كوچ يا فرار؟ مساله اين است
رضاسالار/ 1- پس از اينكه فضاي مجازي جايي براي نمايش شخصيت غير ورزشي ورزشكاران ايجاد كرد و آنها بيواسطه با مردم در ارتباط شدند، حالا ناگهان يادشان آمد كه مردم فرهنگ ندارند و بايد خروج كنند. وقتي ورزشكاران محترم فضاي مجازي را محلي براي نمايش زندگي متفاوت خود، خوشگذرانيها و در نهايت كريخواني مناسب ديدند، حالا چرا بايد به تريج قبايشان بر بخورد؟
شما... بله... شما ورزشكار محترم، همه نوع كري در صفحات خود ميخوانيد، بعد توقع عكسالعمل هم نداريد؟ ضمن اينكه اگر ظرفيت را براي ديگران ميپسندي، براي خودت هم بپسند. توقع داري كه كامنتها مدام در حال لاو تركاندن باشد؟ آيا صفحه مسي و رونالدو فقط به قربان صدقه رفتن آنها گذشته؟ دقت كن ورزشكار عزيز... . دقت كن. توقع زيادي داريم؟
۲- پس از حضور استاد هدايتي در همه امور ورزشي و چالهسازي مدام براي پرسپوليس، حالا صحبت از پروژه و چاله فضايي جديد است. واقعا استيلآذين چه كمكي كرد كه حالا دوباره ايشان قصد ورود دارد؟ واقعا ورود ايشان به پرسپوليس چه بهرهاي جز افزايش وعده و توقع تماشاگر و اضافه بدهيها داشت؟ غير از رو در رو كردن كريمي و مهدوي كيا با هوادران پرسپوليس و به فنا رفتن شاپورزاده، تيم آقاي هدايتي چه گلي به سر فوتبال زد؟ حالا كه صحبت از كريمي و استيلي براي اين تيم جديد است، آيا واقعا ميتوان اميدي به فرداي اين تيم داشت. هر دو اين عزيزان با غوره سرما ميخورند و با مويز گرما، فرداي اين تيم را چه ميتوان كرد؟ خبر حضور در فوتسال آن هم با شمسايي را كه هر روز در يك تيم است چه بايد گفت؟ آقاي هدايتي، واقعا فاز شما چيست؟ (هنوز به آخر هفته نرسيديم كه كل قصه تكذيب شد. اين بخش را حذف نكرديم براي ثبت در خاطرات رسانهاي آقاي هدايتي و دوستانش)
3- هيچ چيز جهان مثل فوتبال به لحظه وابسته نيست. تفاوت قهرمان و ضد قهرمان به يك لحظه است. گل بشود يا نه...! هنوز جمله حماسي فردوسي پور پس از جام جهاني عليه برانكو در خاطرمان است؛ اما همين برانكو امروز به يك قهرمان مبدل شده، بدون آنكه جامي يا عنوان مهمي كسب كند. بايد ديد اين وجه فوتبال تا كجا در ايران رواج پيدا ميكند. در فوتبال روز دنيا حداقل به چند فصل متوالي موفقيت نياز است تا نام آن مربي با پيروزي عجين شود. گوارديولا و مورينيو جان كندند تا معتبر شدند؛ اما اينجا ميتوانيد با يك هفته روي جلد روزنامه بودن و سكوهايي كه شما را ستاره ميخوانند، مهر تاييد بگيريد، چند فصل هم تيم. راستي اين بگوويچ از فوتبال ايران چه ميخواهد كه هر سال در ليگ يك است و هيچ تيمي را هم بالا نميآورد؟
4- بعد از هجوم تماشاگران در هفتههاي رايگان و البته شروع يك رويه بد براي پر كردن سكوهاي خالي، مسوولان انديشه كردند!!! و راهي پيدا كردند كه نه سيخ بسوزد نه كباب. در ورزشي كه حضور تماشاگر اصلا مهم نيست (ثابت ميكنم كه براي بيشتر مديران ورزشي سكوهاي خالي مثل آدم مرده است كه آزاري ندارد) همين كه نفري هزار تومان هم براي طبقه دوم آزادي كاسب شويم خود نعمتي است! واقعا اگر اين هزار تومان ناقابل هم كسي را به استاديوم نكشيد چه بايد كرد؟ فكر بعد آن را داريم؟ بعيد است.
5- واقعا براي فوتبال يك كشور يك مايليكهن كافي است. بعد از شكايت دايي و قصه محكوم شدن اين جناب و بعد هم هنرنمايي مشترك مايلي و دوستان (خاكپور و كاشاني)، حالا دوباره بيكار شده و به فدراسيوني كه برايش كار ميكرده گير داده. يكي نيست بگويد حرف حساب استاد مايليكهن چيست؟ اگر تيم پيدا شود باز يك مدت خيال فوتبال راحت ميشود. از ما گفتن بود...