كتابخانه
نگاهي فلسفي به حسد
«حسد» يكي ديگر از مجلدات مجموعه هفت گناه كبيره است كه انتشارات ققنوس به انتشار ترجمه فارسي آن همت گماشته است.
به باور جوزف اپستاين منشا حسد، درست مانند منشا خرد، ناشناخته و رازي سر به مهر است. ممكن است افرادي كه به دين خود مطمئناند بگويند حسد شمهاي گناه اصلي است.
انجيل پر است از داستانهايي در باب حسد. در برخي از آنها حسد به رفتار آدمي راه پيدا كرده و در برخي ديگر مقهور شده است. مفهوم حسد در آثار مختلف نيچه جاري و ساري است. به عقيده نيچه، آتش انقلاب فرانسه و انقلابهاي در پي آن را حسد شعلهور كرد. او بر اين فرض پافشاري ميكرد كه انساني كه از لحاظ معنوي چيزي در چنته ندارد به انساني كه ارزش معنوي بالايي دارد حسادت ميورزد.
غبطه، تشخيص حسادت، رذيلت نهان، سيماي ساده رذالت، لذت بردن از سقوط، حسد حرفهاي، سلامت رواني متزلزل و... از مهمترين بخشهاي اين كتاب هستند.
درباره شناخت
«مقدمهاي بر فلسفه علوم شناختي» نخستين متن اساسي در ارايه يك بررسي جامع از علوم شناختي در معناي كامل آن است. رويكرد ويژه هره به علومشناختي، رويكردي تركيبي است ميان دو قطب اصلي موجود در علوم شناختي؛ يعني رويكرد گفتماني محض از يك سو و رويكرد عصب زيستشناختي محض از سوي ديگر رويكردي ميانه وجود دارد كه در آن سه دستور زبان شخص بنياد، اندام واره بنياد و ملكول بنياد با يكديگر همساز ميشوند.
براي رسيدن به چنين تعادلي، هره در فصول مختلف اين كتاب نخست ميكوشد هستيشناسي واقعگرايانه و قابل دفاعي براي روانشناسي و علوم شناختي فراهم آورد. آنگاه از خلال معرفي ابزارهايي مفهومي مانند مدل، دستور زبان، معنا، جهتمندي، هنجارمندي و موضعمندي، نوعي مطالعه غيرتقليلگرايانه و غيرشيءانگارانه از قلمرو انسان و جهان اجتماعي او پيشنهاد ميكند. نويسنده در نهايت هم نشان ميدهد كه اين برنامه پيشنهادي چگونه ميتواند با نمونهها و مسائل انضمامي و ملموس روبهرو شود و در كجا از رويكردهاي رايج فاصله ميگيرد. اين كتاب به تازگي با ترجمه حسين شيخ رضايي و مجيد داودي بني توسط نشر نو منتشر شده كه از جمله مهمترين سرفصلهاي آن ميتوان به علمي براي شناخت روان، هستيشناسي، درك روش علمي، روانشناسي در مقام دانش جوهرهاي ذهني، دستور زبان و شناخت، مرحله تحليلي و اختلالات شناختي اشاره كرد.
اخلاق در عصر مهندسي ژنتيك
پيشرفتهاي اخير علم ژنتيك درمان بسياري از بيماريها را ميسر ساخته و اميدواريهايي را براي درمان بسياري از بيماريهاي بيدرمان ايجاد كرده است. از سوي ديگر اين پيشرفتها دخالت انسان را در قلمروهايي ميسر ساخته كه تاكنون از دسترس او خارج بوده است. قلمروهاي وسيعي كه از توليد نوزادان آزمايشگاهي، درمان ناباروري، دستكاريهاي ژنتيك براي تقويت حافظه و عضلات گرفته تا انتخاب جنسيت و ويژگيهاي جسمي و ذهني نوزادان و تراريختهسازي حيوانات و حتي انسانها را دربرميگيرد. انسان از نظر اخلاقي تا چه حد ميتواند در اين گستره پيش برود؟ آيا برنامهريزي براي كودكان پيش از تولدشان و حتي پس از تولد اشكال اخلاقي ندارد؟
سندل در اين كتاب ميكوشد مبنايي براي پاسخگويي به چنين پرسشهايي ارايه و توضيح دهد كه چرا مهندسي ژنتيك و پيشرفتهاي شگفتانگيز آن چنين دغدغههايي را برانگيخته است.
«انسان بينقص» نوشته مايكل سندل با ترجمه افشين خاكباز توسط انتشارات «نشر نو» منتشر و در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
اخلاق بهبود، كودكان طراحي شده و والدين طراح، مسائل اخلاقي جنين و... از مهمترين سرفصلهاي اين كتاب هستند.