چهره فرهنگي ايران
محمدمهدي عسگرپور
سالهاست مخالفت با برگزاري جشنوارهها به خصوص از نوع بينالمللياش تبديل به بخشي مهم از برگزاريها شده به گونهاي كه سياستگذاران و مديران همواره بايد بخشي از توان و وقت خود را صرف پاسخدهي كنند يا احيانا دست به طراحي مدلهاي كم حاشيه بزنند. در اين چند سال جشنواره جهاني فيلم فجر هم مورد هجمههايي از سوي افراد مرتبط با حوزه فرهنگ و هنر بهخصوص سينما قرار گرفته است. از كساني كه با دغدغههايي قابل احترام دست به نقد جشنواره زدند تا كساني كه مشكلات شخصيشان در لا به لاي كلام و نوشتههايشان مشخص بود و تا گروهي كه اساسا با رويدادهاي بينالمللي مشكل دارند نكاتي را مطرح كردند كه مديران جشنواره لابد به برخي از آنها پاسخ هم دادهاند. به هر روي از نظر من برگزاري موفق اين چند دوره اخير جشنواره جهاني كه سطح جشنواره را به حد تعدادي از جشنوارههاي معتبر جهاني رسانده و حتي از برخي از جشنوارههاي صاحبنام بهتر اداره شده قابل تامل است ولي به قاعده ديگر مسائل جاري كشور اينجا هم با شيرينيهايي كه ميتواند حاصل برقراري و گسترش روابط بينالمللي (كه دراين دوره سخت نيازمند آن هستيم) هم كمتر مواجه ميشويم. هنوز گروهي از سينماگران ميگويند كه بهتر است اين جشنواره با جشنواره ملي (كه چند سالي است آسيبزنندگياش بيش از منافعش شده) يكي شود. البته براي اين نظريه مباني قابل احترامي هم وجود دارد ولي واقعيت اين است كه فضاي سنگين جشنواره ملي به گواه آخرين سالهاي همراهياش با بخش بينالملل نشان داد كه مجالي براي تنفس طبيعي بخش بينالملل نميگذارد. يادمان نرود جشنواره ملي هماني است كه تقريبا هر سال مقرراتش كمي تا حدي عوض ميشود و حواشيهاي متنوعش گاه تا بركناريها هم پيش ميرود و گاهي هم محلي براي تسويه حسابها ميشود. اكنون در دورهاي به سر ميبريم كه نيازمند مديريتي متمركز بر بخش بينالملل هستيم تا بتوانيم به عنوان مركزي مهم براي نشان دادن چهره فرهنگي كشورمان تلاش كنيم. ديپلماسي فرهنگي در حوزه سينما كه از زبان برخي فعالان فرهنگي شنيده ميشود با كشاندن مهمان خارجي در بين منازعات داخلي (منظورم جشنواره ملي است) محقق نميشود. سوگمندانه بايد بگوييم روز به روز در حال از ياد بردن آداب حضور و برگزاري ميهماني و جشنواره هستيم...
به خصوص آن بخشي كه با منافع اقتصادي پيوند ميخورد. در بين اين معادلات و درست در زماني كه نيازمند گسترش روابط خارجي هستيم، بهتر است قدر اين رخداد را بيش از پيش بدانيم و با ناديده گرفتن حواشي كماهميت، لااقل با دستاندركاران اين جشنواره همدلي كنيم. سينماي ايران به دليل جايگاه مهمش در جهان نيازمند برگزاري حداقل يك جشنواره جهاني به شكل واقعي است. درست است كه بايد از اين فرصت براي معرفي فيلمهاي ايراني استفاده كرد ولي اين استفاده در كشورهاي صاحب جشنوارههاي جهاني در وهله نخست به مدد برگزاري درست و در تراز حرفهاي محقق ميشود، به عبارتي با برگزاري منظم و درست يك جشنواره نام آن كشور در حافظهها حفظ ميشود. فراموش نكنيم روال معرفي فيلمهاي ايراني به مخاطبين خارجي اعم از مديران جشنوارهها و خريداران به نسبت سالهاي قبل متحول شده است، اين درحالي است كه برخي از منتقدان جشنواره بدون در نظرگرفتن اين نكته فقط اظهارنظر ميكنند. اين جشنواره در رده جشنوارههاي رقابتي فياپف (فدراسيون بينالمللي اتحاديههاي تهيهكنندگان فيلم) كه مسووليت اعطاي گواهينامه دارد صاحب پرونده مشخص است و تنها نكتهاي كه تا به حال در جلسات مطرح بوده نزديكي زمان برگزارياش با جشنوارههاي كن و مسكو بوده كه به زودي آن هم (نه لزوما با تغيير زمان برگزارياش) حل خواهد شد. در طول دو دوره اخير كه مسوولان امور جشنوارههاي اين نهاد از جشنواره جهاني فجر بازديد داشتند در گزارشهاي خود جشنواره را بسيار مثبت ارزيابي كردند كه اين موضوع براي من كه عضو هيات رييسه فياپف هستم، بسيار هم افتخارآميز بود.