حديث روشني
در شرايطي كه به نظر ميرسد مذاكرات غيرمستقيم ميان ايران و امريكا وارد فرآيند حساسي شده، نشست نمايندگان ايران و اتحاديه اروپا در استانبول برگزار شد. ديداري كه پيشتر نيز لغو شده بود، اكنون به ادعاي ناظران در ادامه تلاشهاي فشرده تهران براي پيشبرد همزمان رايزنيها با امريكا بار ديگر از سر گرفته شد. گرچه جزييات اين نشست رسانهاي نشده، اما از زاويه كارشناسان كنش و ديپلماسي تهران ميتواند بخشي از استراتژي ايران جهت ايجاد فشار متوازن بر امريكا و حفظ كانالهاي ارتباطي با اروپا باشد. رويكردي كه شايد بتواند تاحدودي فرآيند گفتوگوها را تسهيل كرده و همزمان به انفعال تروييكاي اروپايي پايان دهد و فضا را براي توافقي ولو موقت فراهم كند. گروهي ديگر اما با تاكيد بر لاينحل ماندن بحران اوكراين، رفع اين معضل را پيشنياز ايفاي نقش مثبت تروييكاي اروپايي بر روند رايزنيهاي تهران و واشنگتن ميدانند. همزمان با اين تحركات و در آستانه دور پنجم رايزنيها، مقامات امريكايي مدعي ارايه پيشنهادي مكتوب به ايران شدهاند كه محور آن، محدودسازي سطح غنيسازي اورانيوم و نظارت بيشتر بر برنامه هستهاي تهران است. ادعايي كه بلافاصله از سوي عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان رد شد. او همچنين تاكيد كرد در صورت تبادل هرگونه متن رسمي، اين امر صرفا از طريق عمان در قامت ميانجي محقق ميشود. اين درحالي است كه ايران بارها توقف غنيسازي و برچيدن زيرساختهاي هستهاي را به عنوان خطوط قرمز و غيرقابل مذاكره خود اعلام كرده است. حال نيز ناظران با تاكيد بر تشديد فشارها ازسوي واشنگتن مبني بر رسيدن به توافقي با ايران، رسانهاي كردن چنين ادعاهايي را در همين راستا تحليل ميكنند. اين گروه با لحاظ كردن اين گزاره احتمال رسيدن به توافق طي روزهاي آينده را دشوار و پيچيده پيشبيني ميكنند. به اين بهانه روزنامه اعتماد با هدف واكاوي ارزيابي فضاي كنوني مذاكرات بعد از سفر خاورميانهاي ترامپ و همزمان چشمانداز دور جديد گفتوگوهاي نمايندگان ايران و اروپا با طهمورث غلامي، كارشناس مسائل بينالملل گفتوگو كرده است. غلامي با لحاظ كردن متغيرهاي مهمي كه در راستاي حصول توافق ميان تهران و واشنگتن مطرح است بر اين باور است كه با وجود چالشها، احتمال دستيابي به توافق موقت طي هفتههاي آينده وجود دارد، اما اين توافق بايد پيش از ۱۸ آگوست و فعالسازي احتمالي مكانيسم ماشه نهايي شود و همچنان زمان عنصر تعيينكنندهاي در مسير پيشروي مذاكرات خواهد بود. مشروح گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
آنگونه كه آقاي غريبآبادي، معاون وزير امور خارجه كشورمان در پستي در شبكه ايكس اشاره كردند، ديداري ميان نمايندگان ايران و اروپا در استانبول برگزار شده هرچند جزيياتي از اين ديدار رسانهاي نشده است. با اين همه به نظر ميرسد اين ديدار بخشي از رويكرد ديپلماتيك دستگاه خارجي كشورمان براي كاهش تنشها همزمان با رايزني با هيات امريكايي است، نتايج احتمالي فعل و انفعالهاي ديپلماتيك ايران در ميدان اروپا را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
در اين زمينه بايد گفت كشورهاي اروپايي به عنوان اعضاي برجام، نقش تعيينكنندهاي در مذاكرات ايران و امريكا دارند و ميتوانند مسير توافق يا شكست آن را رقم بزنند. مشابه پرونده جنگ اوكراين كه مخالفت اروپاييها با شروط امريكا و روسيه مانع پايان درگيري شد، بدينسان اروپا در مذاكرات هستهاي ايران نيز تاثيرگذار است. اروپاييها ايران را به حمايت از روسيه متهم كرده و اين موضوع با توجه به اهميت امنيت شرق اروپا، نگراني امنيتي بزرگي براي آنهاست. از آنجا كه مسائل امنيتي و مشخصا جنگ اوكراين براي اروپا اولويت بالاتري نسبت به موضوع هستهاي دارد، احتمال اتخاذ مواضع سختگيرانهتر عليه ايران وجود دارد. از طرفي با نزديك شدن به تاريخ فعالسازي مكانيسم ماشه در ماه آگوست، فشار اروپا بر ايران نيز افزايش خواهد يافت. بنابراين مخالفت اروپاييها بيشتر ناشي از نگرانيهاي امنيتي مرتبط با اوكراين است تا صرفا پرونده هستهاي ايران.
به باور شما در شرايطي كه پادشاهيهاي خليجفارس در ميانه تكاپوي ديپلماتيك ايران و امريكا بهشدت فعال شدند، چرا اروپا حداقل تا اين بازه زماني از رويكرد منفعلانهاي پيروي ميكند؟
همانطور كه پيشتر گفته شد، تداوم جنگ روسيه و اوكراين عامل اصلي تغيير رويكرد اروپا نسبت به ايران است. اروپاييها با تكرار ادعاهاي تكراري خود ايران را در كنار روسيه ميبينند و مداخله مستقيم كشورمان در امنيت قاره اروپا را غيرقابل قبول ميدانند. بر اين اساس رفتار محتاطانه و گاه منفعلانه اروپا در مذاكرات هستهاي به انتظارشان براي روشن شدن موضع ايران درباره جنگ اوكراين و آينده اقداماتش بازميگردد. همچنين، نارضايتي اروپا از ورود مستقل و بدون هماهنگي امريكا به مذاكرات منطقهاي و بينالمللي، بهويژه در پرونده هستهاي ايران، موجب كمرنگ شدن نقش اروپا در گفتوگوها شده است. برخي تحليلها نشان ميدهد كه اروپا با كمرنگ كردن حضور خود، به دنبال فشار بر ايران براي انعطاف بيشتر در برابر خواستههاي امريكا است. ازسوي ديگر، اروپا اميدوار است در صورت همكاري بهتر امريكا در بحران اوكراين، نقش فعالتري در پرونده ايران ايفا كند. درنهايت، جنگ روسيه و اوكراين همچنان مهمترين عامل و معضل تاثيرگذار بر روابط ايران و اروپا است و تا زماني كه بحران اوكراين پايان نيابد، فضاي منفي در مناسبات دوطرف ادامه خواهد داشت.
درباب رايزنيهاي ايران و امريكا، در شرايطي كه دوطرف براي راند پنجم رايزنيها آماده ميشوند، واشنگتن مدعي است كه طرحي حاوي پيشنهادهاي خود را از طريق عمان در اختيار تهران قرار داده است (ادعايي كه تهران تكذيب كرد)، باتوجه به مواضع اخير ترامپ و معاونش ونس اين بسته ادعايي شامل چه گزارههايي ميتواند باشد؟
در روند متعارف مذاكرات طبيعي است كه طرفين در جريان گفتوگوها پيشنهادهاي مختلفي را ارايه كنند. پيش از دور چهارم مذاكرات، تصور ميشد كه مذاكرات ميان ايران و امريكا به بنبست جدي در موضوع غنيسازي رسيده است، اما پس از انجام اين دور، به نظر ميرسد طرح پيشنهادي ايران فضاي بنبست را شكسته و گفتوگوها در مسير سازندهتري هدايت ميشود. ارزيابي مثبت طرفين نشاندهنده آغاز فصل جديدي در مذاكرات است. پيشبيني ميشود طرح بعدي امريكا مكمل پيشنهاد ايران باشد و امريكاييها نيز پيشنهادهاي تكميلي يا ديدگاه خود را ارايه كردهاند. محور اصلي طرح امريكا احتمالا موضوع غنيسازي اورانيوم است، با تاكيد بر جلوگيري از افزايش ناگهاني سطح غنيسازي و استفادههاي غيرصلحآميز از آن، تا اطمينان حاصل شود برنامه هستهاي ايران غيرنظامي باقي ميماند.
در اين باره پيشنهاد تشكيل كنسرسيومي متشكل از ايران و عربستان و مشاركت امريكا مطرح شده است، با توجه به پيشينه پرتنش روابط ايران و كشورهاي عربي حاشيه خليجفارس، تا چه اندازه ايده شكلگيري يك كنسرسيوم هستهاي ميان اين كشورها را واقعبينانه ميدانيد؟
بله. البته در ميان مطرح شدن ايده طرح تشكيل كنسرسيوم هستهاي ميان ايران و كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس، نميتوان سابقه پيچيده و پرتنش روابط ايران با اين كشورها را ناديده گرفت. روابط گذشته اين كشورها عمدتا با تنش و بيثباتي همراه بوده، اما اكنون كشورهاي عربي با نگاهي واقعبينانه به شرايط منطقه، به اين نتيجه رسيدهاند كه ادامه سياستهاي تقابلي نهتنها امنيت منطقه را تضمين نميكند، بلكه منافع راهبردي آنها را تهديد مينمايد. براي مثال، در سال ۲۰۱۸ برخي كشورهاي عربي با حمايت از خروج امريكا از برجام، تلاش كردند فشار بر ايران را افزايش دهند، اما امروز اين كشورها با امريكا در باب توافق موضعي همسو دارند و به دنبال تسهيل روند رايزنيها با ابزارهاي اقتصادي و راهبردي هستند. امارات متحدهعربي هماكنون برنامه هستهاي صلحآميز دارد و عربستانسعودي در مسير ايجاد و توسعه چنين برنامهاي است. در اين شرايط، كنسرسيوم هستهاي ميتواند پيوندهاي متقابل و همكاريهاي چندجانبه منطقهاي را تقويت كند و احتمال تنش را كاهش دهد. يكي از دلايل اصلي تنشهاي گذشته، فقدان وابستگيهاي متقابل اقتصادي و سياسي بود. در آن بازه زماني ساختار اقتصادي مشابه كشورهاي منطقه مانع شكلگيري روابط متوازن شده بود. اكنون كشورهاي عربي دريافتهاند كه توسعه پروژههايشان در خليجفارس بدون همكاري ايران قابل تصور نيست و تعامل با تهران، نه تنها ضرورت راهبردي بلكه عاملي براي ثبات منطقهاي است. بنابراين، تشكيل كنسرسيوم هستهاي را بايد گامي مثبت و فرصتساز براي كاهش تنشها و ايجاد وابستگيهاي متقابل و روابط پايدار ميان ايران و كشورهاي جنوبي خليجفارس دانست.
اگر واشنگتن بار ديگر بر غنيسازي صفر درصدي تاكيد داشته باشد و گزينه موشكهاي ايراني را در طرح ادعايياش گنجانده باشد، با توجه به تاكيد آن بر خطوط قرمز خود، ماحصل رايزنيهاي پيش رو را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ آيا دسترسي به توافق احتمالي دشوارتر خواهد شد؟
به نظر من، احتمال مطرح شدن جدي موضوع توان نظامي متعارف ايران در مذاكرات بسيار كم است، چراكه نهادهاي نظامي و اطلاعاتي امريكا به خوبي ميدانند كه تضعيف نظامي ايران نه تنها به ثبات منطقه كمك نميكند، بلكه باعث برهم خوردن موازنه قوا و افزايش ناامني در خاورميانه خواهد شد. از طرفي واشنگتن نيز آگاه است كه هيچ كشور مستقلي، ازجمله ايران، حاضر به معامله بر سر توان نظامي خود نيست؛ به همين دليل اين موضوع تاكنون رسما در مذاكرات مطرح نشده است. تنها يكبار وزير خارجه فرانسه گذرا به اين گزاره ادعايي اشارهاي داشت، اما مقامات امريكايي هرگز جدي وارد اين بحث نشدهاند. اگر موضوع توان موشكي ايران هم مطرح شود، تهران ميتواند به تجهيز گسترده كشورهاي منطقه مانند امارات، عربستان و تركيه به جنگندههاي پيشرفته امريكايي اشاره كند، از همين رو منطقي نيست ايران از داشتن تسليحات متعارف محروم بماند. از طرفي تحميل چنين گزارهاي موازنه امنيتي را به هم ميزند و زمينه مداخلات خارجي را فراهم ميكند.تجربه تاريخي ايران در دهه ۱۳۶۰ نيز نشان ميدهد كه تضعيف يكجانبه توان نظامي، به ويژه پس از انقلاب كه ارتش تضعيف شد و قراردادهاي تسليحاتي لغو گرديد، منجر به جنگ هشتساله با عراق شد. استراتژيستهاي امريكايي نيز اين موضوع را درك كردهاند و ميدانند حفظ توازن نظامي براي ثبات منطقه ضروري است. بنابراين، كاهش توان نظامي ايران نهتنها بعيد است، بلكه برخلاف ثبات منطقه نيز است.به نظر من، با توجه به پيچيدگيهاي پرونده هستهاي ايران، بعيد است اين موضوع تنها در چهار يا پنج دور مذاكره بهطور كامل حلوفصل شود. با اين حال، احتمال دستيابي به توافق موقت طي يكي، دو هفته آينده وجود دارد. نكته مهمتر اما اين است كه هرگونه توافق بايد پيش از تاريخ ۱۸ آگوست حاصل شود؛ تاريخي كه به عنوان آخرين مهلت براي فعالسازي سازوكارهاي فشار ازجمله مكانيسم ماشه تعيين شده است.