• 1404 چهارشنبه 30 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6170 -
  • 1404 چهارشنبه 30 مهر

براي ناصر تقوايي و نجابت و صداقت و بزرگ‌منشي‌اش

مختار شكري‌پور

در كمال تأسف و حسرت، تيتري مأيوسانه و مستأصل زده شد و ناصر تقوايي رفت و داغش براي هميشه بر تن سينما و هنر و ادبيات ايران ماند! و حسرتش هم بر دل من، حسرت حضورش در مستندهايي كه درباره شاملو ساختم، چراكه بسيار دوست داشتم و لازم بود كه حضور داشته باشد اما متاسفانه ترديدها و سكوت‌هايش و لبخندهاي شيرين و معنادارش هنگام طرح مساله باعث شد كه اين مصاحبه به تعويق بيفتد! يكي، دو بار با ايشان در اين خصوص صحبت كردم ولي با سكوت و ترديد به تعويق انداخت ولي جواب نه به من نگفت و حتي موافقت ضمني هم كرد.
تقوايي را از سال ۱۳۸۰ كه به تهران آمدم و متاسفانه ماندگار شدم، شناختم. افتخار مصاحبت چند باره و حضور در تك و توك برنامه‌هايي كه حضور داشت هم نصيبم شد. نمي‌دانم از چه رو بود كه به من خيلي لطف داشت؛ شايد به واسطه كرد بودنم بود. البته يك‌بار هم به اين اشاره كرد كه در كارگاه فيلمنامه‌نويسي باغ فردوس شاگردش بوده‌ام و من هم اين افتخار نداشته را انكار نكردم، چون يكي، دو جلسه براي تهيه گزارش كاريم در كارگاه فيلم‌نامه‌نويسي او كه سال‌هاي دور در حوزه هنري برگزار مي‌شد، حضور يافته بودم و مصاحبه خبري بلندي هم با ايشان انجام دادم كه بايد دنبالش بگردم. شايد از اين رو مي‌پنداشت كه شاگردش بوده‌ام. حجب و نجابت و صداقت و بزرگ‌منشي فروتنانه و در عين حال جديت در برخورد با مباحث و مسائل، ويژگي بارز او بود. 
نمونه‌اش در اين عكس كه تابستان سال ۱۳۸۰ در خانه سينما از ايشان و زنده‌ياد فريماه فرجامي به يادگار دارم. اين عكس بعد از جلسه‌اي توسط دوستي قديمي به نام وحيد ذوالقدر از ما گرفته شد كه تقدير انتشارش را به امروز كه غياب جسماني تقوايي آغاز شده، انداخت.
تقوايي بالاخره از انزوايي كه با دلايل گوناگون به آن رفته بود، رها شد ولي يادش براي ابد بر تارك سينما و هنر ايران مي‌درخشد.  يادش گرامي و دريغ و درد از رفتنش!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون