انقلاب تازه در روزنامهنگاري و به مدد تكنولوژي تبديل صوت به متن
همه چيز شگفتانگيزتر شده
اشاره: اين متن صرفا براي آشنايي خوانندگان با نرمافزارهاي مرتبط با نويسندگي ترجمه شده است. درباره اين نرمافزارها حرف و حديث زياد است و نويسندگان و روزنامهنگاران زيادي منتقد اين نوع نوشتن هستند. هيچ نرمافزاري به خودي خود خوب يا بد نيست. مهم نحوه استفاده ما از آنهاست با اين حال نوشتن فينفسه هنر است و نبايد اين هنر را دستخوش بازيهاي تكنولوژيك كرد.
تبديل صوت به متن نوشتاري، يكي از آن دست از آرزوها بود كه اين روزها توسط اپليكيشنهاي مختلف انجام ميشود و كمك بزرگي براي روزنامهنگارها و نويسندگان شده است. حالا روزنامهنگاري به نام فرهاد منجو كه در «نيويوركتايمز» فعاليت ميكند، در ستون هفتگي خود در اين نشريه از تجربه جديدش در دنياي روزنامهنگاري نوشته و آن را بينظير توصيف كرده است. متني كه ميخوانيد همين نوشته منجو است كه در سايت «انتخاب» ترجمه و منتشر شده است:
«چند ماه پيش، من به يك روش جديد نوشتم. منظورم روش يا سبك ادبي يا متني غيرمعمول نيست؛ منظورم يك روش فيزيكي جديد براي وظيفه دشوار بههم پيوستن كلمات و خلق يك گزارش است. كاري كه براي انجامش بايد صدها لغت را در مغز خود بررسي كرده و به هم متصل كنيد. اين همه چيزي است كه من انجام ميدهم: به جاي نوشتن، صحبت ميكنم. درواقع وقتي يك ايده قابل توجه به ذهن من خطور كند، آن را ميگويم. براي مثال من ميتوانم بيرون از خانه، هنگام شستن ظروف، رانندگي، پيادهرويهاي طولاني و... از يك برنامه ضبط صداي صوتي استفاده كنم كه روي تلفن همراه من نصب شده و تقريبا به راحتي با هدفونهاي وايرلس نيز همگام ميشود. بنابراين همينطور كه راه ميروم و تلفن همراهم در جيبم است، ايدههاي خود را ثبت ميكنم.
بنابراين هنگامي كه در شهر ميچرخم درواقع مشغول گزارشنويسي هم هستم. مدتي است كه شروع به نوشتن يادداشتهاي صوتي براي يادآوري ايدهها و اصوات كوتاه و عبارات كردهام، سپس بخش جادويي از راه ميرسد. من هر روز چندبار فايلهاي صوتي ضبط شده را در «دسكريپت» بارگذاري ميكنم. اگر نميدانيد اين كار چه سودي دارد بايد بدانيد كه اين نوع برنامهها به شكل خودكار صداي شما را به كلمه تبديل ميكنند و درواقع نرمافزارهاي تبديل صوت به نوشتار هستند.
برخي از يادداشتهاي صوتي من بيش از يك ساعت طول ميكشد، اما «دسكريپت» به سرعت و بسيار ارزان و كمهزينه متن من را پياده ميكند. تمامي سكوتها، تپقها و اشكالات كلامي نيز قابل ويرايش است. از طريق نرمافزار، يادداشتهاي صوتي من به متن نوشتاري تبديل ميشود. البته اين متن به سرعت قابل انتشار نخواهد بود و نياز به يك ويراستاري دارد. اما به هر حال سرعت كار من را چند برابر ميكند.
نوشتن با صحبت كردن يك انقلاب بي سر و صدا در نحوه كار من است. اين شيوه براي من بسيار ارزشمند است و تجربهاي جالب در دنياي روزنامهنگاري من محسوب ميشود. در اواخر دهه گذشته، گوشيهاي هوشمند باعث شدند كامپيوترهاي قديمي خانگي تا حد زيادي از رده خارج شوند و ما را بهشدت معتاد و علاقهمند به خود كردند.
پيشرفتهاي جديد، مانند دستيارهاي صوتي نيز در حال گسترش هستند و اين روزها دستيارهاي صوتي را در خانههاي بسياري ميبينيم. دستيارهاي صوتي و سيستمهاي ضبط صدا براي روزنامهنگاران بسيار باارزش هستند. از سوي ديگر وابستگي روزنامهنگاران به مانيتور، اينترنت و صفحه نمايش نيز اجتنابناپذير است. به عنوان يك روزنامهنگار من هر روز زمان زيادي را در فضاي مجازي ميگذرانم. من يك مقالهنويس هستم و حجم زيادي از زمانم در روز صرف تجزيه و تحليل اطلاعات، خواندن اخبار، خواندن مجلات و كتابها و تلاش براي پيدا كردن منابع و كارشناسان مرتبط با مباحث مورد نظرم ميشود.
مهمترن ابزار در دفتر كار من اينترنت و صفحات مجازي است. در واقع، در بسياري از موارد، محتواي بينظير موردنظر خود را با كمك فضاي مجازي ثبت ميكنم. پادكستها و كتابهاي صوتي نوعي هوش مصنوعي تخصصي را استفاده ميكنند كه من مدل فيزيكي آن را در سال 2003 در قالب وبلاگنويسي آماتور استفاده ميكردم.
اكنون من به سرعت ميتوانم از طريق اخبار و كتابهاي صوتي بدون حواسپرتي اطلاعات را گوش دهم و ثبت كنم. وقتي اطلاعات از طريق گوش دادن به من ميرسد احساس اضطراب كمتري دارم و سريعتر نيز تجزيه تحليلشان ميكنم. ممكن است برخي خوانندگان اين مقاله احساس كنند كه من فرآيند نوشتن را به فرآيندي خشك و نامنعطف تبديل كردهام و دنياي اينترنت را بيرحم و بيارزش توصيف كنند، اما به اعتقاد من با وجود اطلاع از خطرات حضور اينترنت و فناوري در دنياي روزنامهنگاري و حتي با وجود نااميديهاي موجود در مورد اين صنف، فكر ميكنم از زماني كه كامپيوتر شروع به درك ما و سخنرانيهاي ما كرد و افكارمان را حدس زد، همهچيز شگفت انگيزتر شده و خواهد شد.