كوتاه درباره كتاب «من و كوزه»
روايت از نوع ديگر
مريم سهمايي
لزوم توجه به آثار كلاسيك هميشه از سوي نويسندگان نوگراي ايراني توصيه شده و حتي نويسندهاي مدرن چون هوشنگ گلشيري هم خواندن كتابهايي از اين دست را به شاگردانش يادآوري ميكرده است. پيوند ادبيات كلاسيك و ادبيات مدرن ظاهرا امري ناگزير است و براي پيوستن به قافله ادبيات ماندگار بايد به اين مساله توجه بيشتري نشان بدهيم. گرچه هستند چهرههايي كه تاكنون آثاري پيرامون وجوه روايتي و داستاني ادبيات كلاسيك منتشر كردهاند اما كار حسين آتشپرور در اين ميانه كاري است كارستان. آتشپرور نويسندهاي است كه بيشتر به مفاهيم ديارگرايي انديشيده و اغلب كارهايش در قالب ادبيات بومي ميگنجند. ادبياتي كه نياز به مطالعه دقيق يك قوم و شنيدن شرحروايتها به شكل سينهبه سينه است. آتشپرور علاوه بر اينكه نويسندهاي متعلق به جريان نوگراي ادبيات داستاني است، پژوهشگري سختكوش و باهدف هم هست. پژوهشگري كه از هر حربهاي براي رسيدن به داستانهايي نابتر استفاده ميكند. اين نويسنده آنگونه كه خودش ميگويد، در اين كتاب تلاش كرده كه كوتاهسرايي و اوج تاثيرگذاري خيام و پيوند آن با ادبيات داستاني را مورد كنكاش قرار دهد. نگاه تاريخنگارانه و مطالعه دقيق مواردي چون چرايي سرايش يك شعر يا ترانه و شرح داستانهايي كه بر آنها رفته است، يكي از درخشانترين بخشهاي كتاب است. آتشپرور در اين كتاب دست به كاري زده كه بيشك نياز جامعه ادبي ماست. كاري كه درصورت تداوم و سرمشق قرار گرفتن ازسوي ديگر منتقدان و نويسندگان و پژوهشگران ميتواند دامنههايي گستردهتر داشته باشد. آنچه درباره كتاب تازه آتشپرور بايد گفت اين است كه او به دليل حضور بيش از 50 سال در ادبيات داستاني به اين نتيجه رسيده كه اين گونه ادبي نميتواند تا ابد به شكل گونهاي «معلق» يا «مطلق» مطرح باشد بلكه بايد هر چه زودتر «تعلق»اش به ريشهها را مورد توجه قرار دهيم. وضعيتي كه هماكنون بر بخشي از بدنه ادبيات داستاني حاكم است، از اين موضوع تلخ حكايت دارد كه نويسندگان جوان آنگونه كه بايد و شايد احاطهاي به فهم درست مباني ادبي ندارند و
بر همين اساس شاهد انتشار كارهايي هستيم كه فقط و فقط توسط نويسندههايشان خوانده ميشوند. سعي آتشپرور در نهادينه كردن اين ذهنيت كه ما بايد براي گسترش دانش ادبي به گذشتگانمان توجه داشته باشيم. موردي كه دغدغه بسياري از نويسندگان نسل اوست. بدون تعارف بايد گفت كه حركت و نوعنگاه آتشپرور در اين كتاب را بايد تبريك گفت و هر چه بيشتر براي خوانده شدن اين كتاب تبليغ كرد. تلاش چندساله اين نويسنده براي رسيدن به فهمي تازه از درونمايه اشعار خيام، بايد به عنوان يك الگو درجامعه ادبي مطرح شود. خواندن اين كتاب به ما كمك ميكند كه سويههاي پنهان در ادبيات داستاني را كشف كنيم و مورد استفاده قرار دهيم. كوتاه سخن اينكه ناشران محترم هم بايد اين نوع نگاه را مورد حمايت قرار دهند و پيشنهاداتي براي هرچه بيشتر نوشته شدن چنين آثاري ارايه كنند. به اميد توفيق هر چه بيشتر براي اهالي قلم بهخصوص جناب آتشپرور.