دموكراتيزاسيون و مساله ايران
غلامحیدر ابراهيمباي سلامي
گفتمانسازي براي تحقق دموكراسي، طرحي بود كه دكتر علي ساعي در اولويت كارهاي دانشگاهي خويش قرار داد. اينك درگذشت دكتر ساعي، استاد جامعهشناسي دانشگاه تربيت مدرس سوگي جانكاه و بزرگ براي خانواده محترم ايشان، جامعه علمي و فرهنگي ايران، به ويژه گروههاي جامعهشناسي كشور و اهالي علوم اجتماعي است. دكتر ساعي در مقام يك دانشمند فرهيخته به توسعه و رفاه مردم ميانديشيد و بر حقوق شهروندان براي تغيير و تحول انسانمدارانه در جامعه تاكيد ميكرد. پروژه اصلي ساعي «دموكراتيزاسيون» بود. دموكراسي يعني روش حرمتگذاري به همه انسانها فارغ از هر امر ديگر و طرح دكتر ساعي مقدمهاي براي تلاش علمي در جهت گفتمانسازي و تحقق همان روش و رويهاي است كه مبتني بر ايفاي حقوق بشر، تحقق آزادي و رشد عقلي و عرفي جامعه است. اگر ضرورت دارد كه براي همبستگي، تحقق وحدت ملي و حفظ يكپارچگي سرزميني مطالبه «ايران براي همه ايرانيان» در اولويت دستور كار در زندگي اجتماعي مردم ايران قرار گيرد، اكنون نيز دموكراتيزاسيون گمشده ملت ايران است. ساعي با پرداختن به «توسعه مفهوم دموكراسي» و تاكيد بر شناخت مولفهها و طبقهبندي و غنيسازي شاخصهاي آن در پژوهشهاي طولي و تطبيقي با رويكرد جامعه شناختي روي «مساله ايران» متمركز شد. او براي تحول و توسعه نظام اجتماعي ايران گسترش خرد دموكراتيك را بر رشد و توسعه خرد تكنولوژيك مقدم ميشمرد و برحسب درسهايي كه از «نظريه انحطاط ايران» و طرح «زوال انديشه سياسي در ايران» از استاد سيد جواد طباطبايي آموخته بود پا را فراپيش نهاد و بر طرح مجدد حقوق بشر و مساله آزادي و دموكراسي براي توسعه كشور تاكيد كرد. او تلاش كرد در يك گام تخصصي به مساله در بستر و محدوده به مساله دشوار بنبست انديشه اجتماعي و تعطيلي انديشه سياسي در ايران بپردازد و پيامدهاي رخوتآور و تباهكننده آن در جامعه ايران را روشن سازد و در تداوم آن انديشه مفهوم پاردوكسيكال «امتناع از عمل سياسي» را در سطوح آكادميك مطرح كند و به حيطه پويايي براي كنش در عرصه عمومي با هدف تغيير مثبت در جامعه بكشاند.
در چنين رويكردي فقر نظري و فقدان انديشه عميق براي تحقق آزادي بيان و آزادي پس از بيان و عدم حمايت عمومي از آزادي و حقوق اشخاص در جريان ناتواني آموخته شده در جامعهپذيري سياسي ايران اين روزها بيشتر از پيش مشهود است.
ضعف تحليل مسائل مهم كشور و عدم تلاش براي طرح «گفتمان دموكراسي» همچنان مساله اساسي ايران باقي مانده است و ديگر فعاليتها را در عرصه فرهنگ، اقتصاد، اجتماع، محيطزيست و بهره از نوآوريها و فناوريهاي نوين بياثر ساخته است. مقدمه اصلي تحقق دموكراسي در ايران همچنان جريان و دفاع از آزادي بيان است حتي در اين روزهاي سخت ملت ايران با يك همبستگي باشكوه بهرغم گلايهها و خون دلها بسيار از تن زخمي ايران زمين پاسداري كردند و ايرانگرايي و وطنپرستي خود را برحسب ژنوم فرهنگي ايرانشهري كه اساس آن آزادي، مهرباني و حقوق بشر است فراتر از همه جناحها و عقايد و ايدئولوژيهاي رايج به نمايش گذاشتند. بديهي است هيچ كسي حق ندارد اين دستاورد ملت را براي اعلام پيروزي سياسي در جيب خويش گذارد. رويدادهاي اخير نشان داد كه همچنان مساله آزادي و نياز به دموكراتيزاسيون مساله اساسي ايران است و با همه آنكه پس از تجاوز ناجوانمردانه اسراييل جنايتكار، اكنون ايران جان زخمي همه ماست، اكنون نيز اهميت مفاهيم آزادي بيان و دموكراسي كمتر از مفهوم وطن نيست و وطن بدون آزادي، زندان است و در فرآيند رشد و توسعه جوامع كنوني دموكراسي، همچنان به عنوان يك روش عقلاني راه نجات ملتهاست و دموكراتيزاسيون براي توسعه و پيشرفت ايران در فرآيند جامعهپذيري سياسي لازمه تحقق يك دولت نيرومند و جامعهاي سربلند در عرصه جهاني است.
جامعهشناس