به بهانه هفته ارتباطات
گمشدگي ميانجيگري در سالهاي اخير
به نظر من، يكي از مسائل مهم در سالهاي اخير، گمشدگي نقش ميانجيگري در جامعه است. حتي نهاد دين كه به عنوان ميانجي اجتماعي داراي برگيرندگي از خانواده تا نهادهاي مختلف بود و ازسويي مراكز مختلف ديني با مشربهاي مختلف و مخاطبان گوناگون نوعي فرهنگ ميانجيگري را ترويج ميكردند، به تدريج از كاركرد ارتباطي حوزه دين كاسته شد. وقتي حوزه دين با همه عمق و گستره تاريخي خود دچار اختلال در معناسازي شده است، ساير نهادها با شدت بيشتري كاركردهاي ارتباطي و اقناعي خود را از دست دادهاند. نهادهايي كه بين جامعه و حاكميت (عمودي) و نيز بين گروههاي اجتماعي (افقي) نوعي ميانجيگري ميكردند نيز كاركرد خود را ازدست دادهاند، حتي در خانوادهها نيز شاهد از بين رفتن ميانجيگري هستيم.
امكان احياي ميانجيگري از مسير ارتباطات نوين- همانگونه كه گسترش و تحولات عظيم فرآيند ارتباطات، كاركردهاي ارتباطات سنتي در همه نهادها را متاثر ساخته است، اما با نگاهي فرصتيابانه، از درون فرآيند و جريانهاي ارتباطي ميتوان ميانجيگريهاي نويني را در درون نهادهاي فرهنگي و اجتماعي جامعه جاري ساخت. در اين ميان، شبكههاي اجتماعي و پلتفرمها نيز ميتوانند نقش ميانجي را ايفا كنند. در واقع، ميانجي، فهم مشترك از مساله ايجاد ميكند، كنش مشترك پديد ميآورد و مسائل را از پايين به بالا و از بالا به پايين منتقل ميكند.
بحران هويت فرهنگي و كاركرد نظام ارتباطي - امروز در حوزه فرهنگ به شدت با چالشهاي هويتي مواجه هستيم. پرسش اساسي اين است كه نظام ارتباطي چگونه ميتواند به تقويت هويت ايراني، ايجاد حس همبستگي و جلوگيري از «از جا كندگي» ايران كمك كند؟ ايران بدون عناصر اصلي فرهنگياش، دچار تهيشدگي است. به باور من، ايران يعني شفيعي كدكني، يعني بهزاد، محمدعلي موحد، يعني فلاسفه بزرگ، شاعران بزرگ مانند حافظ، سعدي و مولوي؛ ايران يعني متأخرين و جديدترينها، ازجمله جشنوارههاي فيلم با كيفيت، موسيقي عليزاده و... اينها همه اجزاي هويت ما هستند. اگر اين عناصر نباشند، با پديدهاي به نام از جا كندگي مواجه خواهيم شد. بهرهگيري هوشمندانه از نظام ارتباطي ميتواند اين نظام را به سنگر مقدم حفظ هويت ملي بدل كند.
انسجام اجتماعي در سايه ارتباطات - در شرايط امروز ايران، مساله انسجام اجتماعي، نگرانيهايي را ايجاد كرده است. نگراني براي انسجام اجتماعي از كوچكترين نهاد يعني خانواده تا بزرگترين نهاد يعني جامعه و دولت را دربر ميگيرد. وقتي ميگويند اعتماد كاهش يافته يا سرمايه اجتماعي كم شده، بخشي از آن مربوط به كمرنگ شدن كاركردهاي نظام ارتباطي نيز هست. امروز ارتباطات شفاهي هم كمرنگ شده است، حتي گفتوگوهاي رودررو در خانهها نيز كم شده است. در گذشته، خانوادهها دور هم مينشستند. نشستنها شكل دايرهاي يا چهارگوش داشت؛ حتي وقتي سفرهاي پهن بود، جمع شدن اعضاي خانواده معنا داشت. بعدها با ورود تلويزيون و نظامهاي ارتباطي جديد، اين شكل نشستن به صورت «يو» درآمد. اما امروز اعضاي خانواده به صورت نقاط پراكنده در خانه مينشينند. اين روند، تعاملات اجتماعي و انساني را كمرنگ و فردگرايي را تشديد كرده است. يكي از وظايف نهاد علم، مطالعه چگونگي استفاده از جامعه شبكهاي شده براي گسترش انسجام اجتماعي است.
نقش ارتباطات در ثبات اجتماعي و امنيت ملي - چگونگي عامل ارتباطات و ميزان ثبات اجتماعي رابطه معناداري با هم دارند. به عنوان مثال، جوامعي كه به جاي گفتوگوهاي اجتماعي در ساحت عمومي، تبادل اطلاعات به صورت «پچپچگونه» صورت ميگيرد، نشانگر بيثباتي اجتماعي هستند. «جامعه پچپچي» جامعهاي است كه در آن شايعات زياد شده و گفتوگوها در لايههاي پايين جامعه صورت ميگيرد، اما در سطح رسمي مشاهده نميشود. ناگهان ميبينيم يك موضوع به طور انفجاري در سطح عمومي مطرح ميشود. نظام ارتباطات ميتواند بزرگترين نقش را در گذار از جامعه پچپچي به جامعه گفتوگومحور ايفا كند؛ جامعهاي كه در آن گفتوگوها در سطح آشكار اجتماعي انجام شود.
ضرورت توجه به ارتباطات در توسعه آينده - موضوع قابل تأمل ديگر، نسبت ارتباطات با توسعه آينده است. زماني كتابي به نام «تكاپوي جهاني» را مطالعه ميكردم كه در سال ۱۳۶۳ در ايران نيز توسط عبدالحسين نيكگهر ترجمه و منتشر شد. در اين كتاب پيشبيني شده بود صنعت خودروسازي كه
تا آن زمان بزرگترين اشتغالزاي جهان بود (اين صنعت حدود ۴۰ شاخه وابسته داشت و طيف وسيعي از مشاغل را پوشش ميداد)؛ اما نويسنده كتاب پيشبيني كرده بود كه آينده مشاغل به سمت فناوريهاي نوين، به ويژه ميكروپروسسورها و كامپيوتر خواهد رفت.
امروز نيز همين روند ادامه دارد و بسياري از مشاغل به حوزههاي فناوري اطلاعات و ارتباطات وابستهاند.
تحولات قدرت در جهان و نقش اطلاعات - در گذشته، قدرت در جهان معادل با سلطه نظامي و تسلط بر زمين، هوا يا دريا تلقي ميشد، اما امروز بسياري از صاحبنظران معتقدند كه قدرت در آينده مبتني بر اطلاعات و دانش خواهد بود. با رشد هوش مصنوعي و تحولات علمي، قدرت اطلاعاتي به محور اصلي تبديل شده است.
سرمايهگذاري اندك در حوزه ارتباطات - متاسفانه ميزان سرمايهگذاري ما در فناوريهاي ارتباطي بسيار اندك است. كل سرمايهگذاري ما حدود يك ميليارد دلار و اندازه بازار فناوري ارتباطات در كشور حدود دو ميليارد دلار است. اين ارقام، سهم ناچيزي از توليد ناخالص داخلي را به خود اختصاص دادهاند.
توسعه پلتفرمها؛ نياز ضروري اقتصاد - موضوع مهم ديگر، مساله توسعه است. شواهد حامي از آن است كه پلتفرمها در كشور در مقياس بزرگ رشد نميكنند. هر پلتفرمي كه به مرحله رشد ميرسد بايد الزاما با يك شريك دولتي همراه شود. اگر بپذيريم كه سهم ما از توليد ناخالص داخلي پايين است، بايد به توسعه پلتفرمهاي بزرگ بخش خصوصي اجازه بدهيم. نقش دولت بايد محدود به تنظيمگري (رگولاتوري) و ايجاد زيرساختها باشد.
نسبت توسعه ارتباطات با عدالت - مساله مهم ديگري كه باعث نگراني است، نسبت ميان گسترش ارتباطات و عدالت است. به عنوان نمونه، گسترش مدارس هوشمند هر چند يك ضرورت است، اما در عمل ميتواند به تعميق نابرابري منجر شود. چه كساني از اين امكانات بهرهمند ميشوند؟ چه كساني نميشوند؟ در روز جهاني ارتباطات در سال ۲۰۲۵، شعار «عدالت جنسيتي» مطرح شد. براساس آمار، ۲.۶ ميليارد نفر در جهان به اينترنت دسترسي ندارند و زنان، سهم بيشتري از اين گروه را تشكيل ميدهند.
عدالت ديجيتال و گروههاي كمصدا - موضوع عدالت ديجيتال فراتر از مدارس و زنان است. به عنوان مثال، من سه شب در هفته با دختري كه از بدو تولد روي تختي با ابعاد يكونيم متر در يك متر زندگي ميكند، وقت ميگذرانم. او براي ديدن سادهترين منظرهها بايد با سختي جابهجا شود. نه ميتواند سوار هواپيما شود، نه خودرو و نه حتي به سينما برود. ما اخيرا برايش برنامهريزي كردهايم تا بتواند به سينما برود، اما همين هم با دشواريهاي فراوان همراه است. سهم چنين افرادي از فناوريهاي نوين، مبلمان شهري و هوش مصنوعي چقدر است؟ درحالي كه ما درباره آينده ارتباطات و نقش هوش مصنوعي سخن ميگوييم، گروههايي هستند كه كوچكترين سهمي از اين پيشرفتها ندارند.
مطالعه و دغدغههاي پژوهشي درباره امنيت و اخلاق - گسترش هوش مصنوعي ميتواند نسبت معكوسي با امنيت فردي و انساني داشته باشد. اين فناوري بهراحتي به نهادها، سازمانها و حتي افرادي كه به نوعي با دادهها و ابزارهاي ارتباطي دسترسي دارند، ميتواند مورد سوءاستفاده قرار گيرد.
گسترش روندهاي غيراخلاقي با سوءاستفاده و شكستن حريمها - امنيت فردي موضوعي بسيار مهم است كه در پيوند با بحث اخلاق قرار دارد. اخلاق نيز از سويههاي گوناگون ممكن است مورد سوءاستفاده قرار گيرد؛ از سوءاستفادههاي علمي گرفته تا ديگر انواع آن. شكستن حريمهاي اخلاقي، موضوعي اساسي در اين عرصه است كه معتقدم متخصصان جامعهشناسي و ارتباطات اجتماعي نبايد از كنار آن بيتفاوت عبور كنند.
سياست فيلترينگ؛ عامل تقويت آنچه از آن ميترسم - گسترش فيلترينگ باعث دسترسي بيشتر كودكان و نوجوانان به محتواهايي شده كه اساسا فيلترينگ به بهانه آنها صورت گرفته است و اين امر موجب زيانهاي بزرگ به توسعه اشتغال و بزرگ شدن اقتصاد ديجيتال شده است.