• 1404 پنج‌شنبه 12 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3981 -
  • 1396 پنج‌شنبه 30 آذر

گفت‌وگو با بيورن مه‌ير درباره اجرايش در ايران

از هيچ ايده‌اي فرار نمي‌كنيم

رامين صديقي ، اميرحسين ناظم‌زاده

تريو اپن سورس در سال‌هاي 93 و 94 با اجراهايي در تالار وحدت و فرهنگسراي نياوران مخاطبان خود را در ايران پيدا كرد. نطفه اين تريو به نوعي در تهران شكل گرفته است؛ در سال 92 كه رامين صديقي، مدير برگزاري بخش بين‌الملل جشنواره موسيقي فجر بود فرصتي پيش آمد تا سه نوازنده اين گروه (بيورن مه‌ير، ساموئل روهرر و كلاوس گزينگ) در كنار هم يك كنسرت پژوهشي در موسسه سرنا برگزار كنند. تريو اپن سورس به تازگي طي دو شب در فرهنگسراي نياوران روي صحنه رفت تا از نخستين آلبوم خود كه نشر هرمس در ايران آن را منتشر كرده رونمايي كند. در كارنامه قابل اعتناي هر يك از اعضاي گروه، سابقه همكاري با هنرمندان بزرگ دنيا و همچنين انتشارات پيشرو و معظم ECM مشاهده مي‌شود. «بيورن مه‌ير» نوازنده باس و عضو سابق گروه مشهور رونين، موسس گروه سوئدي بازاربلو، عضو گروه هنرمند فقيد ايراني آزيتا ح ميدي و همچنين كوارتت انور براهم (عود نواز تونسي) به بهانه اين اجرا مصاحبه‌اي با روزنامه اعتماد داشته است كه در ادامه آن را مي‌خوانيد.

 

تريو اپن سورس براي مخاطبان ايراني تبديل به گروهي شده است كه همواره بر اساس بداهه‌نوازي مطلق روي صحنه مي‌رود و هيچ ساختار و چارچوب مشخصي را نمي‌پذيرد. اما اين كنسرت قرار بود به بهانه رونمايي از نخستين آلبوم گروه برگزار شود و شايد انتظار مي‌رفت آلبوم «اميرا» اجرا شود اما به جز چند نقطه كه بر ملودي‌ها و موتيف‌هاي آلبوم فرود داشتيد؛ تقريبا اكثر اجرا باز هم بر پايه بداهه‌نوازي بود. درباره اين بدون ساختار بودن بگوييد و اينكه چگونه تنها به واسطه چند نقطه مي‌توانيد يك ساعت و نيم با هم بداهه‌نوازي كنيد؟

ما وقتي مي‌خواهيم روي صحنه برويم به يك بداهه‌نوازي كامل فكر مي‌كنيم و هميشه تلاش كرديم كه حتي درباره آن صحبت هم نكنيم. ما روي صحنه مي‌رويم از يكجا شروع مي‌كنيم و بعد پيش مي‌رويم تا ببينيم چه مي‌شود اما در طول اين سال‌ها كه با هم ساز زديم تم‌هاي مشتركي در ساختار موسيقي پيدا كرديم. به طور مثال وقتي كلاوس سراغ يك تم مشخص مي‌رود من مي‌دانم كه بايد در چه مسير او را همراه كنم. اين تم‌ها شبيه ايستگاه‌هايي هستند كه در يك بداهه‌نوازي بلند به ما كمك مي‌كند تا در صورت لزوم در آنها فرود بياييم. اما گاهي هم پيش مي‌آيد كه اصلا از آنها هم استفاده نمي‌كنيم. توضيح اتفاقي كه روي صحنه مي‌افتد بسيار سخت است چون تركيب ذهن سه آدم است اما سه آدمي كه به هم اعتماد كامل دارند و يكديگر را به خوبي مي‌شناسند.

آيا آن ايستگاه‌هايي كه براي فرود ساخته شده هم حاصل بداهه‌نوازي هستند؟

واقعيت اين است كه در ابتدا از بداهه‌نوازي به دست آمدند اما وقتي براي ضبط آلبوم رفتيم و شروع به بداهه‌نوازي كرديم و به آن گوش داديم متوجه نكاتي شديم كه مي‌گفتيم تقريبا شبيه يك قطعه كامل است و بعد آنها را تغيير داديم و آهنگسازي كرديم.

با اين حال شما هيچگاه در كنسرت دقيقا آلبوم را اجرا نكرديد؟

نه. فكر مي‌كنم اين تقريبا غيرممكن است چون بسيار به حال ما در آن روز بستگي دارد. هرچند از نظر تئوريك مي‌شود دقيقا آلبوم را اجرا كرد اما وقتي شما كاملا بر اساس بداهه‌نوازي پيش مي‌رويد قواعد كمي متفاوت مي‌شود. بارها پيش آمده كه ما بداهه نواختيم و بعد خوش‌مان آمده و گفتيم نت‌هايش را بنويسيم اما وقتي دوباره همان نت‌ها را نواختيم آنچه به دست آمده تنها شبيه به كار اوليه بوده است.

چه اتفاقي مي‌افتد كه گروه بعد از سال‌ها لذت بردن از بداهه‌نوازي در كنار يكديگر تصميم مي‌گيرد كه حالا وقتش است آلبوم ضبط كنيم؟ طبيعتا در طول اين سال‌ها احوالات مختلفي داشتيد كه باعث شده قطعات شما فضاي خاص خودش را داشته باشد اما وقتي براي ضبط آلبوم تاريخ مشخص مي‌كنيد حال شما در آن روزهاست كه بر خروجي آلبوم سلطه دارد چون آلبوم آهنگسازي شده نيست و به نوعي احساس شما در لحظات است...

اين مساله‌اي بوده كه ما مدت‌ها به آن فكر و درباره‌اش صحبت‌كرديم؛ اينكه اصلا قطعات را به چه شكل منتشر كنيم. حتي به انتشار ماهيانه يك قطعه روي اينترنت هم فكر كرده بوديم اما واقعيت اين است كه وقتي به استوديو رفتيم و بعد تمام قطعات را شنيديم، متوجه شديم كه مثل يك آلبوم كامل كه شروع و پايان مشخص دارد، صدا مي‌دهد.

در مصاحبه قبلي كه با شما داشتم درباره نواختن نت اشتباه در بداهه‌نوازي صحبت كرديم و اينكه چگونه اين اتفاق بداهه‌نوازي را شبيه به زندگي مي‌كند. به عقيده من در آخرين اجراي شما يك فضايي درست شده بود كه انگار هر صدايي در آن فضا اتفاقي درست بود. درواقع بيش از اينكه هر ساز چه مسير و الگويي را براي يك ساعت و نيم انتخاب مي‌كرد يك اتمسفر كلي و يك فضاي آزاد ايجاد مي‌شد كه اين فضا اجازه مي‌داد اعضاي تريو به راحتي براي هر انتخابي آزاد باشند.

قطعا موافقم. هيچ اتفاق غلطي وجود ندارد. اين مساله هم باز به همان اعتماد و شناخت متقابل برمي‌گردد. من مي‌دانم كه هر كاري كه انجام بدهم كلاوس يا ساموئل واكنشي خواهند داشت كه مكمل من است. براي همين است كه به راحتي هر كدام از ما در هر لحظه‌اي مي‌توانيم تصميم بگيريم تا مسير را به طور كامل تغيير دهيم. در موسيقي هيچ قاعده و قانوني نبايد قرار داد. درست و غلط بودن نت‌ها مساله ما نيست و فكر كنم اين نكته‌اي كه گفتيد همان چيزي است كه شخصيت تريو را مي‌سازد. تنها چيزي كه مي‌تواند در اين فضا غلط باشد اين است كه شما از ايده‌هاي‌تان فرار كنيد يا واكنش و گوش دادن به يكديگر را قطع كنيد. پس تا زماني كه ما هوشيار باشيم و به همديگر گوش دهيم و واكنش نشان دهيم هر اتفاقي روي صحنه رخ دهد، درست است.

اگر مخاطبي موسيقي شما را دنبال كند متوجه مي‌شود كه انگار گروه تبديل به يك ساز شده است. آن همسازي كه نمي‌تواند نت اشتباه بزند. شبيه به عملكرد پيانو كه نت فالش ندارد و من فكر مي‌كنم اين عامل موفقيت شما در اجرا است. ضمن اينكه يك شانس بزرگ ديگري كه داريد اين است كه مدام با هم ساز نمي‌زنيد و اين باعث مي‌شود هيچگاه لذت با هم نواختن براي‌تان عادي نشود. از طرفي هم مسووليتي براي برگزاري كنسرت و انتشار آلبوم نداريد...

ما پيش از هر چيزي با هم دوست هستيم. فكر نمي‌كنم هيچگاه از ايده‌اي فرار كنيم. هميشه روي صحنه يا خارج از آن از كنار هم بودن لذت مي‌بريم. من درمورد اينكه گروه يك صداي واحد مي‌دهد با شما موافق هستم. نكته‌اي كه هميشه سعي مي‌كنيم رعايت‌كنيم اين است كه اگر مثلا اجراي شب گذشته خوب بود دوباره تلاش نكنيم آن را بازسازي كنيم. هميشه بايد به ساخت ايده‌هاي جديد فكر كرد و به هيچ‌وجه نبايد از اين موضوع فرار كنيم شايد اين موضوع هم به خاطر مدت زمان و مقداري است كه ما با هم مي‌نوازيم.

نخستين شب كنسرت شما با صداي گريه يك بچه آغاز شد. از اين دست اتفاقات كمتر در كنسرت‌هاي هرمس پيش مي‌آيد اما اين‌بار به عقيده من اتفاقي درخشان روي صحنه افتاد چراكه دركنار اين اتفاق گريه بچه مثل تولد ايده‌هاي شما در اجرا عمل كرد؛ آنچه در آغاز نواختيد بسيار به آن صدا نزديك بود. آيا شروع شما بر اساس آن صدا بود؟

من فكر مي‌كنم قطعا اين اتفاق بر موسيقي تاثير مي‌گذارد. اين طور نيست كه ما سعي‌كنيم آن صدا را بازسازي كنيم اما ارتباطي ميان موسيقي و مخاطب است كه كاملا بر هم تاثير مي‌گذارد. حتي نمي‌شود گفت كه دقيقا ما به واسطه آن صدا تاثير گرفتيم يا آنچه نواخته شد در آن فضا، صداي گريه بچه را هم نوع ديگري به گوش مخاطبان رساند. اما قطعا در ناخودآگاه‌مان گريه بچه تاثيرگذار بوده. مساله مهمي كه در كنسرت وجود دارد نوع واكنش مخاطب به موسيقي است. ما دو شب پشت سر هم كنسرت داريم و اين واكنش‌ها باعث مي‌شود تا هر شب مسير متفاوتي را پيش بگيرد.

كمي درمورد ست آپ سنگين صوتي كه روي صحنه داريد صحبت كنيم. با وجود تمام صداهايي كه در طول اين سال‌ها به پالت رنگ‌هاي خود اضافه كرديد و تمام فضاسازي‌هاي صوتي كه هر كدام از شما سه نفر شايد از آن در كنسرت استفاده كنيد آيا اين هم بخشي از اجراست كه شما يكديگر را روي صحنه سورپرايز مي‌كنيد يا در اين بخش به يكديگر مي‌گوييد كه قرار است احتمالا از كدام فضاسازي‌هاي صوتي استفاده كنيد؟

واقعيت اين است كه اين هم بخشي از بداهه‌نوازي است. ايده همچنان بر شگفت‌زده كردن يكديگر است. اين تنها يك فرصت است تا صداهاي ديگري را به موسيقي‌مان اضافه كنيم. اگر من يك صداي تازه از ساموئل يا كلاوس بشنوم مي‌توانم سريعا تصميم بگيرم كه چه صدايي مي‌توانم به آن اضافه كنم. اين مثل يك بازي است.

در اجرايي كه به همراه ساموئل و كلاوس داشتيد چقدر تحت تاثير آلبوم تك‌نفره خودتان كه به تازگي ECM منتشر كرد، بوديد؟ در شب اول اجرا به‌شدت فضاهايي از آلبوم شخصي‌تان در مسيري كه بيس مي‌رفت شنيدم و برايم جالب بود كه انگار يك هويت كلي بر هر آنچه مي‌نوازيد مستتر است.

واقعيت اين است كه هيچ اتفاقي با تصميم‌گيري من نمي‌افتد اما من نقش بازي نمي‌كنم. اين چيزي است كه من هستم. مطمئنا به صورت اتوماتيك تمام كارهايم بر هم تاثير مي‌گذارند. اما مساله اين است كه هرجا فضاي خالي خودش را دارد كه من مي‌توانم در آن فضاي خالي قرار بگيرم.

اين فضاي خالي كه مي‌گوييد در اپن سورس بيشتر مثل يك آزمايشگاه است. انگار شما در هر لحظه مي‌توانيد هر چيزي را امتحان كنيد.

بله، دقيقا. در اين تريو مي‌توانم به راحتي و آزادانه حركت كنم براي همين هم شايد بيشتر آنچه بر من تاثير مي‌گذارد، شنيده مي‌شود. اگر من با گروه‌هاي ديگر بنوازم نمي‌توانم هركاري كه دلم مي‌خواهد بكنم. در اينجا ما برنامه داريم اما برنامه كاملا آزادانه اتفاق مي‌افتد. اين شانس بزرگي براي من است.

يكي از مسائل مهمي كه براي گروه شما وجود دارد؛ اين است كه چگونه بتوانيد براي موسيقي‌تان مخاطب پيدا كنيد. هرچند ممكن است در آغاز گروه بگويد به مخاطب اهميتي نمي‌دهد اما در نهايت براي سرپا نگه داشتن آن نياز به فروش موسيقي‌اش دارد. چقدر اين مسير براي شما سخت بود تا بتوانيد تا موسيقي‌تان را دسته‌بندي و مخاطبش را پيدا كنيد؟

خوشبختانه از ابتداي كار منتقدان و مخاطبان واكنش مثبتي به موسيقي ما داشتند اما دسته‌بندي‌كردن اين موسيقي كار سختي است. ما در فستيوال‌هاي مختلفي اجرا داشتيم و طبعا اين موسيقي مي‌تواند در فستيوال‌هاي جز، كلاسيك يا حتي الكترونيك شنيده شود اما فكر مي‌كنم بيشترين استقبال را در بين مخاطبان جز شاهد بوديم.

فكر مي‌كنم دقيقا كاري كه رامين صديقي در ايران هم انجام مي‌دهد همين است. طبعا اكثر مخاطبان اپن سورس از مخاطبان موسيقي جز هستند و همواره كنسرت‌هاي اپن سورس طوري تبليغ شده كه كساني كه جز گوش مي‌دهند احتمالا از اين اجرا هم لذت ببرند...

بله، دقيقا. من فكر مي‌كنم اگر مخاطب دقيقا بداند كه اين بداهه‌نوازي در چه قالبي است وقتي به كنسرت مي‌آيد از آن لذت مي‌برد. مساله معرفي شدن اين نوع موسيقي است. فكر مي‌كنم نبايد شكايت كنيم. شايد به عنوان يك موزيسين خيلي راحت‌تر از اينها هم مي‌شود مخاطب داشت اما اين سبك موسيقي مخاطبان خاص خودش را دارد و بايد به درستي اين مخاطبان را پيدا كند و معرفي شود.

جالب است كه تقريبا در طول اين سال‌ها جريان جدي موسيقي جز همواره از طريق نشر هرمس به گوش مخاطبان رسيده و اين نشر در اين سال‌ها توانسته كه اين سليقه را در مخاطبان به وجود آورد كه كنسرت‌ گروه‌هايي مثل شما به راحتي در دو سانس با تعداد مخاطبان معقولي برگزار شود. اين به سيستم نشر هرمس در معرفي شما به مخاطبان هم برمي‌گردد...

اين واقعا مهم است. مخاطبان اگر گروه را هم نشناسند به عنوان هرمس اعتماد مي‌كنند و به كنسرت‌ها مي‌آيند. من هم معمولا در تهران واكنش‌هاي خوبي از مخاطبانم گرفته‌ام. بايد براي به دست آوردن چنين موقعيتي به يك هويت دست پيدا كرد و اين هويت هم در صورتي ايجاد مي‌شود كه يك نگرش مستمر باشد. قطعا گروه ما هم در چنين فضاهايي مي‌تواند بهتر ديده و شنيده شود.

در آخر اينكه آيا برنامه‌اي براي انتشار آلبوم دوم داريد؟

قطعا برنامه داريم اما درحال حاضر بيشتر به كنسرت فكر مي‌كنيم. هرچند در ماه گذشته چند جلسه ضبط راديويي خيلي خوب را هم در يك كليساي ايتاليايي تجربه كرديم و احتمالا با آنها هم كارهايي انجام دهيم اما به طور كل تمركز ما بر برگزاري كنسرت خواهد بود و قطعا برنامه‌هايي در آينده دور براي انتشار آلبوم دوم خواهيم داشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون