گزارشي از قديميترين كارخانه بازيافت كاغذ تهران در روز زمين
به حرمت درختان قطع شده، كاغذ بازيافت ميكنيم
ما براي پيشگيري از قطع روزي 17 درخت براي توليد 120 تن كاغذ در روز، اين كارخانه را احداث كرديم و خوشحاليم كه نهتنها آسيبي به محيط زيست وارد نميكنيم كه خدمتي هم در حقش ميكنيم. شهرداريها بايد يك طوري از شر اين حجم زباله خلاص شوند، ما اين كار را برايشان ميكنيم. با خريد كاغذها، آنها را به سمت عمليات جداسازي ميبريم تبديل به خمير ميكنيم
روزي 1500 مترمكعب آب بايد استفاده ميكرديم، ميتوانستيم با هزينهاي كه براي فاضلاب كرديم، همه سيستممان را به روز كنيم. مصرف آب در صنايع چيزي حدود 8 تا 10 متر مكعب در تن است، ميزان مصرف ما چيزي حدود دو تا سه مترمكعب در تن است كه خيلي كمتر از استاندارد است. استاندارد COD روي عدد 200 است و ما 150 هستيم اين يعني ميزان آلودگي آبي كه داريم از استاندارد هم پايينتر است
غزل حضرتي / 46 سال است كه همه دنيا، 22 آوريل را به زيستگاهشان اختصاص دادهاند و روزي را به نامش نامگذاري كردهاند؛ روز زمين. اين روز در دو نوبت در كل سال، مورد توجه قرار ميگيرد؛ يك روز در بهار نيمكره شمالي و روز ديگر درست شش ماه بعد، در بهار نيمكره جنوبي. زمين، خانه ما، سالهاست كه بيمار شده است؛ بيماريهايي كه ساكنان زمين، برايش به ارمغان آوردهاند. گازهاي گلخانهاي توليد شده در كشورهاي صنعتي، مصرفگرايي و توليد زبالههاي رنگ و وارنگ و ساختن قاره هفتم به نام قاره زباله، تراشيدن جنگلها و از بين بردن خاك و آلوده كردن آب و... همه در قالبي ميگنجد كه مرگ زمين را در پي دارد؛ مرگي كه اگر به موقع جلودارش نباشيم، قريبالوقوع است.
مدت زيادي نيست كه دولتها اين زنگ خطر را شنيدهاند و با روشهاي گوناگون سعي در پيشگيري از آن دارند. روز زمين، بهانهاي است تا با تمركز بر اين روشها به فكر بهبود اوضاع جهان بود و لااقل براي قاره هفتم فكري كرد؛ فكري كه با مصرف كمتر و توليد كمتر زباله شروع ميشود و با بازيابي آنها و استفاده مجدد از اين مواد، باز هم در كمتر كردن وسعت اين قاره بدبو، تلاشي كرد.
كاغذ، پلاستيك، شيشه، فلز، زبالههاي الكترونيك، زبالههايتر، همه قابل بازيابياند و استفاده. در خيلي از كشورها، اين زبالهها از مبدا تفكيك و راهي كارخانههاي بازيافت ميشوند. در كشورهاي در حال توسعهاي چون ايران، اين امر، چند سالي ست مورد توجه جدي مسوولان قرار گرفته و سعي در ايجاد فرهنگ آن در ميان مردم دارند. براي پرداختن به اين مساله و نشان دادن اهميت آن سراغ كارخانه بازيافت كاغذي در حومه تهران رفتيم؛ كارخانهاي با قدمتي 73 ساله به نام كارخانه كاغذ كهريزك تا از روند تبديل كاغذ مصرف شده به نوع ديگري از كاغذ و كارتن، بيشتر بدانيم.
«ما براي پيشگيري از قطع روزي 17 درخت براي توليد 120 تن كاغذ در روز، اين كارخانه را احداث كرديم و خوشحاليم كه نهتنها آسيبي به محيط زيست وارد نميكنيم كه خدمتي هم در حقش ميكنيم.» اينها را مديرعامل كارخانه ميگويد. رمضانعلي خشوعي، معتقد است: شهرداريها بايد يك طوري از شر اين حجم زباله خلاص شوند، ما اين كار را برايشان ميكنيم. با خريد كاغذها، آنها را به سمت عمليات جداسازي ميبريم، تبديل به خمير ميكنيم، به خط توليد ميبريم و ميشود ماده اوليهمان تا با آن كاغذ توليد كنيم؛ كاغذي كه در صنايع مختلفي اعم از دارويي، غذايي و بستهبندي مصرف ميشود.
او در مورد كيفيت كاغذ توليدي ميگويد: خط توليد ما، كاغذ قهوهاي است؛ كاغذي كه در بستهبندي و صنايع استفاده ميشود. اين كاغذ، عمدتا براي توليد كارتن و ورق است. كارخانه ما از قديميترين كارخانههاي بازيافت است، متولد1942 ميلادي است. آن زمان كه ما در خيابان آزادي تهران بوديم، تهران در ميدان انقلاب تمام ميشد.
ضرورت توليد كاغذ سفيد از كاغذ سفيد تا هفت بار در صنعت بازيافت، موردي است كه رييس سازمان حفاظت محيط زيست در نشستي كه به مناسبت روز زمين برگزار شده بود به آن اشاره كرد؛ توليدي كه تاكنون در كشور اتفاق نيفتاده و تقريبا همه كارخانهها، كاغذ سفيد را به كاغذ ضخيمي كه در صنعت كارتنسازي استفاده ميشود، تبديل ميكنند. علي ياراحمدي، مدير توليد كارخانه در خصوص توليد كاغذ سفيد از كاغذ مصرف شده ميگويد: توليد كاغذ سفيد در كارخانهها از كاغذ مصرف شده، بستگي به طراحي هر خط توليد و برنامهريزياش دارد. اگر شهرداري بتواند اين تفكيك از مبدا را در مورد كاغذها انجام دهد، يكي از مشكلات حل است. مشكل ديگر، خط توليدي است كه كارخانهها بايد مجزا براي اين توليد ايجاد كنند و مشكل آخر، هزينهاي است كه براي توليدش ميشود و خريداري كه كمتر وجود دارد. او معتقد است: اين بحث هفت، هشت بار بازيافت كردن كاغذ سفيد و تبديل آن به سفيد، علمي نيست. با اين تعداد بازيافت، كاغذ كيفيتش را از دست ميدهد و مقاومتش ميشود دقيقا شبيه پلاستيك، وقتي پلاستيك را دوبار بازيافت ميكنيم، بايد موادي به آن اضافه كنيم كه كيفيتش را از دست ندهد. اما اگر بتوان كاغذ را از مبدا دستهبندي كرد و كاغذ سفيد را از قهوهاي جدا كرد، شايد بتوان به توليد سفيد رسيد.
به اعتقاد او، در بعضي فرآيندها كاغذ طراحي ميشود كه بعدا سفيد شود، در بعضي فرآيندها هم كاغذ قهوهاي توليد ميشود كه ديگر نميشود سفيدش كرد. ياراحمدي ميافزايد: ما بسته به توليدمان، كاغذ قهوهاي ميخريم. اما اگر سفيد بخريم لك توليد ميشود. در كل سيستم هم، اينهايي كه هست را به عنوان ضايعات ميخريم. در كشورهاي ديگر روزنامهها را جدا بازيابي ميكنند، مجلات را جدا. كاغذ روزنامه كيفيتي دارد به اندازه يك روز؛ كاغذ مجله، به اندازه يك هفته، كاغذ پكيجينگ و كارتن ممكن است سه سال فرآيندش طول بكشد كه به دست مشتري برسد. كاغذ چاپ و تحرير هم ممكن است صد سال مورد استفاده قرار گيرد. كتاب داريم 800 سال، هزار سال است مانده و از بين نرفته است. بسته به مصرف انتهايي فرآيند، كاغذ طراحي ميكنيم. توليد كاغذ سفيد هم بسته به شرايط كشور دارد. اگر امروز ما بخواهيم خط توليد سفيد داشته باشيم، براي ما نميصرفد. چون مواد اوليهمان تفكيك نميشود. اين تفكيك از مبدا هنوز بين مردم و دستاندركاران فرهنگ نشده كه سفيد جدا از قهوهاي بازيابي شود. ما هنوز بر سر تفكيك زباله تر و خشك مشكل داريم، چه رسد به تفكيك انواع كاغذها.
باور عمومي بر اين است كه تنها براي توليد كاغذ سفيد است كه درختان قطع ميشوند تا بهترين و مرغوبترين كاغذ توليد شود، اما به گفته دستاندركاران كارخانه بازيافت، كارخانههاي زيادي بودند كه با احداث در شمال كشور، درخت قطع ميكردند و از آن كاغذ قهوهاي و كارتن ميساختند. خشوعي ميگويد: در مازندران درخت قطع ميشد تا كاغذ قهوهاي توليد شود، اما بعد از مدتي كه درختي در منطقه باقي نماند، ديدند نميتوانند، جنگلي نيست كه روزي 300، 400 تن كاغذ به واسطه آن توليد كنند و به سمت بازيافت رفتند.
تنهايي پرهياهوي كاغذهاي پرس شده
بوي نامطبوع زباله به مشام ميرسد، هنوز به سالن توليد نرسيدهايم، در محوطه باز كارخانه، جايي كه انبوه كارتنهاي پرس شده روي هم تلنبار شدهاند، كارتنهايي كه براي صاحب كارخانه، حكم طلا را دارد، قرار گرفته است. تا چشم كار ميكند كارتن لمينت شده روكشدار است كه دستگاه پرس، به كمترين حجم، درشان آورده است. كارتنها را كه ميبينم، كتابهاي پرس شده «تنهايي پرهياهو» جلوي چشمانم رژه ميروند. خدا را شكر اينها فقط كاغذند.
چند متري سالن توليد كه ميرسيم، صداي بسيار بلندي همه فضا را پر ميكند، صداي كركنندهاي كه براي شنيدن صداي مدير توليد كارخانه كه با كمترين فاصله ممكن از او راه ميروم، بايد فرياد بكشم. اينجا زبالهاي غير از كاغذ به چشم نميخورد، همان زبالهاي كه در تبليغات سالها پيش صداوسيما، به شهروندان يادآوري ميشد كه «كاغذ زباله نيست»، اما بوي نامطبوع همه سالن توليد را برداشته.
ياراحمدي ضمن بازديد از سالنها، ميگويد: 90 درصد اين كاغذها، قهوهاي است. كاغذهاي سفيد را ضايعات محسوب ميكنيم، چون به درد ما نميخورند. مقداري از اين كاغذها ميشوند شانه تخممرغ كه بيكيفيتترين نوع كاغذند و در نهايت از چرخه خارج ميشوند. توليدات اصلي ما، كاغذ پكيجينگ است و كارتن.
خبري از كارگران ماسك زده نيست، انگار بينيشان عادت كرده، مثل من كه ديگر گوشه شالم را بر بيني نميگذارم و راحت نفس ميكشم. مديرتوليد با اشاره به كيفيت كاغذهاي وارداتي ميگويد: كاغذي كه از خارج ميآيد، كيفيتش بيشتر است و باعث افزايش مقاومت و بهبود كيفيت ميشود. اما چون واردات كم است، ورود كارتن به كشور كاهش پيدا كرده است.
حوضچهاي بزرگ، اندازه حوضهاي خانههاي قديمي، در اول سالن به چشم ميخورد؛حوضچهاي مملو از آب خاكستري- قهوهاي در حال كف كردن. اين آب، آب فرآيند است كه در حوضچه ميچرخد و درنهايت خمير كاغذ را براي توليد مجدد ميدهد.
ياراحمدي، پروسه بازيافت را اين گونه توضيح ميدهد: بعد از وارد شدن مواد اوليه در حوضچه و به دست آمدن خمير، جداسازي ضايعاتي كه با كاغذ آمده انجام ميشود. جداسازي مراحل مختلفي دارد، اول از پالپر عبور ميكند و توريهايي تعبيه شده تا ضايعات بزرگتر را بگيرد. بعد از دستگاههاي تميز كنننده شن و ماسه و پلاستيك رد ميشود كه HD cleaner نام دارد، بعد نوبت دستگاه turbo separator است كه شن را جدا ميكنند، مرحله بعدي Refiner است كه خالصسازي را برعهده دارد و در آخرين مرحله جداسازي، از LC cleanerها عبور ميكند كه كار جداسازي شن و ماسه ريزتر را بر عهده دارد. در نهايت اين خمير به اسكرين تحت فشار pressure screen جداكننده ذرات ريز ميرسد و در آخر، نوبت به شكلگيري ميرسد.
توريگردي به نام واير در حال رفت و برگشت است كه كاغذ روي آن شكل ميگيرد، كمي آن سوتر، Forming fabric يا همان پارچهاي كه باعث شكلگيري ميشود به چشم ميآيد، اينجا آب كاغذ با مكش گرفته ميشود و صاف ميشود. آب پاشي در حال پاشيدن آب روي كاغذ است تا منافذش را باز كند. كاغذ جدا ميشود، پرس ميشود، از وسط غلتكها رد ميشود تا صاف شود. براي خشك كردن، به كاغذها بخار ميدهند و بعد از آن نشاسته به خورد كاغذها ميدهند تا مقاومتش زياد شود و استحكام بگيرد. بسته به ابعادي كه خريدار كاغذها سراغشان ميآيد، كاغذها برش ميخورند. از عرض 180 تا 210 سانت. از قرار هر رولي 1500 كيلوگرم.
سبزترين كارخانه بازيافتيم
رسيدن به استانداردهاي زيست محيطي براي كارخانهها و صنايع، امري است كه در چندسال اخير تبديل به يك اجبار شده؛ اجباري كه برخي صنايع به نحوي از زيربار آن شانه خالي ميكنند و برخي ديگر به آن تن ميدهند، هرچند با هزينههاي گزاف.
مديرتوليد كارخانه بازيافت از سيستم فاضلابي كه هفت سال است راهاندازي شده، ميگويد؛ سيستمي بر پايه استانداردهاي محيط زيست و سبز. او معتقد است ميتوان عنوان سبزترين كارخانه بازيافت كشور را به خود نسبت دهند؛ كارخانهاي كه شش تا هفت ميليارد تومان براي كارخانه هزينه داشته و به جاي اينكه فاضلاب تصفيه نشده راهي كانالهاي آب و زمينهاي كشاورزي اطراف كند، آبي ميفرستد كه كشاورزان هر لحظه چشم به راه آنند.
حوضچه كه نه، چند استخر آب كه محل تصفيه است، در قسمت جنوبي كارخانه درست شده است ؛ استخرهايي كه آب مصرف شده در سالنهاي توليد، راهي آن ميشوند و در چند مرحله تصفيه ميشوند.
«روزي 1500 مترمكعب آب بايد استفاده ميكرديم، ميتوانستيم با هزينهاي كه براي فاضلاب كرديم، همه سيستممان را به روز كنيم.» اينها را ياراحمدي ميگويد. درحالي كه به سبز بودنشان افتخار ميكند، به خروجي آبي اشاره ميكند كه به زودي قرار است همان هم نباشد و همه آب تصفيه شده دوباره به سيستم برگردد و مورد بازيابي قرار گيرد.
«مصرف آب در صنايع چيزي حدود 8 تا 10 متر مكعب در تن است، ميزان مصرف ما چيزي حدود 2 تا 3 مترمكعب در تن است، كه خيلي كمتر از استاندارد است.» اينها را در ادامه ميگويد و به COD كه همان معيار سنجش آلودگي فاضلاب است اشاره ميكند و ادامه ميدهد: استاندارد COD روي عدد 200 است و ما 150 هستيم، زير استاندارد. اين يعني ميزان آلودگي آبي كه داريم از استاندارد هم پايينتر است. لجني كه گرفته ميشود با قرارداد با شهرداري، به لندفيلها ميرود و دفن ميشود. مديرتوليد در خصوص ميزان آب مصرفيشان ميگويد: روزانه 250 متر مكعب آب خالص استفاده ميكنيم كه با توليد روزي 120 تن ميشود دو تا سه مترمكعب در هر تن. براي آن فاضلاب هم برنامه داريم به زودي، همه آن را به سيستم برگردانيم و مصرف آب خام را كاهش دهيم و خروجي فاضلابمان را هم كم كنيم. اين طوري ميشويم zero influent. اما آبي كه اكنون در نهايت خارج ميشود، هم به دست كشاورز ميرسد.
حرف كه به سبزي صنعتشان ميرسد، ميگويد: ما چهار مرتبه پايش خوداظهاري در طول سال داريم. خود محيط زيست هر لحظه ميآيد نمونهبرداري و چك ميكند. يكسري پارامترها هم آنلاين چك ميشوند. گازهاي خروجيمان صفر است. حداقل آب را مصرف ميكنيم. اينها همه در كنار هم نشان از سبز بودن ما ميدهد. يكي از سبزترين صنايعي هستيم كه بيشترين كمك را به محيط زيست ميكنيم. كارخانه 40 هكتاري بازيافت كاغذ، جايي نزديكيهاي كهريزك، يكي از قديميترين كارخانهها در اين عرصه است كه 80 درصد كاغذ توليدياش، قهوهاي است و 20 درصدش سفيد است كه در ميانه كارتن از آن استفاده ميشود. جايي گوشهاي از كارخانه نوشته، 9 درصد زبالههاي ما را كاغذ تشكيل ميدهد. كاغذهايي كه راهي اين كارخانه ميشوند، كاغذهاي جداشده از مبدا هستند. هنوز خيلي از ما، با تفكيك زباله آشنايي نداريم و هنوز پي به ضرورتش نبردهايم ؛ ضرورتي كه نخستين حلقه از زنجير بزرگ محيط زيست است، محيط زيستي كه براي تحمل دنياي خاكستري كه ساختهايم، دايم در حال پناه بردن به آنيم و خبر از فرداي درختي كه تكيه بر آن ميزنيم و سايهاش مامنمان ميشود، نداريم.