سياستِ هويت و مساله حجاب
عباس عبدي
اخيرا يك نوار صوتي حدود ۱۱ دقيقهاي در فضاي مجازي منتشر شده كه از وجود يك نامه طبقهبندي شده از سوي وزير اطلاعات خطاب به مقام رهبري سخن ميگويد كه درباره مسائل اجتماعي كشور است و در پايان نيز تحليل، سپس پيشنهادهاي آيندهنگرانهاي را ارايه ميكند. چنين نامهاي شايد مربوط به حدود يك ماه پيش است، ولي به لحاظ داراي طبقهبندي بودن، طبعا افراد مطلع، مفاد آن را در اختيار ديگران نميگذاشتند. پس اولين تخلف از سوي نيروهايي صورت گرفته كه مفاد چنين سندي را آشكار ميكنند و نه تنها خود را در برابر كسي و دستگاهي و قانون پاسخگو نميدانند بلكه در عمل هم هيچ نهادي متعرض آنها نميشود. حال اگر ديگران مرتكب چنين مواردي شوند، به سرعت مورد بازخواست قرار ميگيرند، و اين تبعيض آشكار است. جالبتر اينكه مسوول اطلاعرساني دولت صريحا گفته است كه به جز اصل رويداد، ساير جزييات گفته شده يا غلط است يا ناقص و گزينشي بيان شده كه از هر تحريفي بدتر است، حتي براي اين تحريفها هم كسي نميتواند آنان را بازخواست كند. اين تبعيضها مثل قطرات باراني است كه كمكم ميبارد و به يكديگر ميرسند و سيل بزرگي را به راه مياندازد. گرچه تاكنون هم چندين بار در معرض اين سيلها قرار گرفتهايم و خسارات فراواني به كليت جامعه ايران و حكومت وارد كرده است. همچنين ابتداي نوار با انتهاي آن تناقض دارد كه نشاندهنده وجود طرحي سياسي پشت اينگونه نوارسازيها است. در متن خبري به كلي دروغ وجود دارد كه ميخواهد سه نفر را در برابر رييسجمهور و ساير اعضای كابينه قرار دهد كه همين دم خروس اين نوار است. از سوي ديگر طرحي را به عنوان مبارزه عليه دختران و زنان اين كشور در دستور كار نيروهايي ناشناخته معرفي ميكند كه نه تنها با مخالفت رييسجمهور مواجه شده، بلكه پرونده آن نيز بسته شده است. مهمتر از همه اينكه مطابق شنيدهها از مفاد گزارش مزبور اين طرح مغايرت كامل با محتواي نامه دارد. در همين جا درخواست ميشود كه حداقل متن گزارش منتشر شود تا مورد تحليل و نقد و ارزيابي قرار گيرد. يا به صورت رسمي درباره صحت و سقم مفاد اين نوار ابراز نظر شود. اينگونه اطلاعرساني مخدوش و يكسويه به زيان افكار عمومي و حكومت و محتواي نامه و حتي اهداف تهيهكنندگان اينگونه نوارها است، زيرا هنگامي كه طرحهاي خيالي و ضد ملي آنان اجرا نشد، نوعي يأس و نااميدي در طرفداران آنان ايجاد ميشود كه به زيان فضاي عمومي است.
مساله اين است كه تندروها فارغ از هر مشكلي كه در كشور هست، اولويت اول خود را به هويتي كردن سياست دادهاند، زيرا اين كار موجب فراموشي مسائل اصلي كشور و تبديل بازي سياست، به بازي مرگ و زندگي ميشود و البته سادهلوحانه گمان ميكنند كه در پايان اين بازي در طرف زندگي قرار دارند، در حالي كه اگر نگاهي به روند جامعه در دو دهه اخير كنند متوجه واقعيت ميشوند. آنان كافي است كه تحولات جامعه را براساس دادههاي ميداني تحليل كنند تا متوجه اشتباه خود شوند. نكته مهم اين نوار اين است كه برخلاف توصيههاي انجام شده در گزارش، بيرو دربايستي دور كار فرهنگي را خط كشيدهاند- شايد هم درست فكر ميكنند كه اين كار نتيجه ندارد، چون در سوي هويتيها، افراد فرهنگي قرار ندارند- و علم برخورد و جنگ داخلي را برداشتهاند. نكته درخور توجه اين است كه حتي تحليلگران رسمي همين گزارشها هم به خوبي ميدانند كه بدون تعريف يك هنجار مياني كه قابل زيست عمومي باشد، راهحلي براي امور فرهنگي وجود ندارد. حتي سياستهاي تنبيهي و تشويقي هم هيچ كاربرد و نتيجهاي ندارد و هر دو مسالهساز خواهند بود. فعاليتهاي صدا و سيما و ساير ابزارهاي تبليغي رسمي نيز در چارچوب فعلي موفق نخواهند شد. بازگرداندن جامعه به پيشامهسا، شنا كردن در رودخانه با شيب تند و برخلاف مسير آب است. برخورد با فضاي مجازي، نيز آب در هاون كوبيدن است. اولين شرط براي رسيدن به يك وضعيت به نسبت پايدار فرهنگي ايجاد اعتماد و به ميدان آوردن مردم و ذينفعان است.
تا آنجا كه شنيده شده است تأكيد اصلي مقامات مقابله با اقدامات سازمانيافته است، ولي تندروها اولين چيزي را كه فراموش ميكنند و كنار ميگذارند، همين رويكرد است و به جاي آن ميخواهند به جان زنان و دختران اين جامعه بيفتند كه جز يك زندگي عادي مطالبه ديگري ندارند. هر چه مقامات كشور از سياست هويت پرهيز ميكنند، تندروها دنبال غالب كردن سياستِ هويت هستند.
در يك يادداشت جداگانه خواهم گفت كه ناتواني ساختار در مواجهه منطقي با مساله حجاب، غالب شدن «سياست هويت» و صفر و يك كردن سياست است كه تندروها آن را دامن ميزنند. در سياست خارجي هم همين الگو را پيگير هستند. اگر اين سياست هويتمدار نبود هيچگاه حجاب به زخمي ناسور تبديل نميشد.