• 1404 سه‌شنبه 7 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6102 -
  • 1404 دوشنبه 6 مرداد

كدام رسانه‌ها جنگ عليه ايران را آغاز كرده‌اند؟

زهرا نژادبهرام

تصويري كه در طول 12 روز تجاوز نظامي اسراييل به ايران صورت گرفت، اين سوال را در ذهن‌ها به تصوير كشيد كه چه كساني بر طبل جنگ كوبيدند و جنگ را ناخواسته بر كشور تحميل كردند. با نگاهي به رسانه‌هاي جديد به ويژه توييتر و تصويري كه در حدود يك ماه پيش از 23 خرداد در آن  نمايان شده بود، به نظر مي‌رسيد با توجه به تلاش ترامپ در «سوشيال» كه شبكه اختصاصي مجازي وي است؛ گفت‌وگو و توافق مساله اصلي وي است . او به طور مداوم پيام‌هايي مبني بر گفت‌وگو و ضرورت توافق را منتشر مي‌كرد، اما از ميانه مذاكرات تصوير ديگري را به نمايش گذاشت؛ مبني بر استراتژي عدم تفاهم! پيشنهادات وي چون غني‌سازي صفر و حذف تاسيسات هسته‌اي ايران و مواردي از  اين دست كه تصوير ايجاد شده پيشين كه  تلاش براي گفت‌وگو  و صلح بود را تغيير داد! شاخصه‌هاي  اين پيشنهادات در توييت‌هاي متعدد وي در  اين شبكه  دست به دست مي‌شد، آن‌گونه كه رسانه‌هاي جريان اصلي با اتكا به اين پست‌ها برنامه‌هاي گوناگون مبني بر تلاش ايران بر عدم توافق و ... را تبيين مي‌كردند و در نهايت حمله شكل گرفت. در اين ميان ديگر فعالان فضاي مجازي نيز با تاييد و تكريم اين ايده از سويي و ناباوري نسبت به پذيرش ايران از سوي ديگر، در ميانه عدم قطعيت با نگاهي به زمان‌هاي تعيين شده به خصوص دور آخر مذاكرات، دوگانه‌اي را مشاهده كردند كه از يك سو زمان مذاكرات تعيين مي‌شود و از سوي ديگر پست‌هاي عدم توافق و فاصله جدي در مذاكرات معنا مي‌شد و  در نهايت خروجي آن در ناباورانه‌ترين شكل جنگ بود. حال سوال اين است كه اين دوگانه از سوي سياستمداران ايجاد شده بود يا آنكه رسانه‌هاي جريان اصلي با دامن زدن به  برخي عناصر تبليغاتي خاص را آغاز كردند؟!  برنامه‌سازي‌هاي متعدد رسانه‌هاي جريان اصلي نظير فاكس‌نيوز، رويترز، آسوشيتدپرس،  بي‌بي‌سي و ... در بزرگنمايي مساله هسته‌اي ايران به خصوص با توجه به تحولات منطقه‌اي در سوريه و لبنان و غزه تصويري براي ايجاد يك رويارويي نظامي را پيش‌بيني‌پذير مي‌ساخت؛ فشار رسانه‌اي كه شايد به حمايت مالي سرمداران بنگاه‌هاي صنعتي - نظامي از يك سو و رفع مشكلات سياسي اسراييل از سوي ديگر متصل بود، ظاهرا فضاي تصميم‌گيري را براي سياستمداران متفاوت ساخت. 

