبال مي‌كنند. شرق دنبال شكست حصر ايران است اما مهم‌ترين عامل را بايد منافع اقتصادي آنها دانست. 

5- خوف منطقه‌اي: كشورهاي منطقه (عربستان، تركيه، قطر) براساس نفع شخصي و اصل حفظ ثبات منطقه‌اي رفتار خواهند كرد، زيرا هرگونه درگيري نظامي مستقيم، منافع اقتصادي و امنيتي آنها را شديدا تهديد مي‌كند: 

الف- عربستان‌سعودي: رويكرد «احتياط فعال» را دنبال مي‌كند. ضمن حمايت ضمني از فشار غرب بر ايران، همزمان كانال‌هاي گفت‌وگو با تهران را (كه اخيرا آغاز شده است) حفظ خواهد كرد تا ريسك درگيري مستقيم در يمن و خليج‌فارس را كاهش دهد. اولويت رياض، كاهش تنش‌هاي مستقيم و تثبيت بازار نفت است.

ب‌- تركيه: رويكرد «توازن و منافع» را در پيش مي‌گيرد. آنكارا به دليل مناسبات اقتصادي گسترده با ايران، به صورت علني با تحريم‌ها مخالفت مي‌كند و سعي مي‌كند نقش ميانجيگر يا كانال ارتباطي بين غرب و تهران را ايفا كند تا هم جايگاه منطقه‌اي خود را تقويت كند و هم از افزايش تنش مرزي جلوگيري نمايد.

ج‌- قطر و عمان: رويكرد «تسهيل‌كننده» را همچنان حفظ مي‌كنند. دوحه به دليل روابط خوب با واشنگتن و تهران، به احتمال زياد نقش بستر مذاكرات پنهاني و كانال ارتباطي براي تبادل پيام‌ها را بازي خواهد كرد تا از درگيري كه ثبات اقتصادي حياتي‌اش را تهديد مي‌كند، جلوگيري  كند.

ريسك تهاجم اسراييل

اسراييل براساس «دكترين بگين»  (منع دستيابي دشمنان به تسليحات نابودكننده) و اصل «مصونيت جبهه داخلي» عمل مي‌كند. در فضاي پساماشه، ريسك جنگ افزايش مي‌يابد، اما بازدارندگي همچنان وجود دارد. نكته حياتي در نوع رويكرد تهران اين است كه چه رفتاري مطلوب جنگ‌طلبان تل‌آويو است.  ارسال سيگنال حركت تهران به سمت ساخت بمب هسته‌اي و غني‌سازي 90درصدي يا فروپاشي نظام بازرسي‌هاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي توجيهاتي جذاب براي «بنيامين نتانياهو» است. البته احتياط تهران در اين فرآيند نبايد به منزله ارسال سيگنال ضعف به طرف مقابل باشد. افراط و تفريط در موضوع هسته‌اي يا تسويه‌حساب‌هاي حزبي در حقيقت پاس گل به رژيم صهيونيستي است.  لا‌به‌لاي موضع‌گيري‌هاي مقامات صهيونيستي، استفاده از  «ريسك  مرگ»  (Risk of Death)  به وضوح قابل  مشاهده است. خطاي محاسباتي اسراييل و غرب كه در جنگ 12 روزه هم كسب نكرد اين است كه تهران به عنوان بازيگر خردمند و مبتني بر دكترين بالانس حملات دشمن را پاسخ داده است. هر چند اين تئوري وجود دارد كه طرفين نمي‌خواستند جنگ از كنترل خارج شود  و محدود  به  نبرد «پينگ‌پنگ»  باقي  بماند. 

قدرت  بازدارندگي  ايران

هرقدر هم كه گزينه‌هاي ريسك تهاجم اسراييل پررنگ باشد؛ تهران هم نشان داده كه ترسي از «برخورد سخت» ندارد. تكيه ايران به «موازنه وحشت» يك فرآيند پيچيده است كه طرف مقابل را با معماواره سختي مواجه مي‌كند. تغيير رويكرد ايران به «برخورد سخت، سريع و اشباع» قابليت آسيب‌رساني شديد و غيرقابل تحمل به جبهه داخلي اسراييل از طريق موشك‌ها و پهپادهاي نقطه‌زن افزايش يافته است. اين عاملي قوي براي بازدارندگي متقابل است. «اتحاد مقدس» گذاره‌اي ويژه در تهران است. در فرآيند جنگ 12 روزه نوع همبستگي ايرانيان در مقابل دشمن خارجي يك عنصر غيرقابل پيش‌بيني بود كه اميد دشمن به گسل‌هاي اجتماعي و قومي را نقش بر آب كرد. رويكردهاي تنظيمات كارخانه فرآيندي است كه امكان نفوذ دشمن را فراهم مي‌كند.  ورود به جنگ تمام عيار با ايران، همانند هر نبردي يك نيمه پنهان دارد. فاكتورهاي برخورد سخت با ايران در آستانه ورود به فصل سرد به موازات جنگ اوكراين، براي اروپا يك هزينه مضاعف محسوب مي‌شود. فراموش نكنيم كه درگيري امريكا در «جنگ تن به تن» در خاورميانه امكان تشديد تخاصم در گسل‌هاي   ژئوپليتيكي  ديگر  را  فراهم مي‌كند. 

هدف‌گذاري  پنهان كاخ سفيد 

ظاهرا امريكا پس از پايان مهلت 60 روزه و جنگ 12 روزه از ديپلماسي عقب نشسته تا تروييكا پروژه را با چماق ماشه ادامه بدهد. واقعيت اين است كه كاخ سفيد با وجود حمايت از مكانيسم ماشه، به دنبال «ديپلماسي مهار شده» است و جنگ تن به تن مطلوب آنها نيست. سيگنال «استيو ويتكاف» براي ازسرگيري مذاكرات با تهران را در اين چارچوب بايد تحليل و ارزيابي كرد. موتور محركه اين رفتار امريكا «الگوريتم مرد ديوانه» ترامپ در بازي با عنصر زمان، ريسك‌پذيري و رفتار سينوسي است كه بايد درك دقيقي از آن داشت.  مطلوب‌ترين وضعيت براي واشنگتن به شكل فوري، مذاكرات غيررسمي و غيرعلني است. امريكا مي‌خواهد از «ريسك تقابل» به عنوان عنصر فشار ديپلماتيك استفاده كند، در حالي كه ايران با تكيه بر «ابهام هسته‌اي» و «بازدارندگي دفاعي» سعي در حفظ مولفه‌هاي قدرت خود و مذاكره مشروط دارد. فراموش نكنيم كه انتخابات ميان دوره‌اي ايالات‌متحده در پيش است و اردوگاه حاميان  ترامپ  MAGA   وضعيت مستحكمي  ندارند. 

آيا  ديپلماسي متحمل  شكست شده است؟

با قطعيت مي‌توان گفت كه ديپلماسي در پرونده اتمي ايران هرگز تا اين حد ضعيف و زخمي نشده است اما ديپلماسي در اتمسفر به‌ شدت غبارآلود پساماشه هنوز زنده است. فراموش نكنيم كه ديپلماسي هدف نهايي نيست؛ ديپلماسي ابزاري براي رسيدن به يك وضعيت مطلوب است. 

٭ديپلماسي ابزار قدرت: اجراي ماشه صرفا به معناي تغيير ابزار و شرايط ديپلماسي است. غرب با «ديپلماسي چدني» (تهديد به فشار و تحريم‌هاي دردناك)، مي‌خواهد «زمان» را به نفع خود مصادره كند. اين مرحله، آغاز يك «ديپلماسي فشار حداكثري» با هدف فوري تسليم كردن ايران نيست، بلكه تغيير موازنه  قدرت در ميز مذاكره است. البته آنها  روياي  تسليم  ايران را دارند. 

٭ديپلماسي ريسك: در ميان موضع‌گيري‌هاي تهران به وضوح نشانه‌هاي ريسك‌پذيري قابل مشاهده است. در فضاي پساماشه مذاكرات با ضريب بالاتري از خطر وارد فاز «ديپلماسي  ريسك» مي‌شود. طرفين تا آستانه تقابل پيش مي‌روند تا حريف را مجبور به عقب‌نشيني كنند. شكست نشست شوراي امنيت براي تمديد قطعنامه نشان داد كه حتي براي مسائل فني هم اجماع وجود ندارد و ديپلماسي از فضاي چندجانبه به سمت دوجانبه شديد با امريكا و تروييكا حركت خواهد كرد.

٭خطر «خروج از كنترل»: مهم‌ترين خطر اين است كه افزايش تعمدي ريسك، مي‌تواند محاسبات طرفين را دچار خطا كرده و كنترل اوضاع از دست طرفين خارج شود كه منجر به تقابل نظامي ناخواسته شود. مي‌توان گفت كه پرونده اتمي ايران وارد «تغيير فاز ديپلماتيك» شده است. آنچه شكست خورده، «مدل ديپلماسي برجام» است. در فضاي پساماشه، ديپلماسي صرفا «وارد فاز سخت، پرريسك و مبتني بر موازنه وحشت» شده است. ديپلماسي جنگ به اندازه ديپلماسي انعطاف مشروط براي حفظ منافع ملي ايران، حياتي است. اين فضا نشان مي‌دهد كه بازيگران هنوز فضاي مذاكره را به جنگ ترجيح مي‌دهند، اما  با  شرايط  متفاوت.

سناريوهاي  فضاي   پساماشه

در فضاي پيشرو توانايي سناريونويسي و تحليل منطقي رفتار بازيگران مریي و نامریي يك وضعيت حياتي براي تدوين رويكردهاي خردمندانه است. اقتدار خردمندانه شايد گذاره‌اي غيرقابل اجتناب براي ديپلماسي ريسك است كه منافع ملي ايران را در شرايط پيش رو تضمين مي‌كند.  فضاي پساماشه را مي‌توان براساس دو متغير كليدي (كه هر دو تحت تاثير عنصر «زمان» هستند) ترسيم كرد.  تا پيش از ماشه، سناريوها پيرامون شكست ديپلماسي و پيروزي ديپلماسي مورد بحث و بررسي قرار مي‌گرفت. مولفه‌هاي ديپلماسي چدني و ريسك‌پذيري تعيين‌كننده هستند. در فضاي پساماشه، زمان يك عنصر خنثي نيست، بلكه يك سرمايه حياتي و يك سلاح دو لبه است. ايران از زمان براي بسط ابهام هسته‌اي و توسعه توان بازدارندگي خود استفاده مي‌كند، در حالي كه غرب از زمان براي فشار تحريمي مضاعف و فرسايش مقاومت اقتصادي ايران بهره مي‌برد.  در سناريوهاي پيش رو، كسي برنده است كه توانايي كنترل و بازي با عنصر زمان را داشته باشد. در فضاي منتهي به اجراي اسنپ بك، تروييكا تلاش كرد با اعمال فشار در بازه زماني كوتاه به هدف دست پيدا كند اما تهران تسليم خواسته آنها نشد.  مذاكرات احتمالي آتي در «مدار ماشه» تعريف خواهند شد؛ يعني هرگونه بسته‌اي كه به ايران پيشنهاد مي‌شود، مستقيما تحت‌تاثير تحريم‌هاي بازگشته  (و چشم‌انداز  لغو آنها)  خواهد بود.

1- توافق موقت مديريت ريسك همچنان روي ميز است. «وضعيت   نه جنگ و نه صلح هسته‌اي.» هر دوطرف به نقطه درد قابل تحمل مي‌رسند و براي كاهش ريسك انفجار، به يك تفاهم موقت (مثلا «نفت در برابر نظارت محدود»)  مي‌رسند  تا  زمان  بخرند.

2- «تقابل مديريت نشده و جهش هسته‌اي» وضعيتي غيرقابل پيش‌بيني است. بحران كامل و نزديك شدن به جنگ تن به تن را محتمل مي‌كند. در اين وضعيت ريسك فروپاشي منطقه‌اي بالا مي‌رود؛ اتفاقي كه گريبان همه بازيگران غرب آسيا را خواهد گرفت. طرح معماواره بقا وضعيتي  سخت  در اين  فرآيند  است. 

3- سناريوي نرمش دو طرف يك وضعيت خوش‌بينانه متاثر از هزينه‌هاي سنگين برخورد است. مولفه‌هاي نامریي كه در اغلب گزارش‌ها ناديده گرفته مي‌شوند؛ امكان تغيير رفتار بازيگران را محتمل مي‌كند.  اتمسفر پرونده ايران در فضاي پساماشه وضعيتي پيچيده‌تر از گذشته است كه بايد آن را پذيرفت. در شرايط پيش رو اقتدار خردمندانه موتور محركه تهران  براي تامين  منافع  ملي  است.

كارشناس  روابط  بين‌الملل

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون