پايان داوري ايدئولوژيك؟ بازگشت به تقيزاده
ماهرخ ابراهيمپور
سهشنبه ۳۱ تيرماه، كتاب «خراسانيات؛ مجموعه آثار دكتر علي شريعتي» در پژوهشكده ثامن مشهد رونمايي شد. در اين نشست، سارا شريعتي، استاد دانشگاه تهران، با اشاره به مفهوم «حافظه» گفت: در ضد خاطرات آندره مالرو، «خاطره» به عنوان بخشي زنده و جزيي از حافظه مطرح ميشود. او همچنين از مفهوم «حافظه آلترناتيو» سخن گفت؛ نوعي حافظهنويسي كه به بازتعريف روايتهاي تاريخي ميپردازد. به گفته او، در خراسانيات شريعتي، با همين نوع حافظهنويسي مواجهيم: از يك سو تصويري از شريعتي كه در حسينيه ارشاد سخنراني ميكرد و «مذهب عليه مذهب» را مطرح ميساخت و از سوي ديگر، شريعتي معلمِ تاريخ در دانشگاه مشهد كه يكي از جملههاي معروفش اين بود: «من از تاريخ و تقيزاده بيزارم.»
سارا شريعتي جملهاي را تكرار كرد كه بيش از چهار دهه به شكل يك پيشداوري ايدئولوژيك بر ذهنيت رسمي سايه انداخته است. در حالي كه حسن تقيزاده، چهرهاي است كه هنوز آنطور كه شايسته است، مورد بررسي منصفانه قرار نگرفته و همواره از زاويه داوريهاي سياسي يا ديني قضاوت شده است. در اين جمله دو شخصيت مطرح شدند؛ علي شريعتي كه در حوزه تاريخ كارنامه درخشان يا حتي قابل تاملي ندارد، اگرچه برخي آثار او بحثهايي را برانگيخت. اما آن طرف تقيزاده يكي از چهرههايي است كه آهسته و پيوسته، از دل شكستها، مشقات و سوءتفاهمها عبور كرد و در نهايت، به يكي از تاثيرگذارترين چهرههاي فرهنگي ايران بدل شد. هر چند كارنامه سياسي او قابل نقد است.
اما در عرصه فرهنگ آنقدر تقيزاده پررنگ است كه نميتوان او را ناديده گرفت، كارنامهاي كه از فعاليتهاي علمي، فرهنگي و مطبوعاتي در دوران قاجار و پهلوي گرفته تا نقشآفريني در تاسيس نهادهاي پژوهشي و فرهنگي و نيز حمايت از چهرههاي بزرگ ادب و تاريخ معاصر چون عباس زريابخويي، عبدالحسين زرينكوب، محمدرضا شفيعيكدكني و... او در دوره رضاشاه و محمدرضا شاه، در نهادهايي چون انجمن آثار ملي، فرهنگستان ايران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، شوراي عالي فرهنگ و هنر، نقشي كليدي داشت. حتي در سياست نيز همواره كوشيد فرهنگ را كنار نگذارد؛ از راهاندازي كتابخانه مجلس سنا گرفته تا تاسيس چاپخانه افست، ترجمه دايرهالمعارف اسلام و انتشار نخستين كتابشناسيها به زبان فارسي.
با اين وصف، آيا واقعا نقل جملهاي از شريعتي - كه آن هم در فضاي احساسي و ايدئولوژيك دوران خود بيان شده - بايد همچنان معيار داوري ما نسبت به تقيزاده باشد؟ زمان آن نرسيده است كه به جاي تكرار داوريهاي پدران، خود به مطالعه و تحليل تاريخي منصفانهتري روي بياوريم؟
واقعيت اين است كه تنفر شخصي يا فكري علي شريعتي از تقيزاده، هر قدر هم ريشهدار، امروز نبايد مانع از بازشناسي خدمات يك چهره بزرگ در تاريخ ايران شود. اينكه شريعتي از تاريخ و تقيزاده «بيزار» بود، در برابر كارنامه پربار و ماندگار تقيزاده، اهميتي ندارد.