اما رسانه‌هاي نوين در بستر شبكه‌هاي اجتماعي راهي ديگر را طي مي‌كردند، آنها با انعكاس افكار عمومي جهاني در عدم تمايل به جنگ و برجسته ساختن نسل‌كشي و استراتژي گرسنگي براي جنگ در غزه از سوي اسراييل تصويري متفاوت را رقم مي‌زدند كه با رسانه‌هاي جريان اصلي فاصله‌اي عميق داشت! اين تقابل ميان رسانه‌های جديد و جريان اصلي اين نشان را با خود همراه ساخت كه نوعي عدم قطعيت در تصميم‌گيري‌هاي سياسي ايجاد شده كه كفه ترازو را به سوي تقابل، با فعال‌سازي ماشه جنگ از سوي رسانه‌هاي جريان اصلي سنگين ساخته است.  تلاش‌هاي رسانه‌هاي نوين براي پيشگيري  از جنگ به‌رغم همه بازنمايي تصاوير كشتار جمعي در غزه و لبنان و اصرار ماشين نظامي اسراييل به نابودي دو ميليون زن و كودك و غيرنظاميان، نتوانست فضاي تصميم‌سازي رسانه‌هاي جريان اصلي را براي سياستمداران تغيير دهد . تله جنگ براي ترامپي كه تمايل به گفت‌وگو داشت با اين برنامه‌ريزي ايجاد شد.  جنگ هر چند محدود بين ايران و اسراييل شكل گرفت و امريكا در صحنه‌گرداني آن مشاركت كرد. نكته حايز اهميت در اين نوشتار جايگاه رسانه‌هاي نوين، خصوصا در عصر اينترنت كه آينه افكار عمومي است در تصميم‌سازي سياستمداران است. به نظر مي‌رسد به‌رغم عمق نفوذ اين رسانه‌ها هنوز اين رسانه‌هاي جريان اصلي هستند كه با تصويرسازي‌هاي تكنيكي قادرند راي متفاوتي براي سياستمداران ايجاد كنند .  لذا از آنجا كه عدم قطعيت ويژگي جهان امروز است، امر سياست‌ورزي با اطمينان نيز به  نوعي ساده‌لوحي به حساب مي‌آيد، از اين‌رو بستري كه از سوي رسانه‌هاي جريان اصلي براي سياست‌ورزي تدارك ديده شد، تصميم سياست‌ورزان را تسريع يا تشديد كرد. در اين ميان به‌رغم فعال بودن رسانه‌هاي نوين در همه عرصه‌ها جنگ با ايران به وقوع پيوست . به عبارت ديگر اگر سهم سياست‌ورزان در آغاز جنگ را بخشي از پروسه جنگ‌افروزي اسراييل عليه ايران تعريف كنيم، اما سهم بزرگي از اين رويكرد شايد بر بستر رسانه‌ها به خصوص رسانه‌هاي جريان اصلي قابل تعريف باشد! در همين ارتباط تصويرسازي غيرواقعي از ايران در رسانه‌هاي جريان اصلي امريكا قابل تامل است .   بر اساس برخي مطالعات ميزان مخاطب‌هاي جريان اصلي به دليل برنامه‌سازي‌هاي تحليل نه فقط، خبررساني بين 60-50  درصد بود كه اين رقم براي آماده‌سازي اذهان قابل تامل است . پيش از جنگ شبكه‌هاي CNN و BBC در هفته‌هاي منتهي به درگيري ويژه‌برنامه‌هايي با تيتر «ايران: تهديد قريب‌الوقوع» پخش كردند؛ در اين سريال‌ها با نمايش انيميشن‌ موشك‌هاي بالستيك ايراني و نقل‌قول از مقامات نظامي اسراييل، سناريوي حمله پيشدستانه را «لازم و دفاعي» تبيين مي‌كرد  .   بنا بر بررسي «كو پايلوت» كه از انواع  هوش مصنوعي فعال است، ظاهرا خبرگزاري‌هاي رويترز و آسوشيتدپرس بيش از پنجاه گزارش تحقيقي درباره فعاليت‌هاي موشكي و آزمايش‌هاي سپاه منتشر كردند، همزمان در برخي بخش‌هاي خبر  نقشه‌هاي راهبردي ايران را با خط قرمز و هشدار صوتي شديد نشان مي‌دادند تا روايت «اقدام انتحاري ايران» در اذهان مخاطب مستقر شود. پخش برنامه‌هاي انيميشن از تهديدات ايران در برنامه سي‌ان‌ان يا تلاش فاكس‌نيوز براي چارچوب سازي تهديد وجودي ايران براي اسراييل و امريكا بخشي از اين برنامه‌ها بود . بر اساس همين بررسي كوتاه از ماه مه ‌تا پيش از جنگ در 23 ژوئن بيش از  10 گزارش تحليلي و خبري در خصوص توان هسته‌اي ايران و خطرات احتمالي براي امريكا و جهان از سوي رويترز و آسوشيتدپرس منتشر شده است . اين موارد مويد آن است كه ظاهرا به‌رغم فعاليت چشمگير شبكه‌هاي مجازي و رسانه‌هاي نوين در جهان هنوز رسانه‌هاي جريان اصلي قادر به روايت‌سازي خاصي هستند كه پيامدهايي نگران‌كننده براي جهان ايجاد مي‌كند . آنان بر تصميم سياستمداران اثرگذارند و مالكان و سرمايه‌گذاران آنها علاقه‌مند به تصميم‌سازي در بستر رويكردهاي خاص نظير حمله امريكا به ايران هستند اگرچه بر اساس همه شواهد پيش از آن به خصوص در آستانه دور ششم مذاكره اين اتفاق  بعيد به نظر مي‌رسيد . در نهايت به نظر مي‌رسد بايد نگاهي ديگر به كاركرد رسانه‌ها كرد و شايد جنگ اسراييل عليه ايران تصويري دوباره از رسانه‌هاي جريان اصلي را به نمايش گذاشت كه در بستر انقلاب ارتباطي و شكل‌گيري رسانه‌هاي نوين، شايد كمتر باورپذير بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون