استان سيستان و بلوچستان چه در دوره قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب چندان مورد توجه تصميمسازان و سياستگذاران كشور از نظر تخصيص بودجه قرار نگرفته است. بخشی از بودجه اين منطقه به دليل موقعيت جغرافيايي خاص آن و همسايگي با افغانستان و پاكستان و همچنين فعاليت گروهكهاي مسلح كوچك كه گاه امنيت منطقه را تحت تاثیر قرار میدهد، صرف مسائل امنيتي ميشود. بنابراین زيرساختهايي كه بايد مانند ديگر استانها شكل ميگرفت، ايجاد نشود؛ از جمله مدرسهسازي، ايجاد درمانگاه، خانههاي بهداشت و موارد مشابه.
خشكساليهاي پياپي و تشديد فقر غذايي
اين استان به دليل بحرانهاي مكرر آب و خشكساليهاي پياپي از نظر شرايط غذايي بهشدت آسيب ديده است. اين مشكلات موجب افزايش فقر غذايي در مقايسه با ساير مناطق كشور، بهويژه در ميان كودكان، شده است. نرخ زاد و ولد پايين و نبود درآمد پايدار، شرايط اقتصادي خانوادهها را دشوارتر كرده است. در بسياري از مناطق محروم، منبع اصلي درآمد خانوادهها يارانه يا كمكهاي كميته امداد است، چرا كه فعاليتهاي كشاورزي و دامداري به دليل خشكسالي و كمبود آب با مشكلات جدي مواجه شده است.در سالهاي اخير سازمانهاي مردمنهاد و خيريهها در استان حضور فعالتري داشتهاند و كمكهاي مردمي نيز افزايش يافته است. اين اقدامات منجر به ساخت مدارس توسط خيرين شده است، اما در حوزه امنيت غذايي اقدام جدي و موثري كه بتواند مشكل را برطرف كند صورت نگرفته و اقدامات انجام شده تاكنون تأثيرگذاري لازم را نداشته است.
محرومترين مناطق سيستان و بلوچستان
با توجه به تجربهاي كه دارم، محرومترين مناطق روستايي استان در بخشهايي از مهرستان، نيكشهر، قصرقند و همچنين آهوران قرار دارند. اين مناطق به لحاظ محروميت وضعيت بسيار دشواري دارند. بيشترين آسيب از نظر سوءتغذيه و فقر غذايي متوجه كودكان زير پنج سال، دانشآموزان ابتدايي و دختران است؛ بهويژه دختراني كه با ازدواج زودهنگام، بارداري و شيردهي مواجهاند. اين گروهها در شرايط فعلي بيشترين آسيب را متحمل ميشوند. مهمترين عوامل فقر غذايي در سيستان و بلوچستان شامل فقر اقتصادي است كه اين منطقه داشته است. امكان ايجاد اشتغال مانند شهرهاي ديگر براي اينجا فراهم نبوده است. با اينكه سواحل مكران سيستان و بلوچستان ميتواند از نظر گردشگري بسيار جذاب باشد، اما در اين حوزه هيچ اقدام زيرساختي انجام نشده و دولت نيز در اين سالها كاري انجام نداده است. بنابراين به مسائل اقتصادي و توسعه اقتصادي منطقه توجهي نشده و در نتيجه بحث بيكاري وجود دارد. جمعيت بالا و بيكاري موجب فقر غذايي ميشود. علاوه بر اين، خشكسالي و كمبود آب در استان موجب شده كشاورزي تحت تأثير قرار گيرد و اين مساله نيز فقر غذايي را به دنبال دارد. از نظر فرهنگي، خانوادهها به دليل نبود زيرساختهاي آموزشي، همچنان با فقر فضاي آموزشي مواجه هستند و آگاهي مردم بهطور طبيعي ارتقا پيدا نميكند. اهميت تغذيه، بهويژه براي كودكان و زنان باردار و شيرده، پايين است و زنان سهم كمتري از سفره غذا دارند؛ حتي دختران نيز در اين شرايط سهم كمي دارند. اين مسائل نشاندهنده مشكلات زيرساختي است كه باعث ميشود فقر غذايي در استان سيستان و بلوچستان به شكل گستردهاي مشاهده شود.
جادههاي بسيار نامناسب مانعي براي ارسال كمك به مناطق محروم
چيزي كه هميشه در سيستان و بلوچستان مشاهده كردهام وضعيت جادههاست. جادهها بسيار نامناسب و بد هستند و همين باعث ميشود كه كمكها، مصالح ساختماني و ديگر امكانات نتواند به راحتي به مناطق محروم برسد. اين خود نوعي مشكل زيرساختي است و نشان ميدهد كه حوزه جاده و راهسازي در اين استان بسيار فقير است.استان سيستان و بلوچستان استاني پهناور است و بسياري از امكانات دولت به ميزان كافي به آن نرسيده است. به عنوان مثال، خدمات بهزيستي يا حتي كميته امداد در بسياري از مناطق به شكل عادلانه توزيع نشدهاند. اين استان همچنان با فقر شديد فضاي بهداشتي مواجه است؛ از جمله كمبود خانههاي بهداشت و زايشگاهها. مرگ و مير كودكان هنگام زايمان و مرگ و مير مادران بسيار بالاست و كمبود امكانات قطعا در اين مساله تأثيرگذار است. همچنين نيروي انساني ماهر در حوزه پزشكي و بهيار در اين منطقه كم است. همه اين عوامل دست به دست هم دادهاند و باعث شده مردم از رفاه نسبي، از جمله تغذيه مناسب، محروم باشند. در حوزه جامعه محلي بسيار ديدهام كه انسجام اجتماعي و همبستگي بين مردم خوب است. بسياري از افراد نماز را به جماعت ميخوانند و در هنگام نماز جماعت اگر كسي حضور نداشته باشد، جوياي حال او ميشوند. اين نشاندهنده همبستگي و مراقبت متقابل بين مردم است. در زمينه توزيع غذا نيز ممكن است مردم محرومان را كمك كنند، هرچند خودشان نيز ممكن است دچار فقر غذايي باشند. با وجود اين، انسجام اجتماعي و همكاري بين افراد بسيار خوب است. خانوادهها هنوز كاركردهاي خود را حفظ كردهاند و آسيبهاي اجتماعي به شكلي كه در ساير مناطق كشور ديده ميشود، در اينجا مشاهده نميشود؛ بيشتر مساله، محروميت است تا آسيبهاي اجتماعي. قطعا تغذيه نامناسب و فقر غذايي روي رشد جسمي و ذهني كودكان تأثير دارد و ممكن است قد آنها نسبت به ميانگين جامعه رشد نكند. خيلي وقتها رنگ چهره و رنگ مو نشاندهنده سوءتغذيه كودكان است كه من اين موارد را ديدهام. از نظر ذهني نيز همينطور است. قطعا سفره پر و كامل كه كودكان بايد از آن بهرهمند باشند، در سيستان و بلوچستان ديده نميشود و اين ميتواند همانطور كه من مشاهده كردهام، روي رشد جسمي و ذهني كودكان تأثير بگذارد.
برخی كودكان بهخاطر نبود تغذيه كافي در مدرسه گاهي از حال ميروند
ما بيش از ۸۰ مدرسه ساختهايم كه بخش اعظم آنها در سيستان و بلوچستان بوده است. در گزارشهايي كه از افتتاحيهها دريافت ميكنيم، معلمان ميگويند برخی كودكان بهخاطر نبود تغذيه كافي در مدرسه هنگام درس دچار ضعف ميشوند و گاهي از حال ميروند و غش ميكنند. پس از بررسي مشخص ميشود كه اين كودكان از خانوادههاي فقير يا محروم بودهاند و به هر شكل، والدينشان شرايط مالي مناسبي نداشتهاند كه باعث سوءتغذيه كودكان شده است. اين گزارشها به من ارايه شده است. ما بيشتر فضاي آموزشي و كلاسهاي مدرسه ميسازيم، اما براي توزيع موثر غذا نياز است كه در آن مناطق مددكار اجتماعي داشته باشيم و نيروي متخصص تربيت شود تا بتواند توزيع را هدفمند انجام دهد. اگر بخواهيم كل روستا را غذا بدهيم، بخشي از روستا ممكن است برخوردار باشند و لازم است كه به كساني كه نيازمندند غذا رسانده شود. بنابراين حضور مددكار اجتماعي ضروري است. ما سعي ميكنيم از طريق مدارس و شبكه معلمان، فعاليتهايي براي توزيع و آموزش انجام دهيم، اما اين اقدامات كافي نيست. اين موضوع نياز دارد كه دولت در اين زمينه سرمايهگذاري كند، وقت بگذارد، بودجه تخصيص دهد و واقعا اقدامات زيرساختي انجام دهد، مانند دسترسي جادهاي و فراهم كردن امكانات براي سكونت بوميها. بدون اين زيرساختها، مددكاران اجتماعي كمتر تمايل دارند اين كارها را انجام دهند.
لزوم برنامهريزي شركتهاي بهرهبردار از منطقه
بهتر است كه شركتهايي كه از اين منطقه بهرهبرداري مواد معدني ميكنند، در بحث مسووليت اجتماعي شركت خود، رشد جوامع محلي را هدف قرار دهند و براي آن برنامه داشته باشند. علاوه بر اين، دولت نيز بايد با حساسيت بيشتري كمبودها و نيازهاي اين استان را پيگيري كند.اگر دولت بتواند امنيت را برقرار كند و بخش خصوصي بتواند در آنجا سرمايهگذاري كند، در حوزه كشاورزي، معدن و محصولات دريايي، اين امر ميتواند به اقتصاد منطقه كمك كند.
شبكه تغذيه مدرسهاي ايجاد شود
اگر دولت اراده كند زيرساختهاي آنجا را توسعه دهد، مانند زيرساختهاي جادهاي و تغذيه مدرسهاي را من بسيار توصيه ميكنم كه يك شبكه تغذيه مدرسهاي ايجاد شود تا كودكان بتوانند در مدرسه تغذيه داشته باشند. همينطور در خانههاي بهداشت يا حداقل با كالابرگها و سبد كالايي كه دولت اختصاص ميدهد، اين مناطق در اولويت قرار گيرند و منابع بيشتري به آنها تخصيص داده شود. مردم منطقه قانعي دارند و معمولا به جاي برنج، گندم مصرف ميكنند؛ بنابراين اختصاص اعتبار براي توزيع رايگان گندم و تأمين نان آنها ميتواند موثر باشد. در مورد آمار دقيق، متأسفانه ما آمار دقيقي از تعداد كودكان مبتلا به فقر غذايي يا سوءتغذيه نداريم، زيرا اساسا پايگاه دادهاي در اين حوزه وجود ندارد و تنها ميتوانيم بر اساس مشاهدات صحبت كنيم كه اين رقم را بالا ميبينيم.
وضعيت فقر غذايي در سالهاي اخير بدتر شده است
دسترسي خانوارها به غذاي كافي به همان دلايلي كه قبلا اشاره كردم محدود است. نكته ديگر اين است كه خانوادهها و كودكانشان تنوع غذايي هم ندارند؛ يعني غذاي آنها عمدتا روي آرد گندم و نان، ماست، تخممرغ، خرما و غذاهاي محلي محدود است و تنوع غذايي به شكل گستردهاي در آنها ديده نميشود. اين مساله نيز به افزايش فقر غذايي دامن ميزند. من فكر ميكنم وضعيت فقر غذايي در سالهاي اخير بدتر شده است، بهويژه به دليل كمآبي و خشكسالي. با اين حال، داده رسمي و منسجمي كه بتوان به آن بهصورت آماري دقيق اتكا كرد، متأسفانه در دسترس نداريم. اساسا اين موضوعات در كشور ما جزو مسائل رفاه اجتماعي است كه اصلا مورد توجه سياستگذاريها در اين مقطع زماني نيست. در اين دوره، سياستگذاران بيشتر دغدغه مسائل سياست خارجي و روابط ايران با كشورهاي ديگر را دارند و اقتصاد و مسائل اجتماعي و فرهنگي در اولويت نيست. در مباحث اجتماعي، رفاه اجتماعي اهميت دارد، اما به دلايلي كه گفته شد، به آن پرداخته نميشود و به همين دليل دادهها و آمار مرتبط آن نيز در دسترس نيست.
عضو سابق كميسيون اجتماعي شوراي شهر تهران و مديرعامل موسسه نيكوكاري مهرآفرين