گپي با سيدعلي ميرافضلي پيرامون وسعت رباعيات خيام
رباعي قالبي ازلي و ابدياست
امير مهنا
سيدعلي ميرافضلي دانشآموخته رشته زبان و ادبيات فارسي از دانشگاه تهران است. وي پديدآورنده بيش از بيستكتاب و بالغ بر يكصد مقاله ادبياست. ميرافضلي دركنار فعاليتهاي ديگر، مطالعاتي عميق پيرامون قالب رباعي و اشعار خيام دارد. ما در اين فرصت تلاش كردهايم نوع نگاه اين شاعر پيرامون قالب يادشده را جويا شويم. از اين شاعر و نويسنده تاكنون كتابهاي زيادي منتشر شده كه از ميان آنها ميتوان به «تقويم برگهاي خزان»، «خوابگنجشكها» و «آهستهخواني» اشاره كرد.
آقاي ميرافضلي! از آنجاييكه شما مطالعهاي گسترده پيرامون رباعيات خيام داشتهايد، ميخواهم بپرسم اين اشعار را چگونه ميتوان به ادبيات مدرن پيوند زد و قرائتي تازه از آن بيرون كشيد؟
رباعي، قالبي كهن است كه در روند شكلگيري ادبيات كلاسيك تاكنون رنگ و بوي خود را از دست نداده و در هر دوره بودهاند شاعراني كه از اين قالب براي برونافكني نيات دروني خود استفاده كردهاند. رباعيات خيام از آن جهت نسبت به ديگر شاعران مطرحتر است كه او سعي كرده عميقترين و ژرفترين مباحث بشري را با استفاده از كمترين كلمات ارايه كند. خيام شاعري است كه به قول معروف قالب رباعي را ازگوشهنشيني در ادبيات بيرون كشيده و به محوري اصلي تبديل كرده است به گونهاي كه نام او با اين قالب گرهخورده و ما بلافاصله پس از شنيدن نام هركدام به ياد ديگري ميافتيم.
يكي از ويژگيهاي بارز رباعيات خيام، تاويلپذيري است. يعني هركس ميتواند از ظن خود يار اين رباعيها شود. اخيرا كتابي به قلم آقاي آتشپرور منتشر شده كه هر رباعي را از زاويه ديد داستاني بررسي كرده؛ نگاهي كه تاكنون سابقه نداشته است.
خيلي نوع نگاه جالبي است و علاقهمند شدم اين كتابرا بخوانم. بله. همانطور كه گفتيد اين تاويلپذيري محض است كه باعث شده آثار چنين چهرهاي تاكنون به زنگار روزگار آغشته نشود. خيام شاعري براي همه دورانهاست و زماني كه با دقتي بيشتر به او نزديك ميشويم درمييابيم كه جهان ذهني گسترده او مجال هرگونه نگاه را به ما ميدهد چون نگاه خيام نگاهي تكبعدي نيست و سياليتي درخشان بر آن حاكم است. من كتاب آقاي آتشپرور را نخواندهام اما ميتوانم بگويم كه اين نگاه يكي از نيازهاي جامعه امروزي ادبيات ما است. ما ميتوانيم با كمي تلاش و مطالعه دقيقتر خيام به فهمي عميقتر از او دست پيدا كنيم و نظرياتي گوناگون از دل آن بيرون بكشيم. نگاه خيام نگاهي ازلي و ابدي است و درهردوره تاريخي ميتوان بنا به مقتضيات روز از آن بهره گرفت. باز هم تكرار ميكنم كه ديدگاه داستاني به كارهاي خيام كاري عالي است و بايد به نويسنده اين كتاب تبريك گفت.گرچه معتقدم قالب رباعي در ذهنيت اغلب شاعران داراي يك فاز معنايي يكسان است و ما ميتوانيم رباعيهاي درخشان «عطار» را هم مانند كارهاي خيام مورد مطالعه قرار دهيم و به نتايجي عالي برسيم.
شما بارها درباره رباعيهايي كه در دوران معاصر نوشتهشدهاند هم گفتهايد. رباعي در زمان ما چه وضعيتي دارد و آيا ميتوان به آيندهاش اميدوار بود؟
همانگونه كه عرض كردم قالب رباعي، قالبي نيست كه هركس توان نزديك شدن به آن را داشته باشد اما گرايش به اين قالب از سوي چند چهره از شاعران معاصر هم ديده ميشود كه البته بسيار درخشان است. ما در دهه 80 شاهد احياي اين قالب هستيم. دههاي كه چندين مجموعه از بهترين رباعيها منتشر شد. شاعران معاصر گرچه ممكن است كمي دغدغه دستبردن در يك قالب شعري را داشته باشند اما اين دستبردن از سر خودبزرگبيني نيست بلكه ريشه در نيازهاي ادبي جامعه دارد. اتفاقا بايد گفت كه در دوران معاصر با قالب رباعي برخوردي فني شده و شاعران در اين قالب حتي فهمي از داستان كوتاه را هم آزمايش كردهاند. يعني با استفاده از قالب رباعي دست به روايت داستاني پندآموز زدهاند كه ميشود چارچوبهاي داستاني را در آن مشاهده كرد. نوع ديگر استفاده از قالب رباعي هم هست كه به شكل يك نمايشنامه بسيار كوتاه تنظيم شده و همه اينها يعني قابليت بالاي يك قالب شعري و نوع برخورد حرفهاي با آن.
بله. به نظرم نيما هم اينكار را كرده.
درست است. نيما هم با استفاده از اين قالب دست به تجربيات جديدي زده و البته موفق هم شده. نوع نگاه نيما در قالب رباعي بهشدت روايتمحور است كه همين امر لزوم مطالعه دقيقتر را طلب ميكند. قالب رباعي به گونهاي است كه اگر سالها با آن محشور نباشيد هرگز نميتوانيد پا را از چارچوبهايش فراتر بگذاريد يا دست به تجربهاي تازه بزنيد. از دوران نيما تاكنون كساني توانستهاند با استفاده از اين قالب دست به تجربه تازه بزنند كه در درجه نخست نگاهي دقيق به كليت ادبيات كلاسيك و بعد از آن به اين قالب داشتهاند. به هر شكل ميتوان هر تجربهاي را در هر حوزه نوشتاري از دل رباعي بيرون كشيد. البته به اين شرط كه دقيقا بدانيم دنبال چهچيزي هستيم.