• 1404 سه‌شنبه 13 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6181 -
  • 1404 سه‌شنبه 13 آبان

يادداشتي بر تئاترنوشت «شطحيات اشباح» نوشته‌ سعيدرضا خوش‌شانس

شهر، جنون، دراماتورژي

عليرضا قزويني

 آنگاه كه والامقامان اجاره‌نشين مي‌شوند و جنون جاه‌طلبي جايش را به استيصال و درماندگي مي‌دهد دولت‌شهر در سه ضلع مثلثي قرار مي‌گيرد كه تراژدي حاصل دراماتورژي «رنج» مي‌شود. البته جاده را يك‌طرفه نكنيم بهتر است، چون همه اجزا و مفاهيم اين تئاترنوشت دستخوش ذوق و قريحه نويسنده شده‌اند و «رنج» استنباط كلي من از دراماتيزه شدن آن اجزاست. رنجي كه از شرايط مفروض آن هم پيداست؛ زمان تبديل به ماشين خاطرات و يادآوري رنج‌هاي تلنبار شده روي هم و احساس گناه شده است. به تعبير من با كنار هم قرار گرفتن زمان‌ها، همزماني موجب نوعي بي‌زماني شده است كه جنون كاراكترها آن را طلب مي‌كند. مكان‌ها كه با اسم هر شخص مشخص شده به مثابه زندان و دوزخ هر يك در آمده است؛ خسرو كه در فراموشي خود گير افتاده، امير كه در تن عليل خود حبس و سميه كه در عذاب وجدان غرق شده است و به تعبيري بايد گفت غايت‌مندي تراژدي و ساختار «آغاز، ميانه و پايان» در وهله اول در «مكان» نمايش ساخته مي‌شود و اين جامعه و شهر بزرگي كه اين دو جوان واردش شدند آنها را از خود به در كرده است. در واقع بايد گفت سعيدرضا خوش‌شانس در اين اثر‌ با دقت يك نقشه‌كش نقبي‌زننده به ژرفاي خاطره و وهم، صورت‌بندي تازه‌اي از مواجهه بشر با گذشته‌ و با سايه‌هاي خود ارائه مي‌دهد؛ متني كه هم داستاني است و هم دشتي از تصاوير تمثيلي كه خواندن آن به معناي قرار گرفتن در برابر معماست و شكافتن ريز به ريز اين معما براي خواننده لذتبخش خواهد بود و من در متن جاري قصد جويدن لقمه براي خواننده احتمالي را ندارم.
 كنش‌هاي شخصيت‌هاي اين «تئاترنوشت» علاوه بر ساختار شبه‌رئاليستي كه در جزييات متن عيان است بر اساس دو اصل ساخته شده‌اند؛ اولي همان كه از تعبير كلمه «شطح يا شطحيات» پيش از شروع متن اصلي نوشته شده يعني سرريز بودن احساسات كاراكترها و جنون پايه‌اي كه هر يك دارند و به تعبيري مي‌توان گفت شخصيت‌ها در آغاز جنايت و در حين جنايت و در پايان جنايت دچار انواع مختلفي از جنون هستند و دوم همان اصل مهم ارسطو است كه مي‌گويد: «تراژدي را براي جلوه‌گر ساختن خصوصيات اخلاقي به صحنه نمي‌برند، بلكه براي جلوه‌گر ساختن اعمال، خصوصيات اخلاقي را به ميان مي‌آورند.» خوش‌شانس اثرش را تراژدي مي‌نامد، چون قهرمانان در نبردي نابرابر با گذشته و اشباح شكست مي‌خورند. آنها نه از بيرون، بلكه از درون فرو مي‌ريزند؛ سرنوشت‌شان گريزناپذير است و هيچ راه رهايي‌اي نمي‌يابند. اين ناگزير بودن سقوط، وجه تراژيك اثر را شكل مي‌دهد. در كل از نظر نويسنده در اين متن تراژدي مي‌تواند براي افراد عادي هم رخ دهد يا به بيان ديگر آدم‌هاي معمولي حالا قهرمانان تراژدي هستند. 
 زبان اثر تركيبي است از گفت‌وگوي روزمره و خشونتِ شعري: جملاتي كوتاه، تكه‌تكه و گاه آواهايي كه به مرز نمايش داخلي ذهن نزديك مي‌شوند. خوش‌شانس كاراكترهايش را به‌گونه‌اي طراحي كرده كه انگار خود نمايش به ‌جاي روايت خطي، حلقه‌اي از خاطرات و روياها را بازمي‌گويد؛ شخصيت‌ها اغلب به‌ عنوان حضورهايي نيمه‌واقعي وارد مي‌شوند كه نه فقط آنچه رخ داده‌اند بازگو مي‌كنند، بلكه آنچه مي‌توانست رخ دهد يا آنچه مي‌ترسند رخ بدهد را نيز آشكار مي‌سازند. فرم رمان‌گونه توضيح صحنه‌ها هم خواستار آن است كه اين متن دراماتيك روي كاغذ و براي خواننده هم سرشار از تخيل باشد و البته برخي توضيحات ذكر شده مانند «تصاوير محو روي ديوار» ممكن است در طراحي صحنه اجرا آنقدر ديده نشود كه در ساحت كلمه در متن ديده مي‌شود.
 يكي از قوت‌هاي متن، توانايي‌اش در هم‌آوايي ميان فراواقعيت و نيروي روزمره‌ است؛ صحنه‌هايي كه ابتدا به ‌نظر كابوس‌وار مي‌آيند، ناگهان با جزييات زميني‌ و ملموس متعادل مي‌شوند و به تماشاگر اين امكان را مي‌دهند كه ميان وهم و واقعيت مسير خود را پيدا كند. اين بازي معنا با بهره‌گيري از نمادها و اشيايي كه بين گذشته و حال سرگردانند ساختاري چندلايه مي‌سازد كه بارها خوانش‌هاي تازه طلب مي‌كند.
 در سطح موضوعي «شطحيات اشباح» با پرسش‌هايي بنيادين روبه‌رو است: حافظه چگونه شكل مي‌گيرد و چگونه ما را بازمي‌خواند؟ ترس انساني از مواجهه با گذشته تا چه اندازه مهندسي حال حاضر را امكان‌پذير مي‌كند؟ و فراتر از اين، آيا شبح‌ها فقط يادگار رويدادها هستند يا نيرويي فعال در تغيير سرنوشت؟ خوش‌شانس اين سوالات را نه به‌ صورت شعار، بلكه در لايه‌هايي از ديالوگ و تصوير مطرح مي‌كند كه تماشاگر را به شريك كشف تبديل مي‌سازد.
سعيدرضا خوش‌شانس (زاده 1365) تئاتر‌نويس، دراماتورژ و پژوهشگر تئاتر ايراني است كه در سال‌هاي اخير با آثاري تجربه‌گرايانه در فضاي ادبيات نمايشي شناخته شده است. او تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته هنرهاي نمايشي به پايان رساند و از همان دوران دانشجويي با نوشتن و اجراي متن‌هايي كوتاه و كارگاهي پا به عرصه گذاشت. خوش‌شانس در كارنامه‌اش هم نمايش‌هاي صحنه‌اي دارد و هم متوني كه بيشتر براي خواندن نوشته شده‌اند تا اجرا و همين امر باعث شده در مرز ادبيات و تئاتر حركت كند. او در نوشته‌هايش به‌طور مداوم به مفهوم حافظه، هراس‌هاي جمعي، اشباح تاريخي و تاثير گذشته بر اكنون مي‌پردازد. زبان آثارش اغلب تركيبي از نثر شاعرانه، گفت‌وگوهاي منقطع و تصويرپردازي‌هاي وهم‌آلود است. خوش‌شانس علاوه بر نمايشنامه‌نويسي، مقالاتي نيز درباره تئاتر معاصر منتشر كرده و كوشيده ميان انديشه و صحنه پلي برقرار كند. «شطحيات اشباح» از جمله مهم‌ترين آثار او است كه توجه محافل هنري را برانگيخته است. «شطحيات اشباح»، در سال ۱۴۰۴، توسط نشر «عنوان» در قطع پالتويي و جلد شوميز چاپ و منتشر شد. اين اثر شامل ۶۲ صفحه است و ساختاري تراژدي‌گونه دارد كه تجربه نمايشي مدرني را به مخاطب  ارائه مي‌دهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون