• 1404 شنبه 17 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6184 -
  • 1404 شنبه 17 آبان

روايت هشتادوهشتم: خاطرات سياسي امين‌الدوله (14)

همين‌ آش و همين كاسه

مرتضي ميرحسيني

گفت اوضاع كشور وخيم است و شكست اصلاحات، وخيم‌ترش مي‌كند. «ايران قشون منظم آبرومند مي‌خواهد. ايران بايد معابرش منظم باشد. هر ساعت سفارتخانه خارجي مراسله بلندبالا به وزارت خارجه نفرستد كه فلان ايل ايران در فلان راه مال‌التجاره تبعه مرا سرقت كرد و عين مال و خسارت تبعه خود را مطالبه مي‌كنم. صرف‌نظر از اينكه دولت مجبورا خسارت مي‌دهد، در انظار ساير دولت‌ها - براي ايران كه نزد همه معروف و مفاخر تاريخي دارد - اين بي‌نظمي باعث افتضاح است. همچنين تجار داخلي مبالغ هنگفتي مال‌التجاره‌شان به تاراج سارقين مي‌رود و اسباب نكث تجارت مي‌شود.» گفت اين وضع ماست. حداقل‌هاي لازم براي اداره كشور را هم نداريم و به نظر مي‌رسد كسي در دربار، در جمع نزديكان شاه، اين كمبودها و كاستي‌ها را جدي نمي‌گيرد. مي‌دانست كه مظفرالدين‌شاه - كه دغدغه‌اي جز سفر خارجي ندارد و دربار او هم لانه تباهي شده است - نيز اين كمبودها و كاستي‌ها را جدي نخواهد گرفت. اما - مثل هميشه، بدون اميد به موفقيت - حرفش را زد و كوشيد گوشه‌اي از واقعيت‌هاي زمانه را كه هيچ‌كدامشان زيبا نبودند، به شاه نشان دهد. گفت مسيرهاي گذشته، روش‌هايي كه به آن عادت كرده‌ايم ديگر جواب نمي‌دهند. نه فقط جواب نمي‌دهند كه مشكلات را از چيزي كه هست بدتر و پيچيده‌تر مي‌كنند. بعد، از دولت گفت. از دولتي كه پس از سال‌هاي طولاني فساد عميق و ناكارآمدي، به همه، به خودي و غيرخودي، به داخلي و خارجي بدهكار بود و در انبوهي از مسائل حل ‌نشده و بحران‌هاي مزمن دست و پا مي‌زد. دولتي كه بقاي آن به گرفتن تصميمات سخت، به بازنگري در بسياري از مباني مفروض گره خورده بود. «اهتمام كنيد همان‌طور كه نقشه تاسيس ژاندارمري كشيده بودند مجري شود، خود شما كه از وضعيت قشون در زمان پدر تاجدار شديدا شكايت مي‌كرديد و معايب را از كامران‌ميرزا برادر خودتان مي‌دانستيد و از بي‌مراقبتي پادشاه شكايت داشتيد، حالا كه دست تقدير تاج و تخت كياني را به شما قسمت فرمود فكر كنيد سربازي كه به واسطه نرسيدن جيره و حقوق در كوچه و بازار با لباس مندرس و پاره در معبر وزراي مختار و نمايندگان خارجه فرياد مي‌كند تخم‌مرغ مرا بخريد كدام ايراني با احساسي مي‌تواند زير بار اين ننگ برود، خصوص ايراني كه قشون اروپا را ديده باشد و البته خودتان در فرنگ خواهيد ديد.» گفت اين شرايطي كه درگيرش هستيم مايه شرمندگي و رسوايي است و اگر غرور و غيرتي در ما باقي مانده است، بايد تمام توانمان را به كار بگيريم و خودمان را از زير آوار اين ننگ بيرون بكشيم. همه آنهايي را كه در اين فساد نقشي دارند كنار بگذاريم و فقط به نجات كشور، به اعاده حيثيت از خودمان فكر كنيم. «بايد شما به اين قشون شرم‌آور خاتمه داده و شالوده جديدي بريزيد. آبرو و عظمت ايران، قدر و قيمتش بيشتر از ملاحظه آقاوجيه و نوع او و يك مشت لشكرنويس دزد خائن ارزش دارد. وقتي عرض مي‌كردم عايدات دولت واجب است تمركز پيدا كند، براي اين است كه دولت بتواند حقوق هر طبقه را به موقع بدهد. مثل اينكه مرحوم ميرزا تقي‌خان اميركبير موفق شد. امروز وزراي مختار ايران در اروپا دو سال و سه سال، بلكه بيشتر حقوق و مخارج سفارتخانه طلبكارند و نسيه‌كاري آنها آبروي دولت را برده است. اگر خزانه داشتيم دچار اين افتضاح نمي‌شديم. مادامي كه خزانه‌داري منظم نداشته باشيم همين ‌آش است و همين كاسه.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون