• 1404 جمعه 16 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6059 -
  • 1404 دوشنبه 12 خرداد

نگاهي به «بازگشت بومي» اثر تامس هاردي

خوشبختي مرگ

ليلا عبداللهي

رمان «بازگشت بومي» اثر تامس هاردي در سال ۱۸۷۸ منتشر شد و از آن زمان تاكنون به عنوان يكي از مهم‌ترين آثار ادبيات ويكتوريايي شناخته شده است. اين رمان به ‌طور گسترده‌اي مورد تحسين و تحليل قرار گرفته، به ‌ويژه از سوي نويسندگان بزرگ قرن بيستم. دي‌.اچ لارنس، نويسنده برجسته انگليسي، در ستايش از هاردي گفت كه او به ‌طور برجسته‌اي توانسته است پيچيدگي‌هاي رواني و دروني انسان‌ها را در ميان فشارهاي اجتماعي و محيطي به تصوير بكشد. لارنس، هاردي را يكي از پيشگامان واقعي در نمايش تضادهاي انساني و كشمكش‌هاي دروني دانسته است. ويرجينيا وولف نيز در مقالات خود به قدرت تصويرسازي هاردي و توانايي او در برانگيختن احساسات پيچيده انساني اشاره كرده و معتقد بود كه هاردي با استفاده از زبان ساده و موثر، به نحوي نابغه‌وار مفاهيم عميق را در آثارش گنجانده است. اين رمان همچنين الهام‌بخش اقتباس‌هايي در رسانه‌هاي تصويري بوده است. ازجمله، يك فيلم تلويزيوني در سال ۱۹۹۴ به كارگرداني جك گلد و با بازي كاترين زتا جونز در نقش ئاستاشيا واي ساخته شد. رمان «بازگشت بومي» با ترجمه ابراهيم يونسي از‌سوي نشر نو منتشر شده است.

تأمل در آثار تامس هاردي، به ويژه رمان «بازگشت بومي» همواره با چالش‌هاي عاطفي و فلسفي همراه است كه خواننده را به تفكر درمورد سرنوشت انسان‌ها و ارتباطات‌شان مي‌كشاند. هاردي در اين اثر به ‌طور برجسته‌اي از درام‌هاي فردي و انساني سخن مي‌گويد كه نه ‌تنها سرنوشت شخصيت‌ها را تحت‌تاثير قرار مي‌دهند، بلكه نشان‌دهنده يك رويكرد غالب در ديدگاه هاردي نسبت به زندگي، روابط و طبع انسان نيز هستند. رمان «بازگشت بومي» با لحظات پرتنش و شخصيت‌هايي پيچيده، همچنان از جنبه‌هاي مختلف قابل تحليل است.

در آغاز رمان، شخصيت اصلي، كلايم، در مسير آشتي با گذشته خود و به ويژه روابطش با مادرش حركت مي‌كند. اما پس از بيدار شدن و پيدا كردن مادرش بي‌هوش و سپس شنيدن خبري از يك پسر كه به او مي‌گويد مادرش از سوي پسرش طرد شده، كلايم در يك وضعيت رواني پيچيده قرار مي‌گيرد. او از آن لحظه به مدت يك ماه در اندوه و پشيماني غرق مي‌شود و به ‌طور مداوم خود را براي اشتباهي كه قابل جبران نيست سرزنش مي‌كند. اين وضعيت او را به جايي مي‌برد كه تنها با اطلاعات جديدي از پسر كوچك درباره‌ مادرش مواجه مي‌شود و حالا به اشتباه فكر مي‌كند كه همسرش او را از مادرش دور كرده است؛ چرا كه او درحال ديدار با يك مرد ديگر بوده است.

اين پيچيدگي‌ها در رمان به گونه‌اي متراكم شده‌اند كه هر شخصيت به نوعي درگير احساسات متناقض خود است. درنهايت، زماني كه كلايم به خانه بازمي‌گردد و در مواجهه با واقعيت‌هاي جديد، مي‌بيند كه طبيعت وحشي و غيرقابل تغيير زمين و دنياي اطرافش هيچ تغييري نكرده‌اند و در برابر درد و رنج او كاملا بي‌تفاوت باقي مانده‌اند. اين نقطه‌ عطف در رمان، نمايانگر ديدگاه فلسفي هاردي است كه در آن به طرز فزاينده‌اي دنيا به عنوان مكاني خالي از معنا و آرامش نشان داده مي‌شود، جايي‌كه انسان‌ها به مبارزات بي‌پايان خود ادامه مي‌دهند، درحالي كه طبيعت با همه‌ عظمتش، هيچ توجهي به اين نزاع‌ها ندارد.

اين احساس بي‌تفاوتي و در عين ‌حال زيبايي طبيعت در سراسر رمان برجسته است و درنهايت، به اوج مي‌رسد. هنگامي كه شخصيت‌ها يكي پس از ديگري از زندگي رخت برمي‌بندند، به‌ويژه هنگامي كه اوستاسيا و وايلدوو به پايان زندگي خود مي‌رسند، آنها به نوعي با خوشبختي مرگ مواجه مي‌شوند. در اين لحظه‌ها، مرگ به گونه‌اي عجيب و «زيبا» به سراغ آنها مي‌آيد، زيرا زندگي‌شان را با يك نقطه‌ پايان ناگهاني قطع مي‌كند و نه به شكل تدريجي و رنج‌آور. اين وضعيت، تصوير غم‌انگيزي از سرنوشت انسان‌ها است كه در آن هيچ چيزي جز بي‌رحمي و جدايي وجود ندارد.

يكي از مهم‌ترين نكات در اين اثر، شخصيت رددلمان (Venn) است كه در كنار تمام پيچيدگي‌هاي ديگر شخصيت‌ها، به عنوان يك نمونه از وفاداري و ايستادگي در برابر تغييرات اجتماعي و فردي مي‌ايستد. او به‌رغم همه‌ تغييرات اطرافش، همچنان در جست‌وجوي محبت و توجه از سوي تاماسين، عاشقانه به او مي‌نگرد و وفاداري‌اش را حفظ مي‌كند. اين وفاداري و ثبات، در تضاد با نوسانات و بي‌ثباتي‌هاي ديگر شخصيت‌ها قرار دارد و به نوعي نمايانگر يك سبك زندگي قديمي و ثابت است كه در دنياي مدرن و پرتنش امروز ديگر به ندرت ديده مي‌شود.

در انتها، هاردي رمان را به نوعي به پايان مي‌رساند كه در آن ظاهرا يك نوع خوشبختي و آشتي در بين برخي شخصيت‌ها وجود دارد، به ويژه وقتي كه تاماسين درنهايت به وِن، رددلمان قديمي، مي‌پيوندد. اما اين پايان خوش، نه به عنوان يك نتيجه‌ طبيعي از تحولات داستان، بلكه به عنوان يك اقدام قهرمانانه در برابر نيازهاي دنياي انتشاراتي و تقاضاي ناشران براي پايان‌هاي خوش، به نظر مي‌آيد. اين پايان ممكن است به عنوان يك حركت «پروتو-مدرن» (نزديك به مدرنيسم) شناخته شود، اما درواقع بيشتر به‌طور نمادين نشان‌دهنده‌ فشارهاي اجتماعي و انتظارات روزنامه‌نگاري است كه هاردي را به سمت ارائه‌ چنين پاياني سوق داده است.

به‌طور كلي، رمان «بازگشت بومي» يكي از نمونه‌هاي برجسته‌ ادبيات ويكتوريايي است كه به‌طور عميق به مشكلات انساني، روابط فردي و بحران‌هاي احساسي پرداخته است. هاردي در اين اثر از مهارت خود در تحليل روان‌شناسي شخصيت‌ها و پيچيدگي‌هاي دروني آنها بهره مي‌برد تا تصويري غم‌انگيز و بي‌رحمانه از زندگي و مرگ انسان‌ها ارائه بدهد. او با ايجاد تضادهاي شديد بين طبيعت بي‌رحم و احساسات پيچيده‌ شخصيت‌هايش، نشان مي‌دهد كه انسان‌ها درنهايت نمي‌توانند از سرنوشت خود فرار كنند و بايد با واقعيت‌هاي ناگوار زندگي روبه‌رو شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون