جنجالهاي كيهاني مديرعامل را از «برج ميلاد» پايين آورد
ديگر عادت شده؛ هر جا چيزي يا كسي به مذاقشان خوش نميآيد، توپخانه را آماده ميكنند و بمباران برچسبها و اتهامات را به سمتش نشانه ميروند و اين رويه آنقدر ادامه پيدا ميكند كه حتي خودشان هم يادشان ميرود، حقيقت پشت پرده چيز ديگري است. از آنجا كه اين ترك عادت و تحمل بيماري برايشان غيرممكن است هر از گاهي سوژهاي براي پياده كردن اين پروژه پيدا ميكنند. ماجراي شهرداري تهران و انتصابات آن يكي از مصداقهاي عيني است كه در تيررس مخالفان قرار ميگيرد و عمدتا دستور شليك را هم رسانههايي ميدهند كه معمولا خط خبري اين سناريوها را در دست دارند. البته گاهي اين دستور شليك به قصد ايجاد يك دومينو صادر ميشود تا شايد تير اول بتواند هدف آخر را به زمين بيندازد.
آغاز مغلطه براي يك انتصاب
همين چند وقت پيش بود كه موضوع انتصاب اميرآريا زند، مديرعامل برج ميلاد به يكباره براي رسانههايي مانند كيهان تبديل به يك معضل شد. دستوركار مانند قبل بود. «فتنه»، «جاسوس»، «عامل بيگانه»؛ واژههايي كه در ادبياتشان به كرات مشاهده ميشود و هر گاه كسي را بخواهند كنار بزنند از آن استفاده ميكنند. حالا آريا زند كه از اسفند ماه 97 با حكم حناچي سرپرست شركت برج ميلاد شده بود در سيبل قرار ميگيرد. كيهان در اولين روز از پايان تعطيلات نوروز در گزارشي تلاش ميكند تا به قول معروفش بركناري آريا زند را بار بگذارد. «انتصاب يك فعال فتنه 88» اين دقيقا همان جملهاي است كه گزارش كيهان با همان كليدواژههاي معروف شروع ميشود. اما ساخت و پرداختهاي اين گزارش تنها به موضوع فتنه كه ديگر ضربي نميتواند داشته باشد، ختم نميشود و براي همين پا را از اين مقوله فراتر ميگذارد و اين بار موضوع جاسوس بودن را پيش ميكشد كه اگر برچسب اول افاقه نكرد، برچسب دوم راهي براي كارساز شدن داشته باشد. جالب اينجاست كه تمام ادله اين رسانه براي اثبات جاسوس بودن اميرآريا زند در رابطه دوستي با «كاوه مدني» خلاصه ميشود. استدلال كيهان براي پي بردن به يك رابطه صميمي و دوستي عميق ميان آريا زند و كاوه مدني هم جلب توجه ميكند؛ آن هم از اين جهت كه تمام اين دوستي ناگسستني از يك پيام تبريك استنباط شده است.
فراموشكاريهاي سهوي يا عمدي؟
نكته قابل توجه اين است كه با دقت تمام تلاش شده همه برچسبها مورد استفاده قرار بگيرد اما گويا فراموش كردهاند، اشارهاي به استعلامها داشته باشند. به نظر آنها گويا يك نفر تنها تصميم ميگيرد چه كسي كجا باشد و فرداي آن روز بدون هيچ كسب نظري از دستگاههاي امنيتي آن فرد در آن منصب قرار ميگيرد. قاسم ميرزايينيكو، نماينده مردم دماوند و فيروزكوه به «اعتماد» گفته بود:«معمولا روش ارتباطي وزارت اطلاعات و سازمانها و مجموعههاي اجرايي از طريق حراستهاست.» او ادامه ميدهد:«حراستها نيز يك معاونت پرسنلي دارند كه معمولا امورات استعلامي تمامي پرسنل(اعم از مديران درجه يك و دو و حتي مديران مياني و پايينتر) را مد نظر دارند. بنابراين حتما شهردار براي انتصاب يك مدير پيش از هر كاري از مراجع مربوطه استعلام ميگيرد.
مغلطه بر منطق چربيد
«اميرآريا زند استعفا داد» اين خبري بود كه روز گذشته دست به دست ميشد. حدس زدن اين موضوع كه چرا اين اتفاق افتاد چندان كار سختي نيست چراكه در بيشتر مواقع حاشيهسازيها و جنجالآفريني باعث شده، حرف عدهاي به كرسي بنشيند و ماجراي استعفاي آريا زند و پذيرفتن اين استعفا از سوي شهرداري چندان هم دور از ذهن نبود. البته ناگفته نماند اين موضوع آغاز رويههاي بعدي است و ميتواند تا آنجا پيش رود كه براي هر انتصاب، قبل از دستگاههاي امنيتي بايد از رسانهها آن هم با خط و مشي مشخص كسب اجازه شود.