تغزل با آبرنگ
حجت اماني
با وجود رسميت يافتن رسانه رنگ و روغن در مكتب كمالالملك از اوايل قرن ۱۴ هجري، بهكارگيري آبرنگ كه سابقه طولاني در نقاشي و نگارگري ايراني دارد تا حدودي به حاشيه رفت و اينگونه پنداشته ميشد كه آبرنگ نسبت به رنگ و روغن رسانهاي جدي نيست و بيشتر جنبه تفنني داشته كه براي پيشطرح و اسكيسهاي سريع كاربرد دارد.
با اين وجود برخي از نقاشان ايراني همچنان كار با آبرنگ را به صورت جدي ادامه دادند؛ در واقع آنان دريافتند كه شيوه ابراز بيانشان با آبرنگ به عنوان رنگ روحي و شفاف همسو است. نمونه آن را ميتوان در آثار هنرمندان مكتب اصفهان مشاهده كرد. به اين معنا كه آبرنگ اگرچه در برخي مقاطع ديده نشد يا مورد كمتوجهي قرار گرفت اما هيچگاه منقطع نشد و همواره برخي هنرمندان به آن علاقهمند بودند و زمينه توسعه و گسترش آن را فراهم آوردند از اين ميان ميتوان به احمد وثوق احمدي هنرمند تازه درگذشته اشاره كرد و از اين رهگذر آثار آبرنگ نگاري او را مورد بررسي قرار داد:
احمد وثوق احمدي دهم دي ماه 1326 در تاكستان قزوين به دنيا آمد. او در سالهاي نوجواني به نقاشي روي آورد. كار با آبرنگ را نزد احمد كامكاري، از خوشنويسان و نقاشان آبرنگ قزوين فرا گرفت و در اين مسير از آموزشهاي استادان ديگري چون علي اشراقي (از شاگردان مكتب كمالالملك) و علي اكبرخان صنعتي بهره برد. هرچند تحصيلات دانشگاهي وي مرتبط با هنر نبود اما از فراگيري و تجربهاندوزي با آبرنگ غافل نماند.
نقاشي با آبرنگ نياز به مهارت و تجربهاندوزي فراواني دارد، چراكه برخلاف رنگ و روغن كه امكان تصحيح دارد، اين امكان در آبرنگ بسيار كمتر است؛ از اين رو كه لايههاي رنگ به دليل شفافيت قابل رويتاند. شايد اين يكي از مهمترين خصلتهاي كار با آبرنگ باشد كه هنرمندان آبرنگ كار بدان واقفاند. در آثار وثوق احمدي اين ويژگي قابل مشاهده است كه نشان از پركاري، تجربهگري و مهارت او در اجرا دارد. جهت بازشناسي ويژگيهاي مهم آبرنگنگاريهاي اين هنرمند، بهتر است نگاهي گذرا به تاريخچه آبرنگ كرده تا اهميت آثار وثوقاحمدي بهتر قابلدرك واقع شود.
در نيمه دوم سده هجدهم، نقاشان انگليسي با تابلوهاي آبرنگشان مناظر تازهاي را به جهان هنر معرفي كردند و در استفاده از اين ابزار، آثار قابل ملاحظهاي را به وجود آوردهاند. نقاشي آبرنگ در انگلستان چنان رواج يافته بود كه به عنوان هنر ملي از آن نام ميبردند. آكادمي سلطنتي هنرهاي انگلستان در سال ۱7۶8 به همت دو استاد نقاشي آبرنگ، يعني برادران ساندبي پل و توماس بنا نهاده ميشود. سال 1806 در انگلستان نيز مانند ايران دوره كمالالملك آكادميها را به رنگ روغنكاران اختصاص دادند و آبرنگكاران مجبور به ترك آكادمي و تشكيل انجمن خصوصي ميشوند كه با برپايي نمايشگاههاي متعددي موجب به رسميت شناخته شدن اينگونه از هنرمندان ميشود كه ميتوان به توماس گرتن و ويليام ترنر از هنرمندان اين انجمن اشاره كرد. تاثير اين هنرمندان بر ساير آبرنگكاران را نيز نميتوان ناديده گرفت.
از آنجا كه آبرنگ رسانه مناسبي براي بازتاب نور و اثر حركت شناخته شد و اين ويژگيها مورد توجه هنرمندان امپرسيونيست بود پيروان اين مكتب گرايش فراواني به كار با آبرنگ پيدا كردند و پيرآگوست رنوار و كامي پيسارو و پل سزان در آثار خود آبرنگ را به گونهاي جدي به كار گرفتند. سزان در بهكارگيري لايههاي رنگين در منظرهسازي و پرترهسازي به خوبي از شفافيت و تناليتههاي آبرنگ در آثار خود بهره گرفت.
با انتشار تصاوير آثار هنرمندان برجسته آبرنگكار در قالب پوستر و كارت پستالها به عنوان الگويي مناسب در ساير جوامع ازجمله ايران مورد توجه نقاشان واقع شد، به گونهاي كه در برخي از آثار نگارگران اواخر قاجار نمونهبرداري (كپي) كارت پستالهاي فرنگي آبرنگي ديده ميشود. آثار به جاي مانده از حاج مصورالملكي اصفهاني گواه اين مطلب است. مناظر و پرترههاي آبرنگي كه احتمالا توسط سفراي خارجي (بيشتر انگليس) به عنوان پيشكش به درباريان و شاهان در ايران داده ميشد در رواج و توسعه اين رسانه هنري ازسوي درباريان نيز بيتاثير نبوده است، به گونهاي كه دوره زنديه و قاجاريه در زمان فتحعليشاه و ناصرالدين شاه نقاشي آبرنگ مرسوم ميشود و نمونههاي آثار آبرنگگونه از ناصرالدين شاه باقي مانده است.
در دوره معاصر توجه به آبرنگ و خاصيتهاي تجسمي آنكه در شرق دور مورد توجه بوده است در بين برخي هنرمندان به عنوان بيان تجسمي به كار گرفته شد كه ميتوان به آثار سهراب سپهري، ابراهيم جعفري و فريده لاشايي و... به هر حال تاثير غرب بر آبرنگكاران ايراني را نميتوان ناديده گرفت اما آنچه مهم است در برخورد با اين ابزار در تلاقي با نمونههاي غربي نحوه كاربرد اين رسانه در ميان برخي از آبرنگكاران ايراني است كه به كارشان هويت ايراني بخشيده است. آبرنگهاي محمودخان ملكالشعرا در دوره قاجار نمونههاي درخشاني از اين تلاقي و تقابل است كه ويژگيهاي ايراني را در نمونههاي امپرسيونيستگونه (نقطهپردازهاي رنگين) تلفيق ميكند و ژانر خاصي در برخورد با آبرنگ از خود ابداع ميكند. در اين ميان وثوق احمدي نيز در برخورد مدرن با آبرنگ خواسته يا ناخواسته اگرچه از جنبه فضاسازي و لكهگذاري تحت تاثير آبرنگهاي ويليام ترنر ازسوي غرب و محمودخان صبا از جهت نحوه پردازش و نگاه به طبيعت از ايران قرار گرفته با اين وجود شخصيت هنري خود را در آثارش حفظ كرده است. شايد مهمترين ويژگي ملموس و تجسمي اين هنرمند نگاه شاعرانه، تغزلي و خيالانگيز به طبيعت است كه به خوبي در آثار آبرنگ او منعكس شده و با اشعارش همراه است.* نقاش