• 1404 شنبه 20 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3202 -
  • 1393 چهارشنبه 20 اسفند

نشست انسان‌شناسي و فرهنگ برگزار شد

اهميت صدا در علوم اجتماعي

چهل و هشتمين نشست «يكشنبه‌هاي انسان‌شناسي و فرهنگ»كه اسفندماه امسال در مركز مشاركت‌هاي فرهنگي هنري شهرداري تهران برگزار شد به موضوع صدا در علوم اجتماعي اختصاص داشت. در اين مراسم ابتدا سهند اطهري كارشناس مطالعات صدا و ارتعاشات، پيرامون «مطالعات صدا و هويت صوتي شهر» سخنراني كرد و در بخش دوم، محسن شهرنازدار، محقق موسيقي و مدير گروه صدا و موسيقي با موضوع «اهميت صدا در مطالعات اجتماعي و مردم‌نگاري شهري» به ايراد سخن پرداخت. در پايان دكتر ناصر فكوهي، استاد دانشگاه و مدير انسان‌شناسي و فرهنگ درباره انسان‌شناسي و اهميت صدا نكاتي را يادآور شد و جلسه با پرسش و پاسخ و پذيرايي از ميهمانان خاتمه يافت. اطهري در ابتدا گفت: اين بحث به دنبال رسيدن به جواب نيست، بلكه قصد دارد طرح پرسش انجام دهد. دو پرسش اساسي اين است كه «آيا مي‌توان براي شهر، يك هويت صوتي تعريف كرد؟» و ديگر آنكه «چگونه مي‌توان مفهومي همچون نشانه‌شناسي صداهاي شهري را تعريف كرد و بسط داد؟» اطهري افزود: مطالعات صدا مي‌تواند كمّي باشد، يعني بر اساس روش‌هاي فني، مهندسي و با استفاده از نتايج به دست آمده از اندازه‌گيري‌هاي صوتي باشد، يا مي‌تواند كيفي باشد كه در اين حالت از ديدگاه علوم اجتماعي، يا در اصل بخشي از علوم اجتماعي، هنر و مطالعات علوم انساني مطرح مي‌شود. در طول تاريخ ادراك فلسفي، كم‌و‌بيش صدا نقش كمرنگي داشته و «توجه به صدا» در دستور كار كسي قرار نداشته است. مثل‌هاي فلسفي، عرفاني و ديني زيادي هم وجود دارد كه مي‌توان اين ديدارمحوري را در آنها سراغ گرفت. اما به مرور كساني پيدا مي‌شوند كه توجه به صدا براي‌شان جزو ضروريات مي‌شود.
اطهري در بخشي از صحبت‌ها به تاريخ توجه به صدا پرداخت و گفت: فيثاغورث (500 سال  قبل از ميلاد) از جمله كساني بوده كه قبل از ميلاد مسيح به بررسي صداها پرداخته و بر اساس فواصل صداها، گام‌هاي فيثاغورثي را به وجود آورده. چند قرن بعد، فارابي نيز دغدغه موسيقايي نسبت به صدا داشته و مفاهيمي در ارتباط با اين صداها در كتاب موسيقي الكبير تدوين كرده است. بعد مي‌رسيم به دوران روشنگري و بسط علم‌هاي دقيق، فيزيك و رياضي، كه در اين دوران بررسي علمي صدا مورد توجه قرار مي‌گيرد. ارنست كلادني آلماني به بررسي رفتار صفحه‌هاي مرتعش از صداهاي مختلف با استفاده از ذرات ريز جامد كه روي آنها پخش مي‌كرده مي‌پردازد و الگوهاي كلادني را ارايه مي‌دهد. در قرن نوزدهم اين توجه علمي‌تر مي‌شود تا اينكه در قرن بيستم توجه به صدا از حالت موسيقايي در مي‌آيد و از ديدگاه علمي نيز گذر مي‌كند و مي‌رسد به نگاهي‌پيشرو. اين نگاه، به نوعي، از نقاش‌هاي فوتوريست سرچشمه گرفته است. بعد مي‌رسيم به اواسط قرن بيستم كه اشخاصي چون جان كيج (آهنگساز امريكايي)، كارل هاينتس اشتوك هازون (آهنگساز آلماني) و... قدم‌هاي بعدي را در راستاي توجه به صدا برمي‌دارند، از ديدي كه نه الزاما علمي است و نه الزاما موسيقايي. در اواخر قرن بيستم شخصي به نام موراي شِيفر كه آهنگساز و نظريه‌پرداز كانادايي بوده تمركز زيادي روي توجه ‌شناختي نسبت به صدا داشته و تاكيدش روي شنيدن صداها به گونه‌اي مجرد بوده است. او نظرش اين بوده كه بايد به صداها توجه غيرموسيقايي داشت و به نوعي، آنها را پديدارشناختي گوش داد. شيفر در اين كتاب، يك سوال اساسي مي‌پرسد و آن اينكه «ارتباط انسان با صداهاي پيرامونش چيست؟» يعني ما به عنوان يك شهروند، يا به عنوان كسي كه در طبيعت راه مي‌رود، يا در هر مكان ديگري، چه ارتباطي با صداها داريم؟ چه توليد صدايي‌اي داريم و چه صداهايي را «مصرف» مي‌كنيم؟ و اگر اين محيط صوتي تغيير كند، چه اتفاقي مي‌افتد. شيفر در واقع حوزه «مطالعات گوش‌انداز» (Soundscape Studies) را آغاز و بيان مي‌كند كه اين حوزه بين‌رشته‌اي جايي بين رشته‌هاي علوم فني، علوم اجتماعي و هنر قرار دارد و هدفش اين است كه يافته‌هاي اين سه حوزه در ارتباط با صدا را ادغام كند. و اما دو مفهوم كليدي كه در مطالعات صدا وجود دارد و در كتاب موراي شيفر آمده، يكي عبارت است از خود همين «گوش‌انداز» و ديگري مفهومي تحت عنوان «صداپرسه» (Soundwalk) . سهند اطهري در تعريف گوش‌انداز و صداپرسه گفت: همان طور كه چشم‌انداز، مجموعه آن چيزي‌هايي است كه مي‌بينيم، وقتي در مكاني قرار داريم، گوش‌انداز نيز مجموعه همه صداهايي است كه مي‌شنويم وقتي در نقطه‌اي از مكان قرار گرفته‌ايم. مفهوم صداپرسه نيز به معني پياده‌روي يا پرسه‌زني هدفمند است كه ما طي آن فقط به صداها توجه داريم، آنها را مي‌شنويم يا درباره‌شان مي‌نويسيم يا ضبط‌شان مي‌كنيم.
در پايان اطهري با طرح اين پرسش كه « آيا مي‌توانيم به مفهومي چون نشانه‌شناسي صداهاي شهري قايل باشيم؟» اضافه كرد: فريادهاي تكرارشونده شهري، مثل فرياد «حراجه، حراجه» يا مثل آواي دادزن كتابفروشي كه تكراركنان مي‌گويد: «درسي، دانشگاهي، كمياب، ناياب»، نوعي «ترجيع‌بندهاي خياباني» در بحث‌هاي نشانه‌شناسي هستند و شايد بتوان به معناي پشت آنها فكر كرد. او افزود: اميدواريم كه با همكاري علاقه‌مندان و مسوولان بتوانيم در راستاي رسيدن به فضاهاي صوتي بهتر در شهرهاي مختلف‌مان از جمله تهران، گام‌هاي قابل توجهي‌برداريم.
سخنران بعدي محسن شهرنازدار بود كه به بررسي «اهميت صدا در مطالعات اجتماعي و مردم نگاري شهري »پرداخت. او در بخش نخست با اشاره به اهميت تكنولوژي ضبط صدا در مطالعات علوم انساني اختراع دستگاه فونوگراف توسط اديسون را فرصت تاريخي مهمي نه تنها براي مطالعات صدا و موسيقي بلكه براي مطالعه فرهنگ و اجتماع دانست. او افزود: مساله ثبت صدا علاوه بر پاسخي كه در كنار مقوله تصوير به ميل جاودانگي انسان مي‌دهد، حاوي داده‌هايي است كه مي‌تواند مورد توجه پژوهشگران عرصه‌هاي مختلف علوم انساني قرار گيرد؛ چنانچه با تاسيس آرشيو فونوگراف برلين در 1900 اين جريان آغاز شد و مكتب «موسيقي‌شناسي تطبيقي برلين» حاصل اين توجه به مقوله ضبط صوت بود. شهرنازدار اشاره كرد كه گرچه هنوز پايه‌هاي روشمند براي استفاده از صدا در مطالعات علوم اجتماعي وجود ندارد و اگر امروزه بخواهيم از گرايشي با عنوان انسان‌شناسي صدا ياد كنيم، بايد اذعان كرد كه هنوز در ابتداي اين راه قرار داريم. با اين حال صدا در طول قرن بيستم در گرايش‌ها و رشته‌هاي مختلف و نزد
نظريه‌پردازان اجتماعي، زبان‌شناسان و دانشمندان علم و فناوري مطالعات صدا، محققان محيط زيست، مديريت شهري، معماري، هنرمندان، جامعه‌شناسان، انسان‌شناسان و... مورد توجه قرار گرفته است. او مهم‌ترين وجه تمايز مطالعات صدا در انسان‌شناسي را درك روابط اجتماعي مقوله صدا عنوان كرد و گفت: عليت فيزيكي و مكانيكي صدا در اين مبحث داراي اهميت كمتري است و چيزي كه مهم تلقي مي‌شود اين است كه صدا را به عنوان يك نشانه در درك روابط اجتماعي به كار ببريم و بتوانيم از بستر يك سري داده‌هاي صوتي حوزه مطالعه را بسط داده و نشانه‌ها و در عين حال داده‌هاي بيشتري را براي مطالعات ميداني در اختيار داشته باشيم. اين موضوع زماني اهميت مي‌يابد كه بدانيم صدا در فضاهاي عمومي علاوه بر كاركردهاي اجتماعي خاص خودش، معرف نحوه عملكرد نهادهاي اجتماعي نيز هست. شهرنازدار افزود: امروزه بخشي از مطالعات صدا در علوم انساني، در حوزه انسان‌شناسي شناختي و علوم شناختي دنبال مي‌شود. در علوم شناختي بحث بر سر سيستم‌هاي درك و دريافت صدا توسط انسان است. رابطه انسان با صدا و مساله كدگذاري براي درك فضا توسط صوت و در عين حال پاسخ به محرك‌هاي صوتي توسط انسان از جمله موضوعات مورد توجه علوم‌شناختي در زمينه صداست. اين مطالعات اتفاقا با پيدايش صداهاي الكترونيك در مسير پرشتاب‌تري پيش رفته و در خدمت توسعه صنعت قرار گرفته است. اين مطالعات رفتار انسان را در پاسخ به محرك‌هاي صوتي مثلا زنگ‌هاي موبايل، صداهاي ديجيتال و در واقع تمام آيكون‌هايي كه نشانه‌هاي صوتي را با خود حمل مي‌كنند، مورد بررسي قرار مي‌دهد. با اين حال در فضاي آكادميك و در حوزه علوم‌شناختي هرچند به صورت پراكنده پژوهش‌هاي قابل توجهي وجود دارد. تداعي تصوير با صدا يا به طور كلي بازخواني حافظه بصري از طريق اصوات و همچنين بررسي كاركرد صدا در به يادآوردن تجربه گذشته و يادآوري درك آدمي از فضا و مكان توسط حامل‌هاي صوتي، از جمله موضوعات ديگر مورد توجه در انسان‌شناسي شناختي و صدا است. شهرنازدار صداها را در يك طبقه‌بندي كلي به سه دسته anthrophony، Geophony و Biophony تقسيم كرد. صداهاي anthrophony شامل تمام اصواتي است كه به وسيله انسان توليد مي‌شوند و رابطه مشخص با فضاي زيستي، اجتماعي و فرهنگي انسان دارند؛ در نتيجه موسيقي را نيز در بر مي‌گيرند. صداهاي Geophony صداهاي طبيعي هستند؛ همه صداهايي كه در طبيعت غيرجاندار وجود دارد؛ صداي باد و باران و رعد و برق و... صداهاي Biophony صداهاي زيستي هستند و شامل صداي همه جانداران و جانوران غير از انسان مي‌شود. هر كدام از اين گونه‌هاي صوتي مي‌توانند با يكديگر يا مجزا با هم ادغام شوند و توليد آمبيانس كنند. شهرنازدار در بخش ديگري از سخنان خود پرسشي را مطرح كرد كه آيا صدا يك داده اتنوگرافيك در اختيار ما قرار مي‌دهد و آيا مي‌توانيم
در كنار مطالعات حوزه انسان‌شناسي از صدا به عنوان يك داده جديد استفاده كنيم؟ او در پاسخ گفت: صدا در روند پژوهش اتنوگرافيك، داده‌هاي جديدي را در اختيار ما مي‌گذارد. داده‌ها فراتر از محتواي صوتي هستند و نوعي نشانه و داده فرهنگي از فضا محسوب مي‌شوند. در نتيجه ثبت صدا به مثابه يك كنش اتنوگرافيك مي‌تواند
مورد توجه روش‌هاي پژوهش‌هاي مردم نگارانه باشد. صدا با ويژگي‌هاي جغرافيايي، جمعيتي و نيز گونه‌شناسي فضا در ارتباط است؛ يعني صدا حاوي داده‌هايي براي طبقه‌بندي فضا نيز هست. در عين حال صدا مي‌تواند معرف خرده‌فرهنگ‌ها يا مسائل فرهنگي مربوط به زبان و... باشد. در اين شرايط در كنار روش‌هاي رايج مردم‌نگاري، به مشاهده، مصاحبه و روش‌هاي استنادي تاريخي، «شنيدن» هم مي‌تواند اضافه شود.
شهرنازدار در پايان به نمونه‌هايي از مطالعات انسان‌شناسي صدا اشاره كرد و سخنراني خود را با ذكر اين مطلب خاتمه داد كه نيروهاي هژومونيك جهاني مساله همسان‌سازي فضاهاي اجتماعي و فرهنگي را به همه شهرهاي رو به توسعه تحميل كرده است. به همين دليل به نظر مي‌رسد كه كاركرد صدا در ارتباط با كشف هويت فضا چندان عملي نباشد. به اين ترتيب هنوز عنصر زبان و گويش در حامل‌هاي صوتي، داده‌هاي قدرتمندتري براي تفكيك هويت جغرافيايي و زمان- مكان شهرها هستند. با اين حال مطالعات صدا در همه اشكال آن، در آينده‌هاي نه‌چندان دور نوعي فسيل‌هاي صوتي براي ما ايجاد مي‌كند و اطلاعاتي از اكوسيستم گذشته كره زمين در اختيار انسان‌ها قرار مي‌دهد. چون ما در اكوسيستمي زندگي مي‌كنيم كه به‌شدت در حال تغيير است و ظاهرا تمايل يا توانايي لازم براي حفظ آن را هم نداريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون