آب در آسياب خشكسالي ريختن!
محمد بلوچزهي
بلوچستان يكي از خشكترين و كمبارشترين مناطق جغرافيايي كشور محسوب ميشود كه طي چند دهه گذشته خشكساليهاي طولانيمدت بسياري را از سر گذرانده و همواره با تنشهاي متعدد آبي مواجه بوده و با بحرانها و چالشهاي مديد اجتماعي نيز روبهرو. حال با همين شرايط ناپايدار آبي و وضعيت بغرنج كمبود شديد آب شرب در شهرها و روستاها، تداوم برخي سياستهاي نادرست به مثابه آب در آسياب خشكسالي ريختن است و تشديد بيش از پيش بحراني شدن اوضاع و تهي كردن اندك منابع آبي موجود منطقه. طبق دادههاي شركت كل مهندسي آبوفاضلاب ميانگين مصرفي آب شرب در كشور به ازاي هر نفر در شبانهروز حدود ۱۹۵ ليتر تخمين زده و الگوي ملي صحيح مصرف نيز ۱۳۰ ليتر تعيين شده است. اما اين رقم در استانهايي چون سيستانوبلوچستان برخلاف ديگر استانها نزديك به همان عدد استاندارد ۱۳۰ ليتر تعريف شده شركت آب است. يعني اينكه مشتركين استان ياد شده بر مبناي همان الگوي صحيح مصرف ۱۳۰ ليتر در زمره سه استان كممصرف كشور قرار دارند. بنابراين با اتكا به همين آمار و دادهها در چنين وضعيتي نميتوان بحران آبي موجود و كمآبي مديد در سيستانوبلوچستان را آنطور كه در تهران و بسياري ديگر از استانهاي پرمصرف ديگر به مردم نسبت ميدهند در اين استان و نيز در بلوچستان هم به مشتركين آن تعميم داد. بنابراين در اينجا با چنين پرسشي مواجه خواهيم شد كه آيا بحران هميشگي آب كه اكنون با آغاز تابستان بيش از هر زمان ديگر مردمان اين جغرافياي پراكنده و پرجمعيت را در مضيقه قرار داده صرفا ريشه در اقليم خشك و كمبارش آن دارد؟ گزارش سال گذشته اداره كل هواشناسي چنين فرضيهاي را كمرنگ ميسازد، چراكه به گفته همين منبع تخصصي در سالهاي اخير اين استان با افزايش چشمگير بارندگي مواجه بوده بهطوري كه ميتواند آثار خشكسالي را كاهش دهد.
مطابق همين گزارش در سال زراعي ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ ميزان بارشها در استان به ۲۹.۵درصد نسبت به ميانگين بلندمدت افزايش يافته است؟ حال در پس آن پرسش چنين پرسشي مطرح خواهد شد كه چرا سيستانوبلوچستان برخلاف استانهاي كمبارش ديگر كشور چون فارس، خراسان رضوي، كرمان، خراسان جنوبي و هرمزگان همواره با بيشترين و شديدترين تنش سالانه آبي و عوارض بالاي ناشي از خشكسالي و بحران آب مواجه است؟ شايد پاسخ به اين پرسش را نتوان در ميزان پايين بارشهاي سالانه و اقليم خشك اين منطقه يا تقاضاي بالا آب جست، بلكه بيشتر منشا اين معضل مداوم را در مديريت صحيح و حفاظت منابع آبي دانست و جلوگيري از هدررفت زياد آب. موضوعي كه همواره در پس هياهوي هميشگي بحران آب بلوچستان و حتي نيز سيستان گم ميشود و كمتر به آن پرداخته خواهد شد. فقدان مديريت صحيح آب و تضعيف فاجعهبار منابع آبي بسيار محدود منطقه است كه با حفر بيرويه چاههاي آب شرب و كشاورزي، از بين رفتن تراژديك منابع طبيعي، ناديده گرفتن ملاحظات محيط زيستي در اجراي كلانپروژههاي عمراني متعدد در حال اجراي در استان، آب در آسياب خشكسالي ريخته و بنزين روي تنشها و چالشهاي اجتماعي پيدرپي ناشي از آن. آمارهاي رسمي متوسط برداشت برنج در مناطق گرمسيري را حدود ۳ الي ۴ تن اعلام ميكنند كه آب مصرفي در هر كيلو برنج نيز رقمي بين ۱۵ الي ۱۷هزار ليتر است و نيز استانهاي خشك و گرمسيري چون سيستانوبلوچستان برخلاف استانهاي سردسير پرآب، دو بار در سال قابليت برداشت برنج را دارند كه كاشت اين محصول پرآب همچنان رونق بالايي دارد در بلوچستان! بماند كه هر ساله طرحهاي قابل توجهي در بخش كشاورزي و دامداري مجوز فعاليت ميگيرند و نيز هم سواي رواج كشاورزي غرقابي و سنتي منطقه كاشت موز و انبه و ساير درختان گرمسيري توليد و صادرات صيفيجات و نيز هندوانه و خربزه به استانهاي همجوار رونقي خاص دارد! اخيرا آماري منتشر شده است از آب مصرفي كشور كه ۷۷ درصد آن صرف كشاورزي ميشود و فقط ۹ درصدش خانگي و اداري است كه با اين وضعيت بحران آب كاشت محصولات پرآبي چون برنج آن هم در سال دوبار پارادوكسي عجيب است و خودزنياي زيانبار. در اين ميان اگر از ضعف مديريت استحصال آب و اجراي طرحهاي آبخيزداري و نيز هم هدررفت آب از مرزها به كشورهاي همسايه چشمپوشي كنيم، اما نميتوان از عمق فاجعهاي كه اجراي طرحهاي ملي بدون ملاحظات محيطزيستي در منطقه چشم بست كه متاسفانه سواي اينكه چنين كلانپروژههايي حيات و اكوسيستم منطقه را با مخاطره جدي مواجه ساختهاند و تشديد ريزگردها را دامن زدهاند، منابع آبي منطقه را نيز رو به زوال بردهاند و حياتوحش بيپناه را نيز در آستانه انقراض. به هر جهت بايد اعتراف كرد كه بخش قابل توجهي از بحران آبي موجود نه تنها ريشه در خشكي و كمبارشي اقليم دارد، بلكه ناشي از سياستهاي نادرست و ضعفهاي مديريتي زيانباري است كه بيشتر منشا آن در ناآگاهي و عدم درك فاجعهاي است كه آينده انسانها را با مخاطره جدي مواجه خواهد ساخت. اگر غير از اين ميبود لااقل اين رويه ناصواب قبل از آنكه براي هميشه دير شود، اصلاح ميشد و ملاحظات محيطزيستي طرحها و پروژهها براي دولتها به دور از شعار حايز اهميت و حياتي ميبود و اصلاح سياستهاي نادرست مديريت آب در اولويت قرار ميگرفت!