پيكر بيضايي را در ايران خاك کنید
امير فرضاللهي
ما ميرويم و او ميماند و خاك شدن بيضايي در ايران خاري است بر چشم همه دشمنان ايران، تاريخ، فرهنگ و زبان پارسي.
به شرايط حال و امروز ايران ننگريم؛ خاك شدن پيكر عاليجناب بيضايي در ايران ميتواند يك نماد بزرگ فرهنگي شود.
از خانواده بيضايي به خصوص مژده شمسايي گرامي ميخواهيم مثل عاليجناب بهرام بيضايي بزرگ رفتار كند و حال و روز امروز ايران را نبيند بلكه براي تاريخ و شكوه ميراث تاريخي كه بيضايي پاسدارش بود يك تصميم ماندگار بگيرد و پيكر بزرگترين شخصيت تئاتر ايران و انديشهورز بزرگ سينماي ايران را اجازه بدهد در خاك ايران آرام بگيرد. اين خواست هزاران نفر از اهالي فرهنگ و هنر ايران است كه بيضايي ميراثدار بسيار بزرگش بود. خاك شدن او در ايران جنبههاي بسيار باشكوه و بزرگ دارد و پرچم بزرگي خواهد بود در برابر بدخواهان فرهنگ تاريخي ايرانيان. اين تصميم ميتواند به يك نماد تبديل شود و همانگونه كه عاليجناب بيضايي در عمر بسيار مفيدش تمام قد و با تمام وجود در وجوه نمايشي و پژوهشگري ميراثدار بزرگ تاريخ فرهنگي ما در هزارههاي مختلف بود؛ خاك شدن او در ايران هم ميتواند موجب سربلندي شود و هم نماد مقاومت فرهنگ ايران در برابر ايرانيان. صد البته وجوه ديگر اين تصميم ميتواند ادامه حيات فرهنگي ايرانيان را بر مزار او در اشكال مختلف نظير شاهنامهخواني، بازخواني آثار او و برگزاري رويدادهاي مختلف فرهنگي در محوطه مزارش باشد و مردم ايران را بيشتر به ياد قلههاي فرهنگي كشور بيندازد. احساسيترين و بيمناكترين تصميم سپردن پيكر او در خاك ينگه دنياست كه هيچ دستاورد تاريخي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي ندارد و اتفاقا شجاعت بزرگ آن است كه همچون بهرام بيضايي كه زور نميپذيرفت براي زنده نگه داشتن بيشتر حيات فرهنگياش پيكر او ذرهاي از خاك ايران شود.
اين تصميم بسيار ماندگار و شجاعانه ميتواند همه ما ايرانيان را سربلند نگه دارد. تصور كنيد اگر صادق هدايت و غلامحسين ساعدي در خاك ايران آرام ميگرفتند چقدر مزار آنها محل مراجعه و توجه بسيار بيشتر بدانها ميشد. پاتوق فرهنگي بسيار بزرگ براي مردم و دوستداران فرهنگ و هنر قرار ميگرفت. يادمان باشد بيضايي اسطورهشناس بزرگي بود كه با كارها و آثارش، خود اسطوره شد، پس اجازه بدهيم اين اسطوره بيبديل با خاك شدن در ايران به پرچمي بزرگ و جاودانه براي ايرانيان و فرهنگ تاريخيمان در برابر بدخواهان زبان پارسي و اسطورههاي ايراني تبديل شود و از يك تصميم به شدت احساسي و ضد منافع ملي ميهني جلوگيري كنيم.
اكنون كه پيكر مولانا، نظامي، ابوريحان بيروني و چند تن از بزرگان تاريخ فرهنگي ايران در جغرافياي فعلي ايران حضور ندارد چه مدعيان بسياري براي افكار اشعار و آثار ايشان پيدا شده و چه افسوسها كه نميخوريم براي عدم حضور آرامگاه ايشان در ايران. بزرگترين شخصيت تئاتر ايران متعلق به ملت ايران است و انديشمندي همچون بهرام بيضايي در تاريخ سينماي ايران نيز جايگاهي بسيار رفيع دارد اگر در خاك ايران آرميده شود آرامگاهش همچون آرامگاه فردوسي و سعدي و حافظ محل بزرگي براي بازديد پاتوق فرهنگي و گسترش افكار ايشان و برگزاري رويدادهاي بزرگ فرهنگي خواهد بود.