ما هم معتقديم، ازقلم شمشيرنسازيم
حكم همان شمشيري را دارد كه شما بر زبان رانديد و گاه بسياري از كلمات و سطوري كه در مقاطع گوناگون، ارزش محسوب ميشد، امروزه در دستان مردان نظارت، جا ميماند. ما هم معتقديم كه مولفان و ناشران بزرگ را بايد مددكاران اجتماعي بدانيم، اما به اينها تا چه حد درحق تاليف و تضمين عدم لغو پروانه، مدد ميرسانيم؟!ما هم معتقديم كه كتاب بايد در سبد خانوار جا بگيرد، اما با كدام بنيه اقتصادي؟ فردي را كه بر سفره شب خويش به نگراني مينگرد و به دليل بهاي بالاي كتاب، قيد خواندن را ميزند با كدام استدلال و منطق ميتوان تشويق به خريد كتاب كرد؟ما هم معتقديم كه رسانهها بايد بيشتر به كتاب بپردازند، اما زماني كه صفحه حوادث رسانهها بيشترين خواننده را به خود جلب ميكند، چه كنيم كه صفحه كتاب رسانه به يك چشم به هم زدن ورق نخورد؟!ما هم معتقديم كه زنگ كتابخواني بايد در مدارس احيا شود، اما با چه راهكار و منطقي اين زنگ را براي دانشآموزان جذابسازيم كه از اين زنگ به عنوان «زنگ تفريح» ياد نكرده و از صفحات كتاب «موشك سرگرمي» نسازند. وما هم معتقديم چنانچه همه اين موارد در سايه «مديريت آگاهانه افكار» انجام پذيرد، به رشد و توسعه فرهنگ اصيل ايراني نايل آمده و نسل بعدي از شما به نيكي ياد خواهند كرد.