چه ديرهنگام ياد وطن شد!
اصغر ميرفردي
وطن و سرزمين، مهمترين محور همگرايي مردم يك كشور است و هيچ عنصري به اندازه آن نميتواند همنوايي و انسجام ملي را پديد آورد و آن را پايدار و هميشگي سازد. با وجود اهميت وطن و هويت ملي كه پيرامون آن پديدار ميشود، در سالهاي پس از انقلاب 57، تلاش آشكاري ازسوي برخي گروههاي سياسي براي به حاشيه راندن گفتمان ميهن و هويت ملي به كار بسته شد، درحالي كه در اين چند دهه پس از انقلاب، از دوران جنگ تحميلي عراق عليه كشورمان و تنگناها و تحريمهاي پس از جنگ، مردم نجيب اين سرزمين براي ايران و حفظ يكپارچگي آن، سختيها را تحمل كردند. در گذشته تاريخي نيز مردم جاي جاي اين سرزمين، سختيها را به جان خريدند تا سرزمينشان حفظ شود، همانگونه كه براي نمونه در زمان جنگ جهاني اول و يورش نيروهاي روسی به سرحدات شمال غربي كشور و خطه آذربايجان و پديد آمدن قحطي، مادر آذري كه فرزندش گرسنه بود و ريشه گياهي را با خاك ميخورد، به ستارخان گفت «خاك ميخوريم و خون ميدهيم اما خاك به دشمن نميدهيم.» در جنگ هشت ساله صدها هزار نفر از فرزندان اين سرزمين براي حفظ ميهن، جان شيرين خود را از دست دادند و شهداي جاودانه سرزمين شدند. وقتي مردمي اينچنين براي سرزمين خود جانفشاني ميكنند و جان ميدهند تا ايران زنده بماند، چرا روحيه ميهندوستي مورد بيمهري قرار ميگيرد و سخن از مليت و هويت ملي ناپسند شمرده ميشود؟ شوربختانه در چند دهه گذشته، در ادبيات آموزشي، تبليغي و رسانهاي به عنصر هويت ملي و سرزميني و پاسداشت آن توجهي كه در خور ميهنمان باشد، انجام نميشد. در اين ميان، به ويژه صداوسيما، در اين برهه طولاني، به استثناي هنگامههاي تحويل سال نو و شب يلدا، نشانهاي از سرزمين و هويت ملي را بازنمايي نمينمود. متاسفانه همين چند ماه پيش بود كه در يكي از شبكههاي تلويزيوني، مرز و جغرافياي سرزميني به سخره گرفته شد و مرز سرزميني و مليت موضوعي بيهوده معرفي گرديد!!
توجه افراطگونه به مباحث ايدئولوژيك و امتمحور، باعث شده بود تا ملت و سرزمين، كوچكترين محلي از اِعراب نداشته باشد و در اندازه بخشي از همان امت، به نشانگان هويتي و فرهنگي سرزمين خودمان، توجهي نميشد. در اين مدت كه كشورمان درگير جنگ شد، صداوسيما در يك تغيير جهتِ آشكار به مضامين و محتواهاي ملي (سرود و ترانه، شعر و متن ادبي حماسي) روي آورد. بنده از بين رسانهها و كالاهاي فرهنگي، بيش از ديگر رسانهها پس از مطالعه كتاب، از راديو استفاده ميكنم و حتي همزمان با انجام كارهاي علمي، شنونده برنامههاي راديويي هستم. ميتوانم ادعا كنم در اين دو، سه هفته گذشته به اندازه چند دهه مضامين هويتي از برنامههاي راديويي به ويژه راديو فرهنگ شنيدم. چرا اين اندازه ديرهنگام، بايد به انگارههاي هويت ملي و ميهني توجه شود؟ اين جنگ، نشان داد كه تنها و تنها ايرانيان در هر كجاي كره خاكي باشند و با هر باور و جهتگيري فكري، دغدغه وطن دارند و غم هموطنان را غم خويش و شادي آنها را شادي خود ميدانند.
ما ايرانيان، با وجود گوناگوني فكري، قومي و مذهبي، در يك محور همنوا و همصدا هستيم و آن توجه به گوهر وجودي به نام «سرزمين ايران و ميراث مشترك آن» است. دريغا كه براي سالهاي طولاني، رسانهها و بسياري از مسوولان، اين ميراث مشترك را از ادبيات و برنامههاي خود كنار گذاشته بودند. اميدوارم گفتمان مشترك ايران و سرزمين آن، در رسانهها و ادبيات جامعهمان هميشگي و نه مقطعي، باشد.
پاينده باد سرزمين ايران و هويت ايراني.