شكستن مچ دستان زن در پي گوشي‌قاپي
رييس پليس آگاهي تهران بزرگ از دستگيري گوشي‌قاپي خبر داد كه باعث شكسته شدن دست يك زن مسن شده بود. اخيرا ويديويي در فضاي مجازي منتشر شد كه در آن، يك گوشي قاپ به يك زن حمله كرده و باعث مي‌شود زن به زمين بخورد و دستش بشكند. پليس آگاهي از دستگيري اين قاپ‌زن كه جوان بيست و چندساله‌اي است، خبر داد. شاكي زن درباره روز حادثه گفت: «شب قبل از عيد فطر بود كه در كوچه دم در خانه‌ام ايستاده بودم و با پسرم تلفني صحبت مي‌كردم كه در يك لحظه يك نفر به من حمله كرد و تلفن همراهم را از دستم قاپيد و فرار كرد. من به قدري ترسيده بودم كه اختيار خودم را نداشتم و ناخودآگاه به دنبال اين سارق دويدم.» او در ادامه گفت: «اما پايم لب جوب گير كرد و به زمين خوردم. در اين اتفاق دو تا دستم از مچ شكست كه عمل كردم و در دستانم پين كار گذاشتند. حتي چانه‌ام نيز به زمين خورد و آسيب ديد.» اين شاكي گفت: «از آن روز تا حالا حتي نمي‌توانم كارهاي خانه‌ام را انجام بدهم. حتي نمي‌توانم به تنهايي يك ميوه پوست بكنم. پسري كه گوشي من را دزديد، تقريبا همسن و سال پسر من است و باعث شده در اين چند ماه لحظه‌اي رنگ آرامش نداشته باشم و من اصلا نمي‌توانم او را ببخشم و وقتي حتي به پايم افتاد نيز به او گفتم از او نمي‌گذرم و بايد زنداني شود.» اين زن اظهار مي‌كند كه دخترش رد تلفنش را زده و در هرات پيدا شده است. او گفت: «تلفن من فقط ۲۰ ميليون تومان قيمت داشت؛ اما انگار تلفنم را ۵ ميليون فروخته و اين آسيب را به من زده است.» اين شاكي گفت: «من اول شكايت نكرده بودم؛ اما وقتي پسرم وضعيتم را ديد مرا متقاعد كرد كه شكايت كنم تا اين افراد به زندان بروند و سر بقيه زن‌ها چنين بلاهايي نياورند.»
سرقت براي خريد مواد
اين گوشي‌قاپ كه در ماه‌هاي اخير دست به انجام چند سرقت زده بود، ادعا مي‌كند كه قرص مصرف مي‌كند و حين سرقت، متوجه اعمال خود نبوده وگرنه به اين زن كه همسن مادرش بوده نزديك نمي‌شده است. او گفت: «آن شب قرص مصرف كرده بودم؛ اما متوجه شدم قرص‌هايم در حال تمام شدن است و چون معتادم بايد سريعا دوباره مي‌خريدم؛ اما پول نداشتم.» اين سارق در ادامه گفت: «داشتم با موتور دوستم در خيابان‌هاي خلوت مي‌چرخيدم و دنبال آدمي بودم كه مقاومت نكند كه يك دفعه اين زن را در كوچه‌اي خلوت ديدم، به سمتش رفتم و تلفنش را قاپ زدم و فرار كردم.» اين متهم گفت: «گوشي آيفون اين زن را ۱۰ ميليون تومان به يك مالخر فروختم و با پولش مواد خريدم و نمي‌دانم گوشي الان كجاست؛ اما متوجه شدم كه اصلا ارزشش را نداشت.» او گفت: «من وانت دارم و روي آن كار مي‌كنم؛ اما طمع كردم و چون قرص نيز مصرف مي‌كردم و هزينه‌هايم بيشتر شده بود تصميم گرفتم كه دزدي كنم؛ اما واقعا پشيمانم و شرمنده اين خانم نيز هستم.»