دموكراتيزاسيون و مساله ايران
در چنين رويكردي فقر نظري و فقدان انديشه عميق براي تحقق آزادي بيان و آزادي پس از بيان و عدم حمايت عمومي از آزادي و حقوق اشخاص در جريان ناتواني آموخته شده در جامعهپذيري سياسي ايران اين روزها بيشتر از پيش مشهود است.
ضعف تحليل مسائل مهم كشور و عدم تلاش براي طرح «گفتمان دموكراسي» همچنان مساله اساسي ايران باقي مانده است و ديگر فعاليتها را در عرصه فرهنگ، اقتصاد، اجتماع، محيطزيست و بهره از نوآوريها و فناوريهاي نوين بياثر ساخته است. مقدمه اصلي تحقق دموكراسي در ايران همچنان جريان و دفاع از آزادي بيان است حتي در اين روزهاي سخت ملت ايران با يك همبستگي باشكوه بهرغم گلايهها و خون دلها بسيار از تن زخمي ايران زمين پاسداري كردند و ايرانگرايي و وطنپرستي خود را برحسب ژنوم فرهنگي ايرانشهري كه اساس آن آزادي، مهرباني و حقوق بشر است فراتر از همه جناحها و عقايد و ايدئولوژيهاي رايج به نمايش گذاشتند. بديهي است هيچ كسي حق ندارد اين دستاورد ملت را براي اعلام پيروزي سياسي در جيب خويش گذارد. رويدادهاي اخير نشان داد كه همچنان مساله آزادي و نياز به دموكراتيزاسيون مساله اساسي ايران است و با همه آنكه پس از تجاوز ناجوانمردانه اسراييل جنايتكار، اكنون ايران جان زخمي همه ماست، اكنون نيز اهميت مفاهيم آزادي بيان و دموكراسي كمتر از مفهوم وطن نيست و وطن بدون آزادي، زندان است و در فرآيند رشد و توسعه جوامع كنوني دموكراسي، همچنان به عنوان يك روش عقلاني راه نجات ملتهاست و دموكراتيزاسيون براي توسعه و پيشرفت ايران در فرآيند جامعهپذيري سياسي لازمه تحقق يك دولت نيرومند و جامعهاي سربلند در عرصه جهاني است.
جامعهشناس