• 1404 شنبه 17 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6184 -
  • 1404 شنبه 17 آبان

نبرد ناتمام میان رویا و ساختار

چرا سینمای ایران «صنعت» نیست؟

محمد یراقی

مساله صنعتی نشدن سینمای ایران با یک گزاره ساده توضیح‌پذیر نیست. با شبکه‌ای از علت‌های به‌هم ‌پیوسته طرفیم که هر کدام اگر جداگانه رفع شوند بدون اصلاح بقیه دوباره همان نتیجه را تولید می‌کنند. نقطه شروع، سمت تقاضاست. صنعتی شدن یعنی تولید انبوه بر پایه پیش‌بینی‌پذیری فروش. وقتی عادت تماشای منظم وجود ندارد، وقتی سرانه سالن پایین و توزیع شهری نامتوازن است، وقتی مسیر دسترسی افراد به سالن، از قیمت بلیت تا حمل ‌و نقل و کیفیت تجربه تماشا، بی‌ثبات است، بازار داخلی کوچک می‌ماند و سرمایه بزرگ حاضر نمی‌شود وارد چرخه‌ای شود که سقف درآمدش محدود است. بازار خارجی هم به شکل سیستماتیک تغذیه نشده، اکران پیوسته در منطقه و جهان شکل نگرفته و زبان فارسی به تنهایی برای مقیاس‌پذیری کافی نیست مگر با شبکه توزیع فرامرزی و تولید مشترک. در چنین وضعی حتی فیلم‌های موفق نیز موفقیت‌شان استثنا تلقی می‌شود، نه داده‌ای برای مدل‌سازی ریسک.
در سطح جامعه‌شناختی، مساله تنها «کمبود سالن» یا «گران بودن بلیت» نیست، مساله عادت فرهنگی به مصرف سرگرمی است. عادت مثل عضله تمرین می‌خواهد. اگر افراد طبقه متوسط آخر هفته‌هایش با الگوهای دیگری از فراغت پر می‌شود، اگر تصور غالب این است که سرگرمی باید کم‌هزینه، خانگی و قابل قطع و وصل باشد، اگر تجربه سینما رفتن در ذهن جمعی با صف‌های طولانی، کیفیت صوتی نه‌چندان رضایت‌بخش و ناگهان قطع شدن اکران در برخی شهرها گره خورده، این عادت ساخته نمی‌شود. در ادبیات جامعه‌شناسی، ذائقه نتیجه ترکیب سرمایه فرهنگی، اقتصادی و شبکه‌های اجتماعی است. وقتی بخشی از طبقات متوسط در سال‌های اخیر سرمایه اقتصادی و اطمینان روانی خود را از دست داده‌اند، مصرف فرهنگی به سمت گزینه‌های کم‌ریسک و فوری می‌رود. سینما برای تبدیل شدن به صنعت نیاز دارد که ریسک ادراک‌شده تماشاگر از «هدر رفت زمان و پول» را به حداقل برساند. این کاهش ریسک فقط با تبلیغ انجام نمی‌شود، با ثبات تجربه انجام می‌شود، از نظم اکران و ساعت‌های خانوادگی تا امکانات رفاهی سالن‌های درجه دو و سه در شهرهای درجه دو و سه. نقشه نابرابری فضایی هم مهم است. در بسیاری از محلات، سینما نه به عنوان مکان اجتماعی امن و در دسترس، بلکه به عنوان مقصدی دور از مسیرهای روزمره تصور می‌شود. صنعت بدون زیرساخت اجتماعی شکل نمی‌گیرد و زیرساخت اجتماعی یعنی محل، مسیر، عادت و خاطره.
در سمت عرضه، سینمای ایران بیشتر پروژه‌محور پیش رفته تا بنگاه‌محور. شرکت‌های بزرگ با ترازنامه قوی که سبد فیلم می‌سازند، سرمایه را در قالب اسلیت پخش می‌کنند، ماژول‌های تولید استاندارد دارند، بیمه تکمیل پروژه و نظام تضمین زمانی و هزینه‌ای جا افتاده‌ ایجاد می‌کنند، بسیار کم‌اند. وقتی هر فیلم از صفر چیده می‌شود، هزینه‌های مبادله بالا می‌رود، تجربه‌های انباشته سخت منتقل می‌شود و یادگیری سازمانی کند است. نتیجه این است که تولید وارد چرخه تکرار خطا می‌شود، تجهیزات و تیم‌ها پراکنده می‌مانند و بهره‌وری پایین است. بازار کار خلاق نیز شکننده است. بخش بزرگی از نیروها در وضعیت شغلی ناپایدار، قراردادهای کوتاه‌مدت و شبکه‌های غیررسمی به کار گماشته می‌شوند. در چنین میدان ناامن، سرمایه انسانی به جای بهبود مهارت‌های ژانری، انرژی خود را صرف بقا و یافتن پروژه بعدی می‌کند. نبود نظام نمایندگی حرفه‌ای برای بازیگران و نویسندگان، نبود اتحادیه‌های مذاکره‌گر قدرتمند و قراردادهای استاندارد، ریسک نیروی انسانی را بالا می‌برد و پیش‌بینی زمان‌بندی را دشوار می‌سازد. صنعت بدون استاندارد شکل نمی‌گیرد، استاندارد هم بدون بازیگران سازمان‌یافته به وجود نمی‌آید.
ساختار مالی هم مساله بنیادین است. در اکوسیستم صنعتی، سرمایه‌گذاری از چند کانال متنوع می‌آید، از بانک و صندوق جسورانه تا صندوق‌های تخصصی رسانه و پیش‌خرید پلتفرم‌ها. بازگشت سرمایه فقط به گیشه محدود نمی‌ماند و زنجیره‌ای از درآمدهای ثانویه شکل می‌گیرد، از ویدیو درخواستی و تلویزیون پولی تا محصولات جانبی و لایسنس. در ایران ترکیب سرمایه اغلب یا خرد و پراکنده است یا به منابعی وابسته که منطقشان بیش از آنکه بازارمحور باشد، حمایتی و مناسباتی است. این وابستگی ساختاری باعث می‌شود چرخه انگیزش اقتصادی به ‌درستی کار نکند. سرمایه‌ای که انگیزه‌اش سود مبتنی بر بازار باشد و بتواند شکست بخشی از سبد را با موفقیت بقیه پوشش دهد، کمیاب است. نبود شفافیت گزارش فروش و داده‌های قابل اتکا برای پیش‌بینی تقاضا این وضعیت را تشدید می‌کند. سرمایه حرفه‌ای داده می‌خواهد، ریسک را قیمت‌گذاری می‌کند و قرارداد می‌بندد. وقتی داده بهنگام و شفاف نیست، قیمت ریسک بالا می‌رود و سرمایه از میدان خارج می‌شود. این «فقر داده» فقط مشکل مدیریتی نیست، یک مشکل اجتماعی است، چون اعتماد جمعی به اعداد و امکان حسابرسی عمومی شرط مشارکت گسترده است.
ژانر، ستاره و فرانچایز ستون‌های تقاضای پایدارند. اقتصاد سینمای صنعتی با تکیه بر ژانرهای تثبیت‌شده ریسک روایی را مدیریت می‌کند، با ستاره نظام سیگنال‌دهی به مخاطب می‌سازد و با جهان‌های داستانی قابل تداوم جریان نقدینگی را طولانی می‌کند. در ایران پیوستگی ژانری به دلایل متعدد شکل نگرفته. آموزش فیلمسازی بیشتر نظری است تا مبتنی بر کارگاه‌های ژانر، ابزارهای فنی و مهارت‌های کار تیمی برای تولید اکشن، وحشت، علمی‌-تخیلی یا انیمیشن بلند به صورت سیستماتیک نهادینه نشده. نتیجه این است که بخش بزرگی از سبد تولید، درام اجتماعی است که هر چند می‌تواند در جشنواره‌ها بدرخشد اما بار اقتصادی تنوع سلیقه‌های عامه را به دوش نمی‌کشد. ازسوی دیگر ستاره‌سازی در غیاب بازار بزرگ و تکرارپذیر، از منطق صنعتی فاصله می‌گیرد و به شهرت رسانه‌ای وابسته می‌شود، درحالی‌که ستاره صنعتی با فروش تداوم می‌یابد نه با دیده ‌شدن مقطعی. از منظر جامعه‌شناسی فرهنگ، ما بیشتر «سلبریتی» تولید کرده‌ایم تا «ستاره» به معنای سرمایه اقتصادی پایدار. شبکه‌های اجتماعی شهرت را شتاب می‌دهند، اما شهرت بدون پنجره‌های اکران پایدار و فرمول‌های ژانری به جریان نقدی باثبات تبدیل نمی‌شود. مسیر توزیع در ایران هنوز کامل نشده. اکران سراسری به معنای واقعی نیازمند شبکه پخش حرفه‌ای، پنجره‌بندی درآمدی روشن و هماهنگی با پلتفرم‌هاست. وقتی پنجره‌ها مبهم‌اند و حقوق دیجیتال با تاخیر یا با نزاع حقوقی روشن می‌شود، تولیدکننده نمی‌تواند جریان نقدی پروژه را مهندسی کند. ازسوی دیگر، نبود اجرای موثر کپی‌رایت باعث فرار درآمد در بازار آنلاین می‌شود. این فقط یک خطای حقوقی نیست، یک «قاعده غیررسمی» جاافتاده است که رفتار مصرف را شکل می‌دهد. وقتی هنجار غالب، دسترسی رایگان یا ارزان به نسخه‌های بی‌مجوز است، مخاطب یاد می‌گیرد که به زنجیره رسمی ارزش وفادار نماند. صنعت، پیش‌بینی‌پذیری می‌خواهد و پیش‌بینی‌پذیری یعنی قواعد رسمی و غیررسمی بازار با هم به سود تولیدکننده و مصرف‌کننده کار کنند.
افق بین‌المللی نیز بعد اجتماعی دارد. صرفه مقیاس در عصر پلتفرم‌ها از طریق ترجمه، دوبله، همکاری‌های منطقه‌ای و فروش فرمت ساخته می‌شود. ما کمتر به ساخت اجتماع‌های مخاطبان فراملی اندیشیده‌ایم. دیاسپورای فارسی‌زبان، بازار همسایه با پیوندهای فرهنگی و حتی مخاطبان ژانری غیرهم‌زبان، همه می‌توانند جامعه‌های مصرفی بسازند که ریسک تولید را پایین بیاورد. اما ساخت این اجتماع‌ها محتاج برنامه‌ریزی فرهنگی است، از حضور حرفه‌ای در بازارهای منطقه‌ای تا تولید مشترک که فراتر از تامین مالی، انتقال دانش عملی و هم‌تولید مخاطب انجام دهد.
با همه اینها راه بسته نیست. اگر قرار است سینما به صنعت بدل شود، نقطه آغاز اصلاحات نهادی است. گزارش‌های فروش باید روزانه و قابل ممیزی منتشر شود، قراردادهای استاندارد صنفی تدوین شود، سازوکار داوری سریع اختلافات در دسترس باشد تا هزینه سرمایه کاهش یابد. توسعه سالن باید با آمایش سرزمین همراه شود، نه صرفا افزودن پردیس در چند کلان‌شهر. برنامه ملی ارتقای مهارت ژانر لازم است، با مشارکت بازیگران باتجربه و کارگاه‌های عملی که از نگارش تا طراحی تولید زنجیره یادگیری را کامل کنند. پنجره‌بندی توزیع باید روشن شود، از اکران تا وی‌اودی و تلویزیون پولی، تا جریان نقدی قابل برنامه‌ریزی باشد. برای بازار خارجی، راهبرد منطقه‌ای لازم است، از زبان‌های همسایه و تولید مشترک تا فروش فرمت و ساخت ریمیک. ستاره‌سازی باید به شاخص فروش گره بخورد، نه به صرف دیده‌شدن رسانه‌ای و درنهایت پایداری قواعد مهم‌تر از همه است. سرمایه از تغییرات موردی می‌ترسد، از قواعدی که هر فصل عوض می‌شوند. یک دهه ثبات قراردادی کار می‌کند جایی که یک سال مشوق دست‌ودل‌باز کاری نمی‌کند. جمع‌بندی این است که صنعتی شدن معنایش تسلیم به سلیقه سطحی نیست، معنایش ساختن ظرفی است که هم آثار هنری بلندپروازانه را امکان‌پذیر کند و هم سرگرمی پرتماشاگر را. تا وقتی ظرف وجود ندارد، هر موفقیت درخشان یا جشنواره‌ای و هر فروش میلیاردی، نقطه‌های پراکنده روی صفحه‌اند. صنعت وقتی پدیدار می‌شود که این نقطه‌ها به خط تبدیل شوند، خطی که از تولید تا اکران، از قرارداد تا داده، از آموزش تا صادرات، پیوستگی داشته باشد. وابستگی ساختاری به منابع غیر بازاری، شبکه‌های غیرشفاف و قواعد غیررسمی مصرف، همان حلقه‌ای است که اگر گسسته نشود، هر اصلاح دیگری را خنثی می‌کند. راه صنعتی شدن از دل جامعه می‌گذرد، از عادت‌ها، هنجارها، اعتماد و نهادهایی که بتوانند استعدادها را در مقیاس جمع کنند و به جریان پایدار تبدیل کنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون