• 1404 پنج‌شنبه 16 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4296 -
  • 1397 چهارشنبه 10 بهمن

روايت تاريخي موسوي بجنوردي از امام و انقلاب

امام به دنبال پر كردن زندان‌ها نبود

آيت‌الله محمد موسوي‌بجنوردي در مصاحبه با شفقنا به پرسش‌هايي درباره حضور حضرت امام در نجف و ديدگاه‌هاي وي در آن دوره، سيدمصطفي خميني، شوراي عالي قضايي و دلايل انحلال و نقاط قوت و ضعفش و همچنين آينده انقلاب اسلامي پاسخ داده است. خلاصه‌اي از اين گفت‌وگو را مي‌توانيد در ادامه بخوانيد. آيت‌الله موسوي بجنوردي درباره آشنايي‌اش با امام مي‌گويد: امام خميني را به عنوان يك مدرس اعلا در حوزه قم مي‌شناختيم. در سال 1342 براي ديدن اقوام و زيارت حضرت رضا (ع) به ايران آمدم. در آن زمان به قم رفتم. من در زمان دستگيري امام، تهران بودم. ما راه افتاديم و به طرف بازار رفتيم. آن زمان هنوز به ايشان، امام نمي‌گفتند و گفته مي‌شد كه آيت‌الله خميني را دستگير كردند. مغازه‌ها اعتصاب كردند و تمام بازار را بستند. از ساواك پيام دادند كه به خاطر پدرت مراعات تو را كرديم، وگرنه دستگير مي‌شدي؛ اگر اين طور ادامه دهيد، تو را ممنوع‌الخروج مي‌كنيم و ديگر نمي‌تواني به نجف برگردي. ممنوع‌الخروج را كه گفتند، ديدم كه ديگر تعارف‌بردار نيست.

رقابت بين حوزه قم و نجف

رقابتي بين حوزه نجف و قم وجود داشت؛ ايشان هم كه چشم حوزه قم و بهترين مدرسي بود كه مي‌توانستند استفاده كنند. وقتي امام به نجف آمد، پدرم به ايشان گفت كه تو به دريا آمده‌اي؛ تصور نكن كه يك رودخانه باريك است. واقعا هم امام در نجف، عظمت پيدا كرد.

چتربازها مي‌خواستند امام را بربايند

نماينده امام در كويت به نام «حاج عباس مُهري» هماهنگ كرده بود كه امام به كويت برود. ايشان با ماشين به سمت كويت حركت كرد؛ راه چنداني بين عراق و كويت نيست. وارد كويت شد، ورودي او را هم زده بودند اما ايران فشار آورد كه او را نبايد به كويت راه دهند. البته بعد فهميديم كه توطئه هم در كار بود كه ايشان مجبور شود برگردد چون بين عراق و كويت حدود 40-30 فرسخ صحرا وجود دارد. ظاهرا بنا بود كه در راه بازگشت امام به عراق به وسيله چتربازها او را بربايند. اما وقتي خدا چيزي را مي‌خواهد، كسي نمي‌تواند كاري كند. در همين راستا وسيله اين چتربازها خراب شد و ديگر نتوانستند پايين بيايند و امام به سلامت از آنجا عبور كرد و مجددا به عراق آمد. يك شب در كاظمين خوابيدند و استخاره‌اش در آنجا خوب درآمد كه به پاريس برود. سوار هواپيما شد و از همان فرودگاه بغداد به پاريس رفت.

تصور نمي‌كرديم انقلاب رخ دهد

موسوي بجنوردي در پاسخ به اين سوال كه در سال‌هاي حضور امام در نجف كه طبيعتا آمد و شد بيشتري با ايشان داشتيد، آيا اين چشم‌انداز (يعني تغيير رژيم و روي كار آمدن نظام اسلامي) را براي انقلاب اسلامي داشتند، مي‌گويد: تصور نمي‌كرديم به اين سرعت اين اتفاق رخ دهد اما ظرف يك سال ايران دگرگون شد. فقط صحبت قم و تهران نبود بلكه اصفهان، شيراز، مشهد و تمام شهرهاي ايران به انقلاب پيوستند و شرايط به گونه‌اي بود كه شاه مجبور به خروج از كشور شد. او در مورد شكل نظامي كه مورد نظر امام بود قبل از ورود به ايران و نظرات ديگران مي‌گويد: آنها در اين مسائل ذهنيتي مانند امام نداشتند. امام تاكيد داشت كه نظام، جمهوري و آن هم جمهوري اسلامي باشد يعني قوانين بر اساس احكام اسلام باشد. البته آزادي جزو انديشه امام بود. اين جزو اساسي انديشه امام بود.

قضات وارد نبودند و زياد حكم اعدام مي‌دادند

موسوي بجنوردي در پاسخ به سوالي درباره شوراي عالي قضايي و ساز و كار تشكيل و اقدام آن و نظر امام در رابطه با آن مي‌گويد: نظر ايشان اين بود كه بايد يك عده مجتهد و صاحب راي را در راس قوه باشند چون تاكيد داشتند كه قوه قضاييه بايد اصلاح شود. قوانين را ما تدوين كرديم يعني كار ما تدوين قوانين و نظارت بر احكام بود؛ قضات را ما تعيين مي‌كرديم. در ابتدا عده‌اي از قضات چندان وارد نبودند و زياد حكم اعدام مي‌دادند. در شوراي عالي قضايي كه مشغول شدم، تقريبا از هر 10 حكم اعدام، يكي را تاييد مي‌كردم كه آن هم مرتكب قتل شده بود يا … . اين موضوع برخي را ناراحت كرده بود و مي‌گفتند كه اين آفت ما است. گفتم كه «من آفت شما نيستم؛ مي‌خواهم شما را نجات بدهم. فردا بايد اينها را تك تك جواب بدهيد». امام هم به من تاكيد كرده بودند كه هر حكمي را كه به اعتقادم غيرشرعي بود، بدون معطلي نقض كنم. براي مثال در مورد «مفسد في‌‌الارض» نظر امام اين بود كه مفسد في‌الارض تنها، حكمش اعدام نيست؛ مگر كسي كه محارب مفسد باشد. او ادامه داد: در مورد مجاهدين خلق اين نكته را بگويم كه آن بحثي ديگر بود؛ آنها با نظام جنگ مسلحانه كردند يعني حمل اسلحه كردند و تعداد زيادي از ما را ترور كردند. به همين دليل مفسد في الارض و محارب بودند.

امام و آيت‌الله منتظري در حكم مفسد في الارض اختلاف نظر داشتند

بجنوردي در پاسخ به اين سوال كه آيا موردي از مسائل شوراي عالي قضايي در خاطرتان هست كه با امام اختلاف نظر داشته باشيد يا كسي در موضوعي قضايي با امام اختلاف نظر پيدا كند، مي‌گويد: «برخورد نبود؛ براي مثال نظر مرحوم آيت‌الله منتظري اين بود كه حكم مفسد في‌الارض، اعدام است. اما نظر امام اين بود كه حكمش اعدام نيست مگر اينكه محارب باشد يعني تا حمل اسلحه و ايجاد رعب و هراس در جامعه نكند، ما نمي‌توانيم اعدام كنيم. نظر آيت‌الله منتظري اين بود كه حكم مفسد في الارض، اعدام است. يك سري از قضات مي‌گفتند ما طبق نظر آيت‌الله منتظري مي‌رويم، اما آنها ملزم بودند كه طبق نظر امام عمل كنند چرا كه آن روز ولي امر مسلمين، امام بود.» موسوي‌بجنوردي درباره 4 انتخابات در 9 دوره شوراي عالي قضايي مي‌گويد: آيت‌الله بهشتي و چند نفر ديگر شهيد شدند و مجبور بوديم افرادي را جايگزين كنيم. انتخابات براي اين بود وگرنه طبق قانون اساسي بايد هر پنج سال يك بار انتخابات انجام مي‌شد.

شوراي عالي قضايي خيلي بهتر از امروز قوه بود

موسوي‌بجنوردي ادامه مي‌دهد: شوراي عالي خيلي بهتر بود. شش نفر فقيه و شش نفر حقوقدان در آن عضو بودند و اين حيثيت و اعتبار بالايي در دنيا براي ايران به دنبال داشت. چند نفر شهيد شدند و علاوه بر آن عده‌اي با شورا مخالف بودند و نظارت دقيق آن به مذاق‌شان خوش نمي‌آمد. ما هم ديگر خسته شده بوديم، خواب و خوراك نداشتيم و شب‌ها تا نيمه در حال مطالعه پرونده‌ها بوديم. موسوي‌بجنوردي مي‌گويد: شوراي عالي قضايي اعتبار بالايي در دنيا داشت و خيلي روي آن حساب مي‌شد. علاوه بر آن همه افراد درون شورا شناخته شده بودند؛ افرادي كه هم در حوزه و در ايران و هم در خارج از ايران شخصيت داشتند. او در پاسخ به اين سوال كه اگر تصميم‌گيري با شما بود، شوراي عالي قضايي را بيشتر به صلاح نظام مي‌دانستيد، مي‌گويد: بله! اما مشكلي كه وجود داشت در سرعت كار بود. وقتي شورايي عمل مي‌كنيم، سرعت كار پايين مي‌آمد چون برخي با موضوعي مخالفت مي‌كردند و معلق مي‌ماند. اين سرعت پايين در مسائلي كه لازم بود سريع در مورد آن تصميم گرفته شود، مشكل‌ساز مي‌شد. در عين حال حُسنش در اين بود كه هيچ‌وقت به كسي ظلم نمي‌شد و به دليل دموكراتيك بودن آن، اعتبار بالايي در دنيا داشت

ايده هيات عفو زندانيان را آيت‌الله منتظري داد

« شما يكي از چهار نفر عضو هيات عفو زندانيان بوديد. اين هيات از چه زماني و با چه هدف‌هايي شكل گرفت؟ چه كسي خواست تشكيل شود و مخالفان و موافقانش چه كساني بودند؟» موسوي‌بجنوردي در پاسخ به اين سوال مي‌گويد: ايده آن را آيت‌الله منتظري داد؛ بر اين اساس كه بسياري از زنداني‌ها توبه كردند و اصلاح شده‌اند. با اين پيشنهاد، امام هيات عفو را درست كرد. در همه جاهاي كشور افرادي را به زندان‌ها مي‌فرستاديم تا اسامي كساني را كه پشيمان شده بودند و اذعان توبه مي‌كردند را ليست كنند و بياورند. ما هم آنها را تنظيم مي‌كرديم و نزد امام مي‌فرستاديم؛ امام هم امضا مي‌كرد و آنها آزاد مي‌شدند. سياسيوني كه پشيمان شده و توبه كرده بودند هم بين آنها وجود داشتند. شايد نصف زنداني‌هايي كه در كشور بودند، در آن دوران آزاد شدند؛ امام اصلا با زنداني كردن زياد و هركسي را زنداني كردن، مخالف بود. او ادامه داد: نظر امام اين بود كه بايد آنها را ارشاد كنيم تا توبه كنند و سر كار خود بروند؛ اصلا امام به دنبال پر كردن زندان‌ها نبود و رأفت و رحمت بسياري داشت.

سلطه‌اي كه مراجع تقليد داشتند كاهش يافته

او در پاسخ به اين سوال كه جايگاه مرجعيت و رابطه آنها با مردم قبل از انقلاب اسلامي و بعد از آن تا امروز چه تغييراتي كرده است، مي‌گويد: اساسا بعد از انقلاب، دين و ديندار بودن حيثيت پيدا كرد. قبل از آن تا اين حد مهم نبود. مراجع تقليد نيز قدرت اجرايي نداشتند كه در كارها مداخله كنند يعني قدرت دولت‌ها بر آنها مي‌چربيد. او ادامه مي‌دهد: در گذشته عقايد مردم به صورتي بود كه نظر مرجع تقليد خود را حكم خدا مي‌دانستند و همان طور كه از خدا بايد اطاعت كرد از او هم اطاعت مي‌كردند. اساسا اين نگاه امروز تا حدي ضعيف شده است و آن سلطه‌اي كه مراجع تقليد داشتند، كاهش يافته است. البته اين به نظام ارتباطي ندارد و به نظر مي‌رسد عقايد ضعيف شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون