دوراهي
بزرگ!
جعفر گلابي
قرائن و شواهد متقن و آشكار زيادي نشان ميدهد كه ايران در برابر يك دوراهي بزرگ تاريخي قرار گرفته است. «ازدياد فشار بيگانگان ايرانستيز كه تا تحميل جنگ هم پيش رفتند و وجود و بروز انواع ناترازيها در بخشهاي مهم از جمله حوزه آب و از همه بدتر اختلافات داخلي و منفعتپرستيها و ترجيح منافع و مصالح فردي بر منافع و امنيت ملي» از طرفي و «وجود ظرفيتهاي عظيم مادي و معنوي و آگاهي و احساس مسووليت مردمي و گذشت و فداكاري ايراندوستان» از طرف ديگر دو راه كاملا مشخص را جلوي كشور قرار داده است. اگر عوامل منفي كم سابقه مورد اشاره بتواند مقاومت و آگاهي و آيندهنگري مردم و خواص را بشكند، آرزوي ديرينه اغيار بيگانه و حتي رقيبان منطقهاي براي حذف كشور از معادلات جهاني با تجزيه و تضعيف ايران برآورده خواهد شد. ديگر ديرباوران خوشبين به غرب هم احتمالا بايد درك كرده باشند كه مشكل اصلي مخالفان جهاني ايران پرونده هستهاي و حتي رفتار و نوع حكومت ايران نيست. آنها بهتر از ما ظرفيتهاي گوناگون و عظيم ايران را ميشناسند و ميدانند با اندكي غفلت و مسامحه شاهد پيوستن يك قدرت تاثيرگذار در باشگاه كشورهاي مطرح دنيا خواهند بود و استقلال چنين كشوري هرگز با منافع آنها در كانون جغرافيايي مهم جهان يعني غرب آسيا سازگار نيست.اگر از چنين زاويهاي به انواع حوادث كوچك و بزرگ منطقه نگاه كنيم، اين نتيجهگيري كه امتياز دادن به طرفهاي مقابل رافع همه مشكلات و اصطكاكهاي ميان ايران و غرب خواهد شد، رنگ ميبازد.بله ما ميتوانستيم بدون برانگيختن حساسيتها و پرهيز از بهانه دادن و تمهيد استحكام داخلي از طريق محوريت واقعي انتخابات با هزينههاي بسيار كمتر و در امنيت كامل به اهداف توسعه همهجانبه ايران دست پيدا كنيم و بر مانعتراشيها غلبه كنيم ولي اكنون كه به هر دليل خطاهاي استراتژيك طمع بيگانگان را برانگيخته است نبايد از هدف مهم و راهبردي خود دست برداريم. نكته مهم اينكه استقلال و اقتدار كشور يك گزينه در كنار انواع گزينههاي ديگر در اختيار انتخاب ما نيست. ايران به دليل موقعيت ممتاز جغرافيايي و فرهنگ عميق و ريشهدار خود همواره ميان اوج و حضيض در نوسان بوده و كمتر حالت ميانهاي به خود ديده است.
دوراهي بزرگ!شايد براي مردم ما راحت بود كه در گوشهاي از جهان
قرار داشتيم و سالي يكبار هم تيتر يك روزنامهها و خبرگزاريهاي دنيا نميشديم و احتمالا كسي هم مزاحممان نميشد ولي بخواهيم يا نخواهيم ما ناچار به بزرگي و اقتداريم و توسعه كشور نيازمند امنيت همهجانبه است. اگر بتوانيم از پيچ سخت و كمرشكن كنوني عبور كنيم كه عبور خواهيم كرد، آيندهاي درخشان در انتظار كشور خواهد بود. اگر ظرفيتهاي ايران با هر زحمتي شكوفا شوند، زرق و برقهاي وارداتي كشورهاي حاشيه خليجفارس در برابر آن به چشم نخواهند آمد. براي عبور از ناهمواري و بحرانهاي طبيعي و غيرطبيعي كنوني آگاهي و احساس مسووليت همه مردم خصوصا دارندگان علم و دانش و ثروت و مكنت و موقعيت ضرورت حياتي دارد.مسوولاني كه به ميزهاي رياست چنگ انداخته و حتي هنگام شكست در مسووليتهايشان حاضر به كنارگيري نيستند و در اوج مسكنت محرومان حقوق و تسهيلات نجوميشان افزايش پيدا ميكند، ثروتمنداني كه با رانت به داراييهاي افسانهاي رسيدهاند و هنوز كاخ به كاخها و كشتي به كشتيهاي خود اضافه ميكنند، افراطيوني كه از هر سو در انشقاق جامعه شب از روز نميشناسند و در جناحهاي مختلف مشغول خشك كردن ريشههاي اعتماد و بر باد دادن سرمايههاي اجتماعي هستند تهديدهاي اساسي كشورند و اگر خداي ناكرده روزي در دوراهي پيش رو خود را در سراشيبي از دست رفتن همه چيز ديديم، مقصران اصلي اضمحلالند.در گناه تاراندن مردم از ارزشهاي نيكو و هنجارهاي ديرپا تندروهاي متعصب و لجوج همانقدر مسوولند كه سياهنمايان اوضاع كشور اميد مردم را نشانه رفتهاند و كوچكترين عيبها و نقصها را براي خالي كردن دل خلق خدا فرو نميگذارند. بگذار نوشته باشيم كه همه ما بيش از پيشينيان در عظمت يا ضعف و حتي بر باد رفتن يك تاريخ افتخار سهيم هستيم و هيچ كس با ادعاهاي پرطمطراق نميتواند پز عقل كل بگيرد و خود را از دخالت در تمهيد آينده مبرا كند.كاش هيچگاه اوضاع حساس نبود يا ما حساسش نميكرديم، كاش ما با قلم و بيان و عمل خود تا اين اندازه در خير و شر يك كشور عزيز مختار نبوديم. كاش روزي فرا رسد كه خيلي معمولي زندگي كنيم و عالمي متاثر از رفتار به ظاهر ساده ما نباشد. گاهي همه ما در موقعيت آن چوپان بيخبر در راهگشايي براي دشمني به اندازه اسكندر قرار ميگيريم .