• 1404 سه‌شنبه 7 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6102 -
  • 1404 دوشنبه 6 مرداد

هنرمندي در راه درونِ زيبا

نسيم خليلي

راينر ماريا ريلكه از آن دست شاعر-نويسنده‌هايي است در تاريخ جهان كه به شكلي شگفت و شكوهمند واژه‌ها و نويسندگي را در هم‌نشست با هنرهاي تجسمي ادراك مي‌كرد و از همين رو شعرهايي تحت‌تاثير آگوست رودن مجسمه‌ساز سروده و نامه‌هايي سرشار از ظرايف هنري درباره تاثيرپذيري‌اش از نقاشي‌هاي سزان خطاب به همسرش، كلارا قلمي كرده است. در اين نامه‌ها مواجهه مستانه شورانگيز شاعر را با نقاشي‌هاي سزان به تماشا مي‌شود نشست، چنانچه در مقدمه كتاب «نامه‌ها؛ درباره سزان» تصريح شده است كه ريلكه «نامه‌ها را چنان نوشته كه بتوان آنها را هم‌ارز نقاشي سزان به حساب آورد، بتوان ديدشان.» ريلكه در اين نامه‌ها با سادگي كسي كه براي عزيز خودش نامه مي‌نويسد و با لحني «شاعرانه، تكه‌پاره و رها، كه زاويه‌ديدهاي مختلف در سبك كوبيسم را به ذهن متبادر مي‌كند، تركيبي كه نطفه‌اش در كار خود سزان بسته شده است»، از شكوه الهام گرفتن از نقاشي‌هاي سزان حرف مي‌زند تا مهر تاييدي نهاده باشد بر عنوان همين ستون: «هنرهاي تجسمي در آينه فرهنگ مكتوب». مترجم كتاب، سياوش روشندل، متن نامه‌ها را به بهترين ادبيات ترجمه كرده و مقدمه خوب و مبسوطي بر آنها نوشته است تا كتاب باشكوه متن اصلي‌اش به دست مخاطب هنردوست فارسي‌زبان برسد و از همين روست كه در اين نامه‌ها مي‌شود زندگي كرد، در جايگاه شاعري كه مي‌كوشد نقاشي‌هاي نقاش اندوهگين و منزوي اما پركاري را در آنچه مي‌نويسد بازتاب دهد.

 او از چنان تاثير شگرفي سخن مي‌گويد كه باعث مي‌شود در مواجهه با تابلوها مثل هميشه بيش از نقاشي‌ها نگاهش به تماشاچي‌هاي نقاشي‌ها نباشد: «تو مي‌داني كه چقدر هميشه آدم‌هايي كه از كنار تابلوها مي‌گذرند برايم از خود تابلوها مهم‌تر بوده‌اند... غير از اتاق سزان. اينجا همه واقعيت طرف اوست: در اين لايه‌ آبي ردايي سير او و در قرمزش و سبز بي‌سايه‌اش و سياه مايل به قرمز بطري‌هاي شرابش و دم‌دستي بودند همه موضوعاتش: سيب‌هاي روي ميز همه سيب پختني‌اند و بطري‌هاي شرابش از درون يك روپوش قديمي آشكار شده‌اند.» بخشي از اين دلبستگي و مكيده شدن شايد به زندگي غمبار سزان و تنهايي‌اش بازمي‌گردد، وجهي شاعرانه از حيات يك هنرمند كه براي شاعري كه راوي رنج‌هاي انساني است، راوي درونيات، بي‌ترديد مغتنم و الهام‌بخش خواهد بود: «من چيزهايي از آخرين سال‌هاي او مي‌دانم، زماني كه پير و ژنده بود و بچه‌ها هر روز تا استوديو دنبالش مي‌كردند، سنگش مي‌زدند، انگار كه سگي مريض باشد. اما در درون، در راه درون، او به طرزي شگفت‌انگيز زيبا بود و ندرتا فريادي خشمگينانه به سوي اين مهمانان سر مي‌داد.» 
از اين رهگذر آيا شاعر افزون بر هنر نقاش، تحت‌تاثير شكوه دروني او قرار نگرفته است؟ چيزي كه او را به استغنا و اميد در ادامه راه سوق مي‌داده است؛ به نظر مي‌رسد با چنين تفسيري در اين نامه‌ها شاهد بازتوليد رهيافت‌هايي هنري هم هستيم، اهميت دادن به خودشناسي و خودسازي در رسيدن به راه خودت در هنر، مولفه‌اي داستان‌وار و شاعرانه كه گاهي شايد بيشتر از نقاشي‌ها و درهم‌آميزي رنگ‌هايشان به كار نويسنده-شاعر مي‌آيد و اين تاثيرپذيري در قلب و قلم شاعر چنان است كه وقتي همسرش از شباهت ناخواسته بينش دروني كارش بر ورق‌هاي آبي با آنچه اكنون در برابر سزان تجربه مي‌كند، نوشته است، به وجد مي‌آيد: پس به اين ترتيب من نيز همچون سزان به استغنا و رهايي و زيبايي درون رسيده‌ام؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون