• 1404 شنبه 17 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4342 -
  • 1398 يکشنبه 25 فروردين

درس‌هايي كه بايد آموخت

س. م. امين حسيني

اين نوشته نگاهي كلي به موضوع تاب‌آوري جامعه ايران در برابر حوادث طبيعي دارد و به يكي از مشكلات امروزي كشور در مبحث مديريت بحران مي‌پردازد. هر چند كه بخش‌هايي از اين نوشته تكرار برخي بديهيات است، ولي چنانچه بديهيات به صورت كاربردي و عملي ديده نشوند به آن معني است كه نيازمند تكرار و پافشاري بر عملي شدن آن بديهيات هستيم. بنا به بررسي‌هاي نگارنده، مفهوم و اصول تاب‌آوري در كل تاريخ اين سرزمين، بدون گرفتار شدن در لفظ به درستي اجرا شده است. بدان معني كه گذشتگان ما مسيري درست را پيموده‌اند و اين سرزمين را به دست ما سپرده‌اند و بر تك‌تك ما بايسته است كه آن را با شرايطي بهتر از گذشته به دست آيندگان بسپاريم. از اين‌رو ضروري است تا از اصول تاب‌آوري در مواجهه با بلايا آگاه باشيم. تاب‌آوري بيانگر توانايي سيستم جامعه در برابر بلاياست. در حقيقت چنانچه سيستمي با بلايا و بحران‌هايي از قبيل حوادث طبيعي (زلزله، سيل، رانش زمين، خشكسالي و غيره) مواجه شود، قابليت سيستم براي كاهش تاثيرات منفي آن حادثه و برگشت به شرايطي حتي بهتر از قبل از حادثه را تاب‌آوري مي‌گويند. بنابراين سيستمي تاب‌آورتر است كه كمترين تاثير منفي از حادثه را بگيرد و در كوتاه‌ترين زمان و با صرف كمترين هزينه (اقتصادي، اجتماعي و محيط زيستي) بتواند نه تنها به شرايط قبل از حادثه، بلكه به شرايط بهتري برسد. اين مهم زماني امكان‌پذير است كه سيستم قابليت انعطاف‌پذيري و تغيير شكل داشته باشد. يك جامعه تاب‌آور خواهد بود چنانچه از تمامي ظرفيت‌هاي موجود خود استفاده كند؛ از حوادث رخ‌ داده درس بگيرد و كاستي‌ها، مشكلات، محدوديت‌ها، تهديدها و توانايي‌هاي سيستم خود را بشناسد. يكي از اركان مهم تاب‌آوري، يادگيري و آموزش روش‌هاي كاهش خطر و روش‌هاي مقابله و انعطاف‌پذيري در برابر خطرات اتفاق افتاده است.

به عبارت ديگر، آموزش جامعه و تصميم‌گيران براي افزايش آمادگي جهت اتفاقات بعدي و كاهش تاثيرات منفي اتفاق موجود بر اساس تجربيات گذشته و درس‌هاي آموخته از وقايع اخير است. شايد اين يكي از نكات مهمي است كه در كشور ما در همه سطوح جامعه و در همه ابعاد، كمتر به آن پرداخته شده باشد. در حالي‌ كه سرزميني كه با حوادث طبيعي بسيار گريبانگير است، مي‌تواند براي تمامي مناطق دنيا كه با اين موضوع درگير هستند، الگوي مناسبي باشد. فارغ از مباحث تخصصي و مديريتي، حلقه‌هاي مفقوده‌اي در اين زنجيره وجود دارند كه مانع از رسيدن به اين هدف خواهند شد. در اين زمينه مي‌توان به گسست اجزاي جامعه به عنوان يك سيستم اشاره كرد. براي نمونه، عدم هماهنگي بين علم و صنعت كه هر يك مستقل از يكديگر و گاهي در مقابل يكديگر قرار دارند، يكي از اين دلايل است. علم به پژوهشگران در زمينه مديريت بحران و صنعت به تمامي سازمان‌ها و ارگان‌هاي تصميم‌گير و مجري در حيطه مديريت بحران اشاره دارد. علاوه بر دو راس بيان شده، يك راس ديگر اين مثلث مردم هستند كه در برگيرنده اقشار متاثر از حادثه و ساير افراد است. متاسفانه رابطه راس‌هاي اين مثلث در بسياري از سطوح كشور ما گسسته شده است. به ‌علاوه بايد اشاره كرد كه رابطه بين اجزاي هر يك از رئوس اين مثلث در بعضي از سطوح با مشكل روبه‌روست و اين فرآيند منجر به اضمحلال تاب‌آوري و گسيختگي سيستم خواهد شد. در اين ميان، استفاده از علوم و فناوري‌هاي روز دنيا براي ارتقاي همفكري و همكاري سيستم شايان توجه خواهد بود. از طرفي استفاده خودجوش از فناوري‌ها و وسايل ارتباط جمعي نوين در ميان مردم، تعامل بيشتري را بين سطوح مختلف اين راس به وجود آورده است. اين روابط بين اجزاي سيستم قابليت پيشرفت خواهند داشت چنانچه ديگر بخش‌هاي آموزش براي تاب‌آوري نيز به آن اضافه شوند. اصولا مسووليت آموزش بر عهده دو راس ديگر مثلث، بخش حاكميتي و تصميم‌گير و همچنين بخش علمي و مدني (پژوهشگران و سازمان‌هاي مردم‌نهاد‌) است. اين آموزش‌ها در ابتدا بايد براي خود اعضاي دو‌ گروه (بخش تصميم‌گير و بخش علمي و مدني) انجام شود، سپس آموزش همگاني در راستاي تمايلات و مسير حركت جامعه صورت گيرد. به صورتي كه بخش‌هاي تصميم‌گير و علمي در راستاي خواست و حركت جامعه، براي ارتقاي كل سيستم و رفع نواقص و كاستي‌هاي آن تلاش كنند. به اين ترتيب كه به جاي نگاه حاكميتي و علمي از بالا به پايين در امر آموزش همگاني، از رويكرد پايين به بالا در همراهي و همكاري با جامعه استفاده شود. چنانچه اين همكاري و آموزش دو طرفه در جامعه رخ ندهد، اجزاي اين سيستم از هم فاصله بيشتر خواهند گرفت؛ همان‌گونه كه پس از زلزله كرمانشاه مشهود بود و در نتيجه، تاب‌آوري جامعه در مقابل خطرات احتمالي پيش‌رو كاهش خواهد يافت. نكته قابل تامل در يادگيري و آموزش هر سه گروه، برقراري تعامل، همكاري و ارتباطات گروه‌ها در يك سطح است. در غير اين صورت رابطه اين سه راس بيش از پيش گسسته و اين روند در نهايت منجر به تخريب سيستم و قدرت سرزمين براي مواجهه با بحران‌هاي احتمالي خواهد شد. هر چند، سرزميني كه هزاران سال در برابر مشكلات اقليمي و حملات خارجي مقاومت كرده و ايستاده است نهايتا خواهد توانست رو به جلو حركت كند و مشكلات را از سر بگذراند. وليكن بايد يادآور شد كه گذشتگان ما در اين سرزمين همواره از علوم پيشرو و كاربردي در اين زمينه استفاده كرده‌اند و براي هموار كردن مسير آينده، از اتفاقات گذشته خود درس مي‌آموختند. از جمله مي‌توان به معماري، مهندسي آب و ساير فنون اشاره كرد كه متخصصان و مردم ياد مي‌گرفتند چگونه خود را با شرايط موجود منطبق دهند و براي حوادث احتمالي آينده آمادگي داشته باشند. بنابراين براي رسيدن به جايگاه مناسب در مديريت مواجهه با حوادث و افزايش تاب‌آوري بايد رابطه سه ركن اصلي با يكديگر و با لايه‌هاي دروني خود به درستي برقرار شود. در اين راستا، هر سه گروه براي اين مهم بايد توامان تلاش كنند و فارغ از جهت‌گيري‌هاي سياسي و مرزبندي‌هاي ديگر به ياد داشته باشند كه اينجا سرزمين ماست.بخش ديگري از آموزش تاب‌آوري، رسيدن به درك درستي از چرخه طبيعت و نقش بسيار مهم تك‌تك افراد جامعه در افزايش يا كاهش تاثيرات خطرات طبيعي است. به عبارت ديگر، حوادث طبيعي يك بخش جدايي‌ناپذير از چرخه طبيعت است كه قدمتي به بلنداي تاريخ بشريت دارد. در حالي كه نتايج عملكرد هر سه گروه مذكور منجر به تبديل حوادث طبيعي به بلايا خواهد شد. در اين زمينه مي‌توان به اشتباهات و كم‌كاري‌هايي اشاره كرد كه منتهي به فاجعه خواهند شد. به‌طور مثال، تخريب طبيعت و مهندسي اشتباه طبيعت منجر به حركت آب‌هاي سطحي به صورت سيل مي‌شود. از طرف ديگر، چنانچه زيرساخت‌هاي موجود در مواجهه با عوامل طبيعي به دليل كم‌كاري‌ها و مشكلات مهندسي، توان ايستايي نداشته باشند به بلاياي طبيعي ختم خواهد شد. در حقيقت بيشتر عوامل تبديل حوادث طبيعي به فجايع و بلاياي طبيعي ساخته دست بشر است. در حالي كه با عملكرد مناسب مي‌توان هم از اكثر بلاياي طبيعي پيشگيري كرد و هم از تاثيرات منفي آنان كاست و در نتيجه تاب‌آوري جامعه را افزايش داد. لذا دو نكته بايد آموخته شود، يكي اينكه اين حوادث در آينده نيز رخ خواهد داد و دومين نكته، اينكه سختي و مشكلاتي كه در پي اين حوادث بروز خواهد كرد، متاثر از عملكرد خودمان در گذشته است. بنابراين علاوه بر نياز به افزايش همكاري همه اجزاي سيستم جامعه بايد تك‌تك اعضاي جامعه به اين حد از بلوغ برسند كه كاستي‌ها و كم‌كاري‌هاي امروز ما نيز به حوادث ناگواري در آينده منتهي خواهد شد. از اين‌رو، بزرگ‌ترين درس و آموزشي كه مي‌توان از هر حادثه گرفت، شناخت اشتباهات و كاستي‌هاي گذشته و نيازهاي آينده خواهد بود كه منجر به افزايش تاب‌آوري جامعه خواهد شد. اين هدف قابل دسترسي نخواهد بود مگر اينكه هر سه گروه به مسووليت خود و تاثير عملكرد خود بر تاب‌آوري جامعه ايمان داشته باشند و با استفاده از تجربيات گذشته و دانش و فناوري‌هاي نوين در ارتقاي عملكردشان بكوشند. به‌ علاوه، برآيند عملكرد هر يك از اجزاي سيستم‌هاي جامعه در راستاي هدف نهايي و همكاري متقابل با ديگر اجزا باشد. به اميد روزي كه بياموزيم، چرخه زيستي دنياي پيرامون ما به عنوان يك ابرسيستم از چرخه‌هاي كوچك‌تري شكل گرفته است كه در دوره زماني با يكديگر متفاوتند. اگرچه دوره اين چرخه‌ها از چندين ساعت، مانند چرخه شبانه‌روز تا چندين و چند هزاره، مانند چرخه حيات زمين مي‌توانند متفاوت باشند، وليكن توقف چرخه اجتناب‌ناپذير است. آن اتفاقي كه حوادث طبيعي نامگذاري شده است (از قبيل زلزله و سيل)، بخش‌هايي از اين چرخه‌هاي زيستي است، بنابراين اگرچه زمان دقيق حادثه بعدي به سادگي قابل پيش‌بيني نيست، وليكن مي‌دانيم كه وقوع آن اجتناب‌ناپذير است.

محقق دوره پسا دكتري - دانشكده عمران و محيط زيست، دانشگاه پلي‌تكنيك كاتالونيا

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون