• 1404 دوشنبه 19 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6186 -
  • 1404 دوشنبه 19 آبان

تاملی در پارادوکس نواندیشان کهنسال

کهنه اندیشی در پوسته جدید

امید علی‌بابایی

واژه نواندیشی چندین سال است که در مباحث گوناگون و با تعاریف مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. بسیاری از افراد، نواندیشی را نگاهی عمیق برای تغییر اصول اساسی و پایه‌ای در نظر می‌گیرند و برخی دیگر، نواندیشی را در یافتن زوایای پنهان و تغییر نگاه به پوسته موضوعات قلمداد می‌کنند. در هر دو این موارد، نواندیشی، نوعی نگاه آوانگارد و انتقادی تلقی می‌شود که از قضا در اکثر مواقع توسط فردی از بطن یا بدنه آن موضوع تبیین می‌شود تا جنبه تخصصی هم پیدا کند.با هر نگاه و تعریفی، نواندیشی در معنای عام، نگاهی تحول‌گرایانه و انتقادی است که باید در هر شاخه و زیرشاخه‌ای از مطالعات انجام شود. در بین علوم پایه، علوم مهندسی و علوم پزشکی، نواندیشی به ‌صورت ذاتی و ناخودآگاه وجود دارد چون میزان و نتیجه ارتقای آن علوم به ‌واسطه آزمایش‌های متعدد و کم‌هزینه قابل سنجش است و نتایج دستاوردهای قبلی، پله‌ای برای رشد و ارتقا به‌سمت‌وسوی جدید و افزایش بهره‌روی کمّی و کیفی هستند؛ اما در مطالعات انسانی، نواندیشی بسیاری اوقات بر نگاه از زاویه‌ای جدید به موضوعی تاکید دارد که اصل و چارچوب آن به‌واسطه روند و نتایج به دست آمده، مورد تشکیک است، چه برسد به اینکه ارزش بررسی از نگاهی جدید را داشته باشد!در این بین واقعیتی وجود دارد که بسیاری از نواندیشان در مباحث مختلف پیشکسوتانی هستند که سال‌ها تخصص و تجربه در زمینه‌ای خاص را کسب کرده و اکنون به‌خاطر دلسوزی و یا از روی اعتقاد به مبحث تخصصی خود، چشم‌انداز یا نگاهی جدید را برای تخصص خود تبیین می‌کنند و آن را نواندیشی می‌نامند. این حالت، مرسوم‌ترین نوع از نواندیشی در مباحث و مطالعات انسانی است و در تمام دنیا هم اصلی‌ترین و شاخص‌ترین نواندیشان،نسل کهنسال هستند که چون رشد فکری و اعتقادی آنان بر پایه پذیرش اصل موضوع بوده و سال‌ها به مطالعه و تفسیر مبحثی خاص پرداخته‌اند، نواندیشی آنان در پیدا کردن روزنه‌ای جدید با همان چارچوب قبلی و به‌نوعی ایجاد جنبه تبلیغی برای گسترش مبحث خلاصه می‌شود و بسیار کم اتفاق می‌افتد که با نگاه انتقادی محکم به تغییر اصول موضوعات بپردازند و دلیل این اتفاق در انس و تعصبی است که طی سالیان متمادی در این افراد با اصل موضوع تخصصشان شکل گرفته است.عبارت معروفی وجود دارد که در آن اشاره شده:«پژوهش‌های تجربی تنها در صورتی قابل اعتماد خواهند بود و در خدمت جامعه قرار می‌گیرند که نتیجه تحقیق بتواند با قرار گرفتن در برابر افکار عمومی و سایر پژوهشگران، به پرسش‌های آنان پاسخ دهد.» این عبارت کاملا صحیح و منطقی، تعارض موجود بین نواندیشی رایج و نواندیشی حقیقی را نمایان می‌کند. از آنجایی که ارزیابی نتایج در مطالعات انسانی طبق شیوه‌های مرسوم به‌صورت درست انجام نمی‌شود و نمی‌توان با توجه به گستره وسیع جامعه هدف، افکار عمومی و سایر پژوهشگران را در گرفتن بازخورد از موضوع به‌صورت جزیی(برای رفع کاستی‌ها و بهینه‌سازی پژوهش‌ها) در بررسی روند دخیل کرد، همیشه موضوعات در فضاهای انجمنی، آکادمیک و... با این نگاه که اصل موضوعات درست هستند، ارزیابی می‌شوند و همین روند ممکن است به سلسله خطاهایی منجر شود که نواندیشی را فقط به دستاویزی برای دیرتر فهمیدن واقعیت (یا حتی حقیقت) مبدل کند.در این بین تضاد عجیبی که وجود دارد در رابطه بین ماهیت نواندیشی و نواندیشان است. با قاطعیت می‌توان گفت که در تمام مباحث و مطالعات انسانی، نواندیشان افرادی کهنسال هستند که اگر هم بخواهند نمی‌توانند نواندیشی بنیادی را بر تمرکز بر بررسی اصل و پایه مباحث پیش ببرند چون سال‌هاست که با اصل موضوع عجین شده‌اند و از آنجایی که در بسیاری از مواقع هم نتوانسته‌اند افکار عمومی را حتی برای پذیرش اصول اولیه مطالعات خود ترغیب کنند، با اسم‌ رمز نواندیشی به‌دنبال راهی برای اثبات گفته‌های خود هستند تا شاید بتوانند به خود بقبولانند که دهه‌ها و حتی قرن‌ها در زمین اشتباه بازی نمی‌کرده‌اند. به‌واسطه همین تفکر و البته این بهانه که نگاه نواندیشانه توسط هر متخصص باید بعد از سال‌ها پژوهش و مطالعه هزاران کتاب انجام بگیرد، نواندیشی در تسلط اندیشمندان کهنه قرار گرفته است و به شکل یک کمدی تلخ، نسل نو، در دورترین فاصله از امکان بیان عقاید و حضور در فضاهای تخصصی قرار دارد.از طرف دیگر، چون یکی از واجبات مطالعات انسانی، داشتن همپوشانی با خواسته‌ها و نیازهای همه جامعه است، در جامعه‌ای که حتی بسیاری از کهنسالانش، بیش از خودشان، دغدغه‌مند جوانان خود هستند، باید نواندیشی نه‌تنها با همکاری نسل جوان بلکه با رهبری و هدایت آنان و حداقل با چارچوب‌بندی آنان انجام شود چون اگر پویایی در فرآیند نواندیشی به‌صورتی ملموس و مصداقی مشاهده نشود حتی در همان نواندیشی ظاهری، کوچک و روزنه‌گشایی هم چیزی عاید جامعه نمی‌شود و نوعی ایستایی مخرب شکل می‌گیرد که جز فرسوده شدن و ایجاد کهنه‌اندیشی در پوسته‌ای جدید، نتیجه دیگری نخواهید داشت. باید در نظر داشت که نواندیشی واقعی و حتی حقیقی، آن است که بتواند اصول و پایه‌های یک مبحث را به چالش بکشد و این اتفاق باید توسط افرادی بیفتد که نگاهی تعصبی و تصلبی به موضوع ندارند و همزمان، جرات و شجاعت به چالش کشیدن موضوعات را هم دارند و این همان جایی است که نسل جوان باید با اختیار کامل، نواندیشی را با پویایی و ذهن بازِ بدون تعصب پیش ببرد اما متاسفانه الیگارشی نسلی کهنسالان با یک گارد قهری و قدرت‌نمایی، از این شکل نواندیشی واقعی جلوگیری می‌کنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون