• 1404 چهارشنبه 25 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6093 -
  • 1404 چهارشنبه 25 تير

نه به هويت‌سازي‌هاي دوقطبي‌ساز

رضا صديق

پاسخ به چرايي اين موضع كه در فضاي فرهنگي ايران گاه حول يك اثر و كالا، جبهه‌هاي سياسي يا اجتماعي ساخته مي‌شود، بيش از آنكه به فرهنگ بازگردد بايد در تاريخ سياسي جست‌وجو شود. اين جبهه‌بندي‌ها كه عموما با برچسب‌هاي از پيش تعيين شده پيش مي‌روند، محل نزاعشان نه در جهان آن كالاي فرهنگي كه در حواشي آن نهفته است. گاهي يك كالاي فرهنگي فستيوالي كه با فاند و پول فرنگي و براي پيشبرد مقاصد سياسي آن دُول غربي و براي منزوي كردن ايران ساخته شده و محل نزاع مي‌شود كه طبيعتا نفس آن ساخت و عرضه و جوايز آن اثر يك ابژه سياسي است و نزاع سياسي بر سر آن عادي و اجتناب‌ناپذير است، اما در اشكال ديگر، كم نبوده‌اند آثاري كه براي مخاطب و جامعه و با تمركز بر مردمان داخل ساخته و عرضه شده‌اند و محل نزاع سياسي كه محل بحث اصلي موارد نوع دوم است. 
صرف جهان ارزش‌گذاري يك طيف نسبت به يك كالاي فرهنگي آيا حجيت و توجيه آن است كه جلوي اكران يا نمايش فيلمي كه براي مخاطب داخلي ساخته شده، گرفته شود؟ حاصل اين نوع ارزش‌گذاري و تخطئه جز چندپاره كردن جامعه چيست؟ موضوع اصلي در اين نكته نهفته است كه نمايش دادن اين نوع از آثار، چه ارزش افزوده‌اي براي جامعه دارد؟ و اگر نمايش داده شد، فرياد وا ويلا سر دادن و حمله به مجرياني كه مجوز نمايش داده‌اند كه گويي ارزشي نقض شده، چه اثري جز تقويت بخش يارگيري فستيوالي-  فرنگي و غيربومي دارد؟
وقتي اثري نمايش داده مي‌شود، محل بحث و نقد قرار گرفتنش توان ذهني جامعه را پويا مي‌كند. وظيفه مجريان فرهنگ حراست از عدم نمايش نيست، بلكه وظيفه‌شان، بسترسازي براي شكل‌گيري بحث و نقد بر سر كالاي فرهنگي است.  در نمونه حال حاضر، فيلم «پيرپسر» با فرم و محتوايي راديكال، جهاني خلق كرده كه مخاطب عادي و حرفه‌اي سينما و همچنين منتقدان جدي سينما توان ورود به دنياي فيلم را دارند و قطعا سليقه همه مخاطبان سينما يا جامعه نيست. حال ممكن است بخشي با اين راديكاليسم همراه باشند و بخشي نسبت به آن «نقد» داشته باشند. بحث و جدل بر سر همين نقطه، خود توان شكل‌گيري نيروي اجتماعي و بلوغ جامعه را دارد. نكته اما اينجاست كه اين بحث و جدل تا بدانجا كاركرد دارد كه «سياسي» يا «جناحي» يا المان «هويت» نشود. به‌طور مثال در ساليان دور هر كه «هامون» دوست بود، مي‌شد روشنفكر و هر كه مخالف «هامون» بود، مي‌شد انقلابي! اين جبهه‌بندي نيز نه به خاطر خود فيلم يا نقدهاي متفاوت بر سر آن كه به خاطر جناح‌هاي فكري در زمان نمايش فيلم بود. اين دوگانه‌هاي دروغي كه بيشتر از كاركرد روشنگرانه، هويت‌محور و هويت‌ساز و خالي از فعل فعالانه و بالغانه هستند، همان نقاط مضمحل‌كننده امر اجتماعي‌اند كه باعث فرسودگي ذهن جامعه و همچنين به محاق رفتن عقل مديريتي مي‌شوند. هيچ كالاي فرهنگي‌اي توان برسازنده دوقطبي ندارد مگر با عامل سمبل-المان‌ساز بيروني. هر كالاي فرهنگي در خودش جهاني دارد و بسته به زمانه در خودش نيز به پايان مي‌رسد. في‌المثل، در نمونه «نفس عميق» كه در زمانه خودش همين نوع از فضاسازي را داشت، امروز خوانشي متفاوت از دهه عرضه شدنش دارد يا «آژانس شيشه‌اي» يا هر فيلم كالت ديگري كه بر سر آن مخالفان و موافقان، «هويت اجتماعي» ساخته‌اند. در نمونه «پيرپسر» نيز اين امر استثنا نيست. هر منتقدي با اتكا به مباني نظري، چه در قامت سينمايي و چه در ساحت جامعه‌شناختي يا فلسفه مي‌تواند و بايد از پوسته خود كه تحت تاثير فضاي مهيب فيلم است، خارج شود و به نقد جدي «پيرپسر» بپردازد. گفت‌وگو و ساخت ديالوگي حول فيلم كه سبب آگاهي‌بخشي است، نشان بلوغ جامعه‌ است، اما در واكنش‌هاي اخير، رنگ و بوي جبهه‌بندي‌هاي هويت‌سازي ديده مي‌شود كه كاركردش نه نقد فيلم يا حتي بيان فلسفي اخلاق يا آگاهي‌بخشي كه ايجاد خط‌كشي‌هاي آشناي دهه‌هاي گذشته است. خط‌كشي‌هايي كه جامعه نشان داده از آن عبور كرده، اما طبقه (به اصطلاح) نخبه، هنوز در گيرو‌دار آن هستند، زيرا كه هويت اجتماعي‌شان را جز در آن مفاهيم نمي‌توانند و نتوانسته‌اند تعريف و بازتعريف كنند. از هر دو سوي ماجرا، چه آن دسته كه تعريف شيداوار و استاديومي از «پيرپسر» را وظيفه خود مي‌دانند و حتي توان شنيدن يك نقد مخالف نسبت به آن ندارند تا اين سوي ماجرا و حمله بي‌بنيان، با ادبيات كوچه‌بازاري به اين كالاي فرهنگي بدون ذره‌اي تعقل و عميق شدن نسبت به جهان فيلم و محدود مانده در كليشه‌هاي ذهني بيرون از سينما، هر دو مخرب جهان فكري و حسي جامعه‌اند. سواي اينكه مي‌توان يك فيلم را دوست داشت يا دوست نداشت، حكم سطحي و گل‌درشت عام صادر كردن و فرياد واويلا سر دادن از تماشاي فيلم، نشان از كوته‌نظري و عدم بلوغ ذهني در جامعه امروزي است كه مفاهيم اخلاقي و فلسفي دچار بحران‌هاي جدي و نيازمند بازتعريف قابل شهود هستند و همچنين، معاشقه بي‌قيد و شرط با يك كالاي فرهنگي و تقديس آن نشان از عدم فهم مختصات فكري و تكثر فرهنگ در حالاي جهان است. مساله امروز فرهنگ دقيقا در همين شاهد مثال نهفته است. چه مدير، چه منتقد فرهنگ، چه سازنده كالاي فرهنگي، بايد تحمل و توان شنيدن نقد و زير سوال رفتن را داشته باشند و روادارانه برخورد كنند، زيرا در اين موضوع (مگر در مثال‌هاي شاذ ضد اجتماعي و ضد آييني و ضد ملي) هيچ صفر و صدي وجود ندارد. مهم‌تر از خود اين آثار، ايستادگي و مقابله با عدم هويت‌سازي‌هايي از اين دست بر سر اين‌گونه آثار است. تعريف روشنفكري در دهه چهل شمسي با قرن جديد شمسي تفاوت‌هاي ماهوي بسياري دارند همان‌طور كه معناي عيني - و نه نظري، انقلابي‌گري در دهه ابتداي انقلاب با انقلابي‌گري در امروز جهان، عملكرد متفاوتي مي‌طلبد و گاه در تعاريف جديد هردو در يك جبهه و كنار هم تعريف و تقويت مي‌شوند و با مشخص شدن مرزهاي شر و خير در جهان امروز، لزوما به معناي تاريخي- گذشته آن، مقابل يكديگر نيستند؛ مصداق اين كلام را در جنگ ۱۲روزه و صف‌آرايي و اتحاد اين‌ دو كنار هم مي‌توان جست. به همين دليل نيز جبهه‌بندي‌هاي هويتي گذشته نيز، براي امروز تاريخ مصرف گذشته‌اند و در اطوار گذشته تاريخ گرفتار مانده‌اند و فاقد اعتبار. قرار نيست جبهه‌هاي مختلف و متكثر فكري حول يك فيلم يا كالاي فرهنگي به اتحاد نظر برسند و بالعكس، بايد جهان خود را از منظر آن اثر نقد و تحليل كنند، اما به همان ميزان نيز، قرار هم نيست كه اين اختلاف‌نظرها، باعث هويت‌بخشي و ساخت دوقطبي‌هاي تكفير‌كننده اجتماعي از هر سو شوند؛ زيرا كه «در جهان امروز تنها يك دوقطبي وجود دارد» و تقليل آن به اين بازي‌هاي دروني بر سر يك اثر فرهنگي، نشان از خطاي شناختي و عدم فهم صورت مساله جهان امروز دارد. با عيان شدن عيني دوقطبي خير و شر در جهان امروز، هر كه در تحليل و نقد فرهنگي كالاهاي فرهنگي اين مبنا را به اموري غير اين دوقطبي تقليل دهد و تلاش كند تا قطب‌بندي‌هاي هويت‌ساز درون گفتماني خويش را عرضه كند، بدون آنكه حتي در بهترين حالت، بداند در مسير اشتباه فهم تاريخي قدم گذاشته است. با فهم اين دوقطبي اصيل، اگر به تماشاي جهان «پيرپسر» بنشيني و از كليشه‌هاي هويت‌ساز پيشيني عبور كني، اين فيلم را بايد يك فيلم انقلابي، ظلم‌ستيز، ضداستعماري و گلاويز شده با شر مطلق خوانش كني. آنچه در پس جهان فيلم در وضعيت امروز روايتي انضمامي دارد، جز در اين گستره قابل فهم نيست. تمسك به سمبليسم براي خوانش خودخوانده هويتي نيز باعث مي‌شود كه اين مقابله شر مطلق را نبيني و به واقعيت سوق پيدا نكني، زيرا كه والتر بنيامين جايي گفته بود: «واقعيت را نه در نور كه در سياهي سايه‌هاي تاريخ بايد جست‌وجو كرد.» و «پيرپسر» همان لحظه بروز سياهي سايه‌هاست براي فهم تقابل با آن و رفتن به سوي نور.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون