سنت بنيانگذار در مورد آتشبس و خاتمه جنگ (۶)
احمد مازني
در اين يادداشت براي آگاهي از مفاد قطعنامه ۵۹۸ متن كامل آن ارايه ميشود. قطعنامه ۵۹۸ از جمله قطعنامههاي داراي جنبه اجرايي در طول جنگ تحميلي بود كه در مرداد سال۱۳۶۶به تصويب شوراي امنيت سازمان ملل متحد رسيد و از نظر كمي مفصلترين و از نظر محتوا اساسيترين و از نظر ضمانت اجرا قويترين قطعنامه شوراي امنيت بود.
متن كامل قطعنامه ۵۹۸: در۲۰جولای ۱۹۸۷، با ابراز نگراني عميق از اينكه با وجود درخواستهايش براي آتشبس منازعه بين جمهوري اسلامي ايران و عراق، با تلفات سنگينتر انساني و ويرانيهاي بيشتر همچنان ادامه دارد، با ابراز تاسف از آغاز و ادامه اين منازعه، همچنين با ابراز تاسف از بمباران مراكز كاملا مسكوني غيرنظامي، حمله به كشتيهاي بيطرف و هواپيمايي مسافربري، نقض حقوق بينالمللي درباره بشردوستي و ساير حقوق مربوط به درگيريهاي مسلحانه و به ويژه به كار بردن سلاحهاي شيميايي كه برخلاف تعهدات مذكور در پروتكل۱۹۲۵ژنو ميباشد، با ابراز نگراني عميق از اينكه تشديد و گسترش بيشتر منازعه ممكن است وقوع يابد با اتخاذ تصميم پايان دادن به كليه عمليات نظامي بين ايران و عراق و با اعتقاد به اينكه منازعه بين ايران و عراق بايد به نحو جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پايدار حل شود، با يادآوري مجدد مقررات منشور ملل متحد و به ويژه تعهد كليه كشورهاي عضو كه اختلافات بينالمللي خود را از راههاي مسالمتآميز و به گونهاي كه صلح و امنيت بينالمللي و عدالت دچار مخاطره نگردد، حل نمايند. با احراز اينكه نقض صلح در مورد منازعه بين ايران و عراق وجود دارد، با اقدام بر اساس مواد۳۹و۴۰منشور ملل متحد؛
۱- آمرانه ميخواهد كه ايران و عراق به عنوان نخستين گام در حل اختلاف از طريق مذاكره، آتشبس فوري را رعايت كنند، كليه عمليات نظامي را در زمين، دريا و هوا قطع كنند و نيروها را بدون درنگ به مرزهاي شناخته شده بينالمللي بازگردانند.
۲- از دبيركل درخواست ميكند كه گروهي از ناظران سازمان ملل را براي تاييد، تحكيم و نظارت بر آتشبس و عقبنشيني اعزام دارد و همچنين درخواست ميكند كه دبيركل ترتيبات لازم را با مشورت با طرفين فراهم آورد و گزارش آن را به شوراي امنيت تسليم دارد. ۳- مصرا ميخواهد كه اسيران جنگي پس از قطع عمليات خصمانه، بر طبق كنوانسيون سوم ژنو، در اوت۱۹۴۹بدون درنگ آزاد شوند و به كشورهاي خود برگردند. ۴- از ايران و عراق ميخواهد كه در اجراي اين قطعنامه و كوششهاي ميانجيگري براي دستيابي به يك راهحل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف، درباره كليه مسائل مهم، بر طبق اصول مندرج منشور ملل متحد با دبيركل همكاري كند. ۵- از كليه كشورهاي ديگر ميخواهد كه نهايت خويشتنداري را به عمل آورند و از هر اقدامي كه ممكن است منجر به تشديد و گسترش بيشتر منازعه گردد، خودداري كنند و به اين ترتيب، اجراي قطعنامه حاضر را تسهيل كنند. ۶- از دبيركل درخواست ميكند تا مشورت با ايران و عراق، مساله ارجاع تحقيق درباره مسووليت منازعه به هيات بيطرفي را بررسي كنند و هر چه زودتر به شوراي امنيت گزارش دهد. ۷- با تصديق ابعاد عظيم خساراتي كه در طول منازعه داده شده و ضرورت تلاشهاي بازسازي با كمكهاي مناسب بينالمللي پس از خاتمه منازعه، از دبيركل درخواست ميكند كه گروهي از كارشناسان را براي بررسي مساله بازسازي تعيين و به شوراي امنيت گزارش كند. ۸- همچنين از دبيركل درخواست ميكند از طريق مشورت با ايران و عراق و ساير كشورهاي منطقه، راههاي افزايش امنيت و ثبات منطقه را بررسي كند. ۹- از دبيركل درخواست ميكند كه شوراي امنيت را در مورد اجراي اين قطعنامه آگاه سازد. ۱۰- تصميم ميگيرد كه در صورت لزوم براي بررسي اقدامات ديگر به منظور تضمين اجراي اين قطعنامه تشكيل جلسه دهد. پس از صدور قطعنامه، عراق آن را پذيرفت و از شوراي امنيت تشكر كرد، ولي ايران طي بيانيهاي در۳۰تير۱۳۶۶، ضمن غيرعادلانه خواندن آن به تناقض مفاد و عدم معرفي آغازگر جنگ تصريح كرد. در عين حال، بر اساس برخي گزارشها، ايران اين قطعنامه را بهترين نوع قطعنامههاي سازمان ملل از ابتداي جنگ تحميلي تا آن زمان ميدانست. اكثر بندهاي اين قطعنامه تا حدودي خواستههاي ايران براي خاتمه جنگ بود. در واقع ايران دستور كاري ترديدآميز را بر مبناي، نه رد، نه قبول قطعنامه در پيش گرفت و از سپتامبر۱۹۸۷ (شهريور ۱۳۶۶)، براي وارد شدن به فرآيند مذاكرات سياسي خاتمه جنگ، بدون تعهد صريحي به پذيرش قطعنامه مذكور، تمايل نشان داد، اما روند مذاكرات را به نحوي مديريت ميكرد تا از يكسو مانع از تصويب قطعنامه تحريم شود و از ديگر سو با خريدن زمان بر نتايج آن اثر بگذارد. ادامه دارد...