سنت بنيانگذار در مورد آتشبس و خاتمه جنگ (۳)
احمد مازني
چنانكه در يادداشتهاي قبلي اشاره شد سازمان كنفرانس اسلامي و جنبش عدم تعهد، هر كدام جداگانه در مورد آتشبس در جنگ تحميلي عراق عليه ايران ورود كردند اما از آنجا كه خاك ايران در اشغال متجاوزان بود و پيشنهادهاي ارايه شده متضمن رفع اشغال نبود مقامات ايراني با اين پيشنهادها موافقت نكردند، در آثار امام خميني ديدار و گفتوگو با هيات اعزامي از سازمان كنفرانس اسلامي و اعلام نظر درباره طرح اين سازمان مشاهده شد كه در يادداشتهاي قبلي خلاصه آن تقديم شد اما در مورد پاسخ امام به هيات اعزامي جنبش عدم تعهد اثري از ملاقات و اعلام نظر مستقيم امام ديده نشد، جز آن چه كه به روايت بني صدر از امام راحل نقل شده و در يادداشت قبلي ملاحظه كرديد.در مورد اين ادعاي بنيصدر پايگاه اطلاعرساني جماران ضمن ارايه مفصل ادعاي بنيصدر آن را با سردار حسين علايي يكي از فرماندهان دفاع مقدس در ميان گذاشت كه نامبرده اين ادعا را رد ميكند. در گزارش جماران آمده است كه «در پي درگذشت بنيصدر برخي رسانههاي فارسيزبان مصاحبههايي از وي منتشر كردهاند كه در آنها اين ادعا مطرح ميشود كه در سال ۱۳۶۰ صدام حسين با صلح با ايران موافقت كرده بود، اما سران جمهوري اسلامي ايران مخالفت كردند. بنيصدر در مصاحبه خود با يك شبكه فارسي زبان مدعي شد: «در فروردين 60 دو هيات به ايران آمدند؛ يك هيات از جنبش غيرمتعهدها و يك هيات از سازمان كشورهاي اسلامي؛ در هيات سازمان كشورهاي اسلامي هشتنفر بودند. در جلسه مشتركي كه [آيتالله] خامنهاي و [شهيد] رجايي بودند، آنها گفتند كاري كه ارتش ايران انجام داد حماسه نبود، معجزه بود..» بنيصدر در ادامه اين ادعا را مطرح كرد كه «در خرداد 60 قرار بود هيات غيرمتعهدها پاسخ مثبت صدام را بياورد و جنگ تمام شود. صدام پاسخ مثبت داد. [امام] خميني هم موافق بود. آنها ([آيتالله هاشمي] رفسنجاني، [آيتالله] خامنهاي، [شهيد] رجايي، سران حزب جمهوري اسلامي و گردانندگان سپاه) كودتا كردند و يك دليلش اين بود كه جنگ ادامه پيدا كند و جنگ را نعمت دانستند؛ {امام} خميني موافق بود در آن مقطع جنگ تمام شود و گفت جنگ را تمام كنيد ولي اسمش را صلح نگذاريد.» سردار حسين علايي در يادداشتي كه در اختيار جماران قرار داد، به اين ادعا پاسخ داده است.
آقاي بنيصدر در اوايل سال ۱۳۶۰ كه رييسجمهور بود چنين مطلبي را نگفته است. او ميتوانست اين موضوع را در روزنامه انقلاب اسلامي كه خودش آن را منتشر ميكرد مطرح كند و به اين ادعا بپردازد و طرح غير متعهدها را براي ختم جنگ بيان كند. از طرفي هيات غيرمتعهدها نيز تاكنون چنين ادعايي را مطرح نكرده است. صدام هميشه فقط خواهان آتشبس در جنگ بود ولي هيچگاه در حين جنگ معاهده ۱۹۷۵ را نپذيرفت و از خاك ايران نيز هرگز با اختيار خود عقبنشيني نكرد بلكه با عملياتهاي انجام شده پس از فرار بنيصدر از ايران، مجبور به رها كردن اراضي اشغالي ايران شد. او حتي پس از آزادسازي خرمشهر نيز حاضر به پذيرش معاهده ۱۹۷۵ براي ختم جنگ نشد.
در فروردينماه سال ۱۳۶۰، عراق بيش از ۱۵۰۰۰ كيلومتر مربع از خاك ايران را در اشغال داشت و بنابراين در موضع برتر بهسر ميبرد. بنابراين بعيد است صدام حسين در چنين شرايطي حاضر به پذيرش معاهده ۱۹۷۵ كه خود وي چهار روز قبل از شروع جنگ آن را ملغي اعلام كرده بود، بشود. به هر حال بنيصدر فرمانده كل قوا و رييسجمهور بود و قدرت بيشتري از سران حزب جمهوري اسلامي داشت. او همانطور كه غائله ۱۴ اسفند سال ۱۳۵۹ را بهراه انداخت، اگر چنين پيشنهاد صلحي را در اختيار داشت ميتوانست به اطلاع مردم برساند و سر و صداي زيادي در كشور به راه بيندازد. در هر حال غير از بنيصدر هيچيك از مسوولان كشور از جمله امام خميني و نخستوزير و ديگران تاكنون چنين ادعايي را تأييد نكردهاند. منابع خارجي از جمله سران غيرمتعهدها نيز مدعي چنين طرحي براي خاتمه جنگ نشدهاند. آنچه تاكنون همه بر آن متفقند اين است كه صدام فقط خواهان آتشبس و سپس مذاكره براي انعقاد قرارداد جديد مرزي با ايران بوده است. او عقبنشيني از خاك ايران و پذيرش معاهده ۱۹۷۵ الجزيره را قبول نداشت تا اينكه دو سال بعد از خاتمه جنگ و پس از حمله به كويت در سال ۱۳۶۹ مجبور به پذيرش آن شد. حسين علايي، شنبه ۱۷ مهرماه ۱۴۰۰
بر اين اساس سندي درباره طرح جنبش عدم تعهد كه مورد تأييد صدام باشد و امام خميني نيز آن را تأييد كرده باشد در دسترس نيست. نگارنده آمادگي دارد در صورت وجود چنين سندي آن را در يادداشتهاي بعدي مورد استفاده قرار دهد. اما در ادامه جنگ و سوءاستفاده رژيم بعث از جنبش غيرمتعهدها، امامخميني اين جنبش و اعضاي آن را مورد انتقاد قرار دادند و از اعضاي آن خواستند كه تركيب اعضاي اين جنبش را تصفيه كنند.