فرهنگ بيگانه و غيررسمي را تقويت نكنيم
كساني از آنان شهيد شده است، آيا ميتوان خواست اين افراد را به واسطه انتساب آنان به خانواده شهدا مشروع و قانوني جلوه داد؟
همه ميدانيم كه بنا به ملاحظات و محدوديتهاي به وجود آمده در برگزاري كنسرتهاي داخلي كه تماما در چارچوب مقررات جاري كشور و بر اساس فرهنگ ملي انجام ميشد، اكنون شرايطي فراهم شده تا در كشورهاي همسايه زمينه براي برگزاري كنسرتهاي خلاف سياستهاي رسمي كشور فراهم شود و علاقهمندان به آن با صرف هزينههاي زياد به آنجا بروند. با توجه به اين بازار سودآور، ممكن است اين نكته به ذهن بيايد كه نكند مخالفتها با اجراي كنسرتهاي داخلي ريشه در اين بازار دارد. چرا كه برگزاري هر كنسرت در شهرهاي ايران معادل با كساد شدن بازار مذكور در كشورهاي همسايه است.
فارغ از نكته فوق كه ناشي از سوءظن و بدبيني است و البته در برخي از موارد در موضوعات ديگر هم مطابق واقع بوده است، يك نگاه تحليلي هم نسبت به اين رويدادها وجود دارد. ريشه اين اتفاقات پرهيز از رواداري در همزيستي محترمانه دو نوع سبك زندگي در جامعه ايراني است. اينكه عدهاي رفتن به اين برنامهها را مناسب ندانند مشكلي نيست. ولي اينكه در عمل نيز مانع از ظهور و بروز آن شوند، در حالي كه هيچ منع قانوني ندارد، محل اشكال است. اين نوع برخوردهاي به دور از احترام متقابل، نه تنها منجر به نتيجه مورد نظر عاملانش نميشود، بلكه نتيجه معكوس دارد. اگر امروز درها بر روي هنر و فرهنگ ملي و قانوني بسته شود، بازار و تقاضاي موجود آن به سوي هنر و فرهنگ غيرملي و غيرقانوني و زيرزميني هدايت خواهد شد. رسانههاي جديد به وفور چنين امكاني را فراهم كردهاند. پس مبادا با دستان خود گرايش به فرهنگ بيگانه و غيررسمي و غيرقانوني را تقويت كنيم؟