دريافت حقالجلسه و ديگر هيچ
به همين دليل است كه اتحاديه عرب در عمل هيچ خدمت موثري را به وحدت عربي و دفاع از سرزمين فلسطين نكرده است. نه تنها در اين زمينهها كاري نكرده، بلكه ميزان كشت و كشتاري كه كشورهاي عربي از يكديگر و از مردم خودشان كردهاند، دهها، بلكه صدها برابر كشتاري است كه به دست غيراعراب انجام شده است. امروز بمباران يمن به گونهاي است كه اسراييليها هم نميتوانند فلسطينيها را چنين بمباران كنند، در حالي كه فلسطينيها حداقل توانايي اين را دارند كه در مقاطعي اقداماتي را عليه اسراييل سازمان دهند و اجرا كنند، ولي مردم يمن فاقد چنين امكاني براي مقابله با سعوديها هستند و در عين حال هر روز شاهد بمباران آنجا هستيم.
يكي از بيمبناترين ادعاهاي اتحاديه عرب و عربستان سعودي اين است كه معتقدند كه كشورهاي غيرعربي را از دخالت در امور كشورهاي عربي منع ميكنند. در حالي كه توجه ندارند، خودشان در افغانستان دخالت، و طالبان را در آنجا ايجاد كردند. به علاوه مگر اين كشورهاي عرب حقوق ديگر كشورهاي خود را به رسميت شناختهاند؟ چه كسي به عربستان و ديگران اجازه داده كه نقش سركوبگر را در ميان ساير اعراب ايفا كنند؟ از همه مهمتر آن وقت كه كويت اشغال و ايالات متحده وارد كويت شد، چرا اقدامي و اعتراضي نكردند؟ وقتي كه در ليبي آن اقدامات را انجام دادند، كشورهاي عربي و اتحاديه عرب كجا بودند؟ وقتي كه در عراق وارد شدند، پادشاهان عرب در چه موقعيتي قرار داشتند كه مانع از تجاوز بيگانگان به سرزمينهاي عربي شوند؟ از همه مهمتر چه اقدامي كه ملموس باشد، در برابر اشغال فلسطين انجام دادهاند؟ تمامي توطئههاي ميان خودشان عليه مردم ديگر كشورهاي عربي است. اگر هم با ايران بد هستند عمدتا به اين دليل است كه مانع از اين حضور توسعهطلبانه ميشود. آنان ميخواهند ساير كشورهاي عربي را به سلطه خود درآورند، والا كيست كه اين ذهنيت بيمارگونه وزير خارجه عربستان را بپذيرد كه آنان خواهان حمايت از مردم سوريه در برابر حكومت سوريه هستند؟ هر ايده و شعاري به سعوديها بيايد، چنين ادعايي نميتواند بيايد. اتحاديه عرب در برابر مشكلات موجود ميان ايران و سعودي عليه ايران بيانيه صادر كرده است، ولي آيا در برابر سركوب بحرين، كشتار يمن، و در گذشته جنايات صدام و... هيچگاه سخني گفت؟ پس اين اتحاديه عرب نيست. هياتمديرهاي از دولتهاي عرب است براي جلب رضايت خاطر حاكمان عربستان سعودي به ازاي دريافت حقالجلسه، و ديگر هيچ.
تاكنون تصور اين بود كه پول نفت، توازن قواي سياسي در داخل كشورها را دچار اختلال ميكند، ولي حالا معلوم شده كه درآمدهاي نفتي جاهطلبيهاي خارجي را نيز دامن ميزند كه عوارض آن بسيار شديدتر از مسائل سياست داخلي است. اين حجم عظيم از پول كه در دستان يك حكومت قرار گيرد، عقلانيت خاصي را در عرصه روابط خارجي ايجاد ميكند كه نتيجه آن افزايش ناپايداري و نيز تشديد تنشهاي منطقهاي است. سياست خارجي امروز عربستان سعودي نيز محصول چنين درآمدهايي است كه با گشادهدستي تمام آنها را براي جلب حمايت روساي دولتها و گروههاي سلفي _ وهابي صرف ميكند و از سوي ديگر خرج تجهيزات نظامي و بمباران مردم بيگناه يمن ميكند.
بنابراين اتحاديه عرب نه تنها قادر به اتخاذ هيچ تصميم ايجابي مهمي نيست، بلكه ريشه تضادهاي اين اتحاديه در حال حاضر در توسعهطلبي و فزونخواهي عربستان است و اين همان نقطه ضعف اين اتحاديه است كه با گرفتن حقالجلسه از سوي شركتكنندگان، و صدور بيانيه، كار خود را پايانيافته دانسته و به كشورهاي خود ميروند.