اصلاحات ناگزير؛ نياز پادشاهي سعودي براي بقا
پيرمحمد ملازهي
تحليلگر مسائل بينالملل
امروز در عربستان سعودي شاهد يك تغيير نسل هستيم. نسل حاكمان گذشته اين كشور با ديدگاههاي سنتي و محافظهكارانه كه تركيبي بودند از روحانيون بلندپايه وهابي و پادشاهان، اكنون در حال واگذاري قدرت به نسل جديدي هستند. امروز نسل جديدي به تدريج در حال بالا آمدن از نردبان قدرت در دربار سعودي است كه نمونه بارزش شاهزاده محمد بن سلمان، وليعهد كنوني پادشاه عربستان است. اين نسل نگاه متفاوتي نسبت به نسل قبلي دارد. اين جوانان تازه قدرتيافته در عربستان سعودي غالبا افرادي تحصيلكرده هستند كه شرايط كنوني دنيا و شرايط منطقه را تشخيص ميدهند و ميدانند كه با ديدگاههاي محافظهكارانه و سنتي امكان حفظ قدرت وجود ندارد. عربستان سعودي با خيل بزرگي از جوانان مواجه است كه با استفاده از امكانات مالي خانوادههاي مرفه خود يا با استفاده از بورسيهها، در كشورهاي اروپايي و امريكا تحصيل كردهاند. ديدگاهها در عربستان به تدريج در حال دگرگوني است. آغاز اين دگرگوني ديدگاهها به دوران ولايت عهدي ملك عبدالله بن عبدالعزيز باز ميگردد. در همان دوران ملك عبدالله در جناحي از قدرت قرار گرفت كه راهكار حفظ قدرت در خاندان آل سعود را نوعي اصلاحات حسابشده و تدريجي ميدانستند. امروز شاهد هستيم كه نگراني در مورد استمرار قدرت خاندان آل سعود نسبت به گذشته افزايش يافته است و همزمان نسل جديد قدرت بيشتري در ساختار قدرت دربار سعودي پيدا ميكند.
گمان ميرود فرماني كه پادشاه عربستان سعودي براي صدور مجوز رانندگي خانمها در اين كشور صادر كرد، نخستين حركت جدي و مهم است كه جناح محافظهكار تحت فشار نسل جوان مجبور به پذيرش آن شده است و به نظر ميرسد گام اول در يك روند اصلاحات و تجديدنظرهاي جدي باشد. اگر صدور اين فرمان جديد را در كنار انتصاب سخنگوي جديد سفارت عربستان سعودي در واشنگتن كنار هم قرار دهيم، به نظر ميرسد كه پادشاهي سعودي قانع شده است كه براي حفظ سلطنت ناگزير است برخي از اصلاحات را در جامعه انجام دهد. قطعا نبايد قدرت روحانيت سنتي را در عربستان فراموش كرد كه در مقابل چنين حركتهايي مقاومت و ايستادگي خواهند كرد اما اين نسلي كه روي كار ميآيد به خصوص در صورتي كه پادشاه كنوني عربستان جان خودش را از دست بدهد و پسرش جانشين او شود، قطعا اصلاحات جدي و تغييرات مهمي را در دستور كار خود قرار خواهد داد. در صورت پادشاهي محمدبنسلمان، حتي ميتوان منتظر بود كه اصلاحات بزرگتري هم در عرصه سياست و جامعه روي دهد، حتي ممكن است مجلس مشورتي كنوني پادشاه به يك مجلس انتخابي تبديل شود و شاهد برگزاري انتخابات در اين سطح در عربستان باشيم. من فكر نميكنم كه فرمان ديشب پادشاه عربستان يك بازي يا نمايش تبليغاتي باشد، بلكه پاسخ به مطالبات ريشهدار است. هم زنان براي دستيابي به مطالباتشان در عربستان سعودي فعاليت ميكنند و هم نسل جديد جوانان عربستان سعودي با آشنايي با اين خواستهها و مطالبات بزرگ شدهاند. برداشت من اين است كه اين اصلاحات ادامه خواهد يافت و نوعي ظاهرسازي محسوب نميشود. نسل جديد سياستمداران سعودي معتقدند كه اگر ميخواهند با خيزش انقلابي جامعه مواجه نشوند و قدرت را همچنان در انحصار خاندان آلسعود نگه دارند، مجبورند كه چنين اصلاحاتي را عملي كنند. مسيري كه عربستان سعودي طي ميكند نهايتا به اين تصميم خواهد رسيد كه يا روحانيت محافظهكار و نسل اول حاكمان سعودي، قانع ميشوند كه اصلاحات تدريجي، حسابشده و گسترده را بپذيرند يا اينكه حكومت تغيير ماهيت خواهد داد و اتحاد قديمي خود با روحانيت سنتي و محافظهكار وهابي را كنار خواهد گذاشت. خيلي زود است كه پيشبيني كنيم عربستان چند دهه آينده با عربستان امروزي تفاوت ماهوي و چشمگيري داشتهباشد، اما مسيري كه به نظر ميرسد صاحبان قدرت در عربستان سعودي انتخاب كردهاند، مسيري براي تحول و تجديدنظر است. همين انتخاب شاهزاده محمد بن سلمان به عنوان وليعهد پادشاهي سعودي، يك گام چشمگير در تغيير تركيب قدرت در اين كشور است، چرا كه تا پيش از اين مرسوم بود كه به جاي هر پادشاهي كه فوت ميكند يكي از برادرانش، از نسل اول فرزندان ملك عبدالعزيز روي كار بيايد. اما انتخاب محمد بن سلمان، نشان ميدهد كه مجموعه قدرت در عربستان سعودي پذيرفته است كه نسل جديد قدرت را در اختيار بگيرد. تغيير فرمول از انتخاب فرزندان عبدالعزيز به يك نسل تازه، نشان ميدهد كه ديدگاهها در عربستان در حال تغيير است. به نظرم اصل انگيزه اين تغييرات حفظ قدرت است. بخشي از صاحبان قدرت به اين نتيجه رسيدهاند كه انحصار قدرت در اختيار خاندان آلسعود پاسخگوي نيازهاي امروز نيست، همين باعث شد كه در دوره جديد شاهد باشيم افرادي خارج از دربار سعودي به عنوان وزير انتخاب شوند. براي مثال وزير خارجه، عادل الجبير، از شاهزادگان سعودي نيست، بلكه يكي از افراد تحصيلكرده و تكنوكرات است كه از خارج از دربار به اين مقام رسيده است. سلطنت سعودي تلاش ميكند خيلي حسابشده بدون اينكه تنش زيادي ايجاد كند، اصلاحات را بپذيرد و از مسيري حركت كند كه مطالبات اصليتر جامعه را مد نظر قرار دهند. اين اصلاحات گام به گام احتمالا بر اساس يك فهرست اولويتبنديشده انجام خواهد شد كه در حال حاضر مساله زنان در صدر آن قرار دارد. تاكنون در تفكر حاكمان سعودي، زنان اجازه حضور در قدرت و قرار گرفتن در مناصب مديريت نداشتند؛ در شرايطي كه سالهاست در بسياري از كشورهاي اسلامي اين تابو شكسته است. در همين منطقه ما اگر مصر، پاكستان و تركيه را در نظر بگيريم، در همه اين كشورهاي بزرگ و تعيينكننده مسلمان، خانمها نهتنها مدتهاست كه موقعيت سياسي خوبي دارند، بلكه حتي در سطح وزير و رييس دولت هم نقشآفرين بودند. در حالي كه تفكر حاكم در عربستان سعودي، حضور زنان در عرصه مديريت سياسي را خلاف شرع ميداند، موضوعي كه متاسفانه در برخي كشورهاي ديگر اسلامي هم وجود دارد.