بهنام نوايي:
دانشگاه هيچ نسبتي با تئاتر دانشجويي ندارد
پيام رضايي
نوزدهمين جشنواره تئاتر دانشگاهي ايران از 25 ارديبهشتماه كار خود را آغاز كرده و تا 8 خرداد ماه ادامه خواهد داشت. تئاتر دانشگاهي به عنوان يكي از پايههاي تئاتر حرفهاي به شمار ميرود. اما در ايران وضع چندان اينگونه نيست. گسست ناخوشايندي ميان تئاتر دانشگاهي و تئاتر حرفهاي وجود دارد كه به عقيده بسياري از آسيبهاي جدي جامعه تئاتر ايران است. به نظر ميرسد دبيرخانه اين دوره از جشنواره تلاش كرده تا حد امكان جشنواره را در مسيري مناسبتر و كاراتر پيش ببرد. در اين گفتوگو بهنام نوايي، دبير نوزدهمين جشنواره تئاتر دانشگاهي ايران به طور خلاصه از تفاوت اين دوره با دورههاي پيشين سخن گفته و بر وجود اين گسست ميان تئاتر دانشگاهي و تئاتر حرفهاي تاكيده كرده است. نكته جالب تاكيد نوايي بر اهميت مطالعات بينارشتهاي در جشنواره تئاتر دانشگاهي است. دغدغهاي كه در جشنواره جهاني فيلم فجر نيز شاهد آن بوديم. او اما نگاهي انتقادي به وضعيت موجود دارد. بهنام نوايي، كارشناس ارشد كارگرداني تئاتر از دانشگاه هنر است و كارگرداني نمايشهاي سرايدار، آسايشگاه و... را در كارنامهاش دارد.
چه تفاوتي ميان اين دوره از جشنواره با دورههاي پيشين وجود دارد؟
شخصا فكر ميكنم شناسنامه يك جشنواره فراخوان آن است و از قضا روالي وجود دارد كه همه ما در آن سهيم هستيم و آن هم اينكه كمترين ارزش را به فراخوان جشنواره ميدهيم و فكر ميكنم اغلب هيچكدام از ما فراخوانها را دقيق مطالعه نميكنيم. البته بخشي هم به تنظيم نامناسب فراخوانها برميگردد. هرچند به نظرم در يكي، دو سال اخير سعي شده تا روي تنظيم فراخوان و اهميت آن تاكيد شود. با اين مقدمه ميخواهم بگويم وجه تمايز اين دوره از جشنواره از فراخوان آغاز ميشود.
به چه معنا؟
به اين معنا كه دو وجه تمايز بارز و آشكار در فراخوان امسال وجود دارد. نخستين تمايز، اصالتدهي به فرآيند تمرين تئاتر است. با در نظر گرفتن اينكه تمرين جزو اصليترين اركان تئاتر محسوب ميشود و دوم اهميت دادن و تمركز بر مباحث بينارشتهاي. در واقع اين دو نكته سياستهاي اصلي و بنيادين جشنواره ما بودند. اما اينكه ما چقدر و چگونه در عمل به آن پرداختيم به نظرم بايد از گفتن آن امتناع كنيم و بگذاريم شركتكنندگان درباره آن نظر بدهند. به يك معنا اگر من ادعايم اين است كه اين دو وجه تمايز در فراخوان وجود دارد و در جشنواره پياده شده بايد ببينيم ديگراني كه قرار است تاثير آن را ببينيد و فراخوان را خوانده و جشنواره را تعقيب ميكنند چه نظري دارند.
ظاهرا امسال سعي كردهايد جايزه محور عمل نكنيد؟
بله، اين نكته بعدي است كه ميخواستم درباره وجه تمايز اين دوره بگويم. ما تلاش كرديم تا ايده
جايزه محور بودن را با ايده اجراي عموم جايگزين كنيم. دستكم ميشود اين ادعا را كرد كه ما نخستين جشنوارهاي هستيم كه رسما اعلام ميكنيم سه اثر برگزيده جشنواره ما بدون ارزيابيهاي مرسوم در تالار مولوي اجراي عموم خواهند داشت. از دست من به عنوان دبير جشنواره بيش از اين بر نميآيد و همين هم پس از دوندگيهاي چندماهه ميسر شده كه بتوانيم اين امتياز را بگيريم. ضمن اينكه از همان آغاز با برخي تماشاخانههاي خصوصي هم مذاكراتي داشتيم و در طول فعاليت دبيرخانه با ما در ارتباط بودند.
و اين تماشاخانههاي خصوصي چه نقشي در جشنواره شما دارند؟
در واقع آنها مهمانهاي ويژه ما هستند و با كارت ويايپي به تماشاي آثار خواهند نشست. عملا و به احتمال قريب به يقين در اختتاميه اعلام خواهيم كرد كه كدام تماشاخانه ميزبان كدام نمايش از جشنواره ما خواهد بود. البته ممكن است اين سوال پيش بيايد كه گروهها خودشان هم ميتوانند اقدام كنند. نكته اينجاست كه ما قصد داشتيم بازار تئاتر را هم در نظر داشته باشيم و به دليل اينكه تامين هزينه تماشاخانههاي خصوصي يك مساله مالي جدي است و اين براي گروههاي دانشجويي قطعا جديتر است، تماشاخانههاي خصوصي براي گروههايي كه از جشنواره انتخاب ميكنند شرايط ويژهاي را در نظر ميگيرند.
يكي از مسائل جدي تئاتر، گسست ميان تئاتر دانشگاهي و تئاتر حرفهاي است. به عنوان دبير جشنواره تئاتر دانشگاهي با اين نقد موافقيد؟
اگر از من ميپرسيديد انتقادي را از جشنوارهاي كه خودم دبيرش هستم مطرح كنم قطعا به همين گسست اشاره ميكردم. دستكم به عنوان دبير جشنواره ميتوانم ادعا كنم دانشگاه هيچ نسبتي با تئاتر دانشجويي ندارد؛ به عبارت ديگر دانشگاه براي برگزاري جشنوارهاي كه شركتكنندگان و برگزاركنندگانش از خود دانشگاه هستند از كمترين امكانات هم دريغ و چشمداشت مالي دارد.
فكر ميكنيد ريشه اين وضعيت در كجاست؟
اگر بخواهيم به ريشههايش برگرديم بايد در خصوصيسازي دانشگاه آن را جستوجو كنيم. اما اگر بخواهم پاسخ مشخصتري بدهم بايد بگويم با اينكه همه ما به اين گسست اذعان داريم اما همگي فقط نظارهگر بحران هستيم. اما من تا به حال نديدهام كسي اقدامي كند. به عقيده من بزرگترين مانع توسعه تئاتر دانشجويي و حرفهاي همچنان برنامه و فقدان برنامهريزي است. همه دارند با برنامههاي كوتاه و مقطعي به اين موضوع نگاه ميكنند و جاي برنامهريزي درازمدت خالي است. فكر ميكنم تا زماني كه مديران جسارت يك برنامهريزي درازمدت و بالفعل كردن آن را نداشته باشند هيچ تغييري رخ نخواهد داد. در حال حاضر فقط فرافكني وجود دارد.