پديده آقاي دعايي
از سوي ديگر ممكن است كه برخي افراد رفتار آرام و متعادل را ناشي از ترس يا حفظ منافع بدانند، اين را رد نميكنم، هرچند ترس يا حتي حفظ خود نيز انگيزه مردودي نيست ولي اين مساله در مورد آقاي دعايي صادق نيست چراكه وي به لحاظ فعاليتهاي سياسي پيش از انقلاب، نشان داده است كه از موضع روانشناسانه چنين موضع مداراجويانهاي را اتخاذ نكرده است. برخي شواهد پس از انقلاب نيز نشان ميدهد، موضع حفظ منافع نيز براي ايشان مصداق ندارد. تجربهاي كه شخص خودم داشتم را بازگو ميكنم شايد مصداق روشني از رفتار عادي و به دور از منافع ايشان را نشان دهد. گمان ميكنم كه اواخر سال 1389 بود كه براي پيگيري امور ساختماني منزلم به شهرداري منطقه 2 رفتم. به طور عادي همه افراد پشت پيشخوانهاي كاركنان ايستاده و منتظر بودند كه نوبت به انجام كارشان برسد، برخي پرجنبوجوش بودند و عجله داشتند برخي هم ساكت و در انتظار. يكباره ديدم كه آقاي دعايي ساكت و آرام ايستاده تا يكي از كاركنان به كارش رسيدگي كند. سلام و عليكي كردم و برحسب كنجكاوي پرسيدم مساله چيست؟ ظاهراً مدارك ساختمان خود را كه قديميساز بود براي مسالهاي نياز داشتند (جزييات را به ياد ندارم يا نپرسيدم) ولي متوجه شدند كه پايانكار شهرداري را ندارند، لذا خودشان آمده بودند تا بلكه نسخهاي از پايانكار را از شهرداري تهيه كنند تا مشكل حل شود. مقداري صحبت كردم و ايشان هم مثل همه ايستاد و ظاهرا به نتيجهاي نرسيد و رفت. چند هفته بعد دوباره و برحسب تصادف در همانجا ديدمشان، باز هم در همان وضع پشت پيشخوان بود. پرسيدم كه چه شد، گفت پايانكار پيدا نشد و براي حل مساله حدود هفت ميليون تومان پول به حساب شهرداري واريز كردم تا پايانكار بدهند. تعجب كردم چون ممكن نبود آن ساختمان پايانكار نداشته باشد و به راحتي هم اين پول اضافي را پرداخت كند. معلوم شد كه نه براي پيشرفت كار و نه حتي براي خلاص شدن از پرداخت اين پول اضافي هيچ تماسي هم با كسي نگرفته و حتي پيش معاون مربوط هم نرفته تا پرسشي و اعتراضي كند. همچنين كسي كه مدير موسسه اطلاعات بود و در آنجا دهها كارمند و كاركن دارد كه ميتوانستند حتي با علاقه شخصي كار وي را پيگيري كنند، ولي باز هم خودش دنبال كار بود و نهايت هم پول غيرقابل قبولي را واريز كرد. بعدا متوجه شدم، پايانكار پيدا شده، هرچند نميدانم پول را پس گرفت يا خير؟!اين ويژگي در ميان مديران كشوري كه از انواع و اقسام ارتباطات براي انجام كارشان استفاده ميكنند، بينظير است. آقاي دعايي گرچه رييس يك موسسه بزرگ مطبوعاتي است ولي رييسبازي درنميآورد. اگر تلفن كنيد خودشان پاسخ ميدهند، هرچند اگر منشي هم داشته باشد ايرادي ندارد. خدمات آقاي دعايي در روزنامه اطلاعات نيازمند يك تحليل و بررسي جداگانه است ولي همين كه بگوييم بخش قابل توجهي از نيروهاي فرهنگي و اهل ادب را در فضاي عمومي جامعه نگه داشت و اجازه نداد كه انزوا پيشه كنند، كاري بس ارزشمند و ستودني است. مجموعه دورههاي روزنامه اطلاعات كه در قطع بزرگ منتشر شده و نيز كتابهاي موسسه اطلاعات، جملگي براي علاقهمندان و تاريخ اخير كشور مفيد و سازنده است